غیرقابل مذاکره بودن بازگشت امام خمینی(ره) به ایران، آخرین نخستوزیر ایران، رییس ستاد کل ارتش شاهنشاهی، فرماندار نظامی تهران و بقیه نیروهای لشکری و کشوری رژیم پهلوی را به صرافت انداخت تا فرودگاه مهرآباد و بقیه فرودگاههای کشور را ببندند تا شاید بتوانند ورق را برگردانند و پایههای فرو پاشیده سلطنت را وصلهپینه کنند غافل […]
غیرقابل مذاکره بودن بازگشت امام خمینی(ره) به ایران، آخرین نخستوزیر ایران، رییس ستاد کل ارتش شاهنشاهی، فرماندار نظامی تهران و بقیه نیروهای لشکری و کشوری رژیم پهلوی را به صرافت انداخت تا فرودگاه مهرآباد و بقیه فرودگاههای کشور را ببندند تا شاید بتوانند ورق را برگردانند و پایههای فرو پاشیده سلطنت را وصلهپینه کنند غافل از اینکه کار از کار گذشته و مردم با ریختن به خیابانهای منتهی به فرودگاه مهرآباد و روحانیون با تحصن در دانشگاه تهران خواستار باز شدن هر چه سریعتر باند فرودگاه و آب و جارو شدن مسیر بازگشت رهبرِ در تبعیدشان، هستند.
به گزارش صلح خبر، فردا چهارم بهمن چهل و چهارمین سالروز محاصره فرودگاه مهرآباد به دست فرماندار نظامی تهران و استقرار خودروهای نظامی و نفربرهای ارتش در باند فرود فرودگاه در سال ۱۳۵۷ است.
ماجرا
فرماندار نظامی تهران با حمایت شاپور بختیار نخستوزیر وقت پهلوی و به بهانه اعتصاب کارکنان فرودگاه مهرآباد و سایر فرودگاههای مهم کشور از شامگاه چهارشنبه چهارم بهمن ۱۳۵۷ فرودگاهها را بست و با استقرار نفربرها و خودروهای نظامی در داخل باند به مدت سه روز و سه شب از فرود و پرواز هواپیماهای داخلی و بینالمللی جلوگیری کرد.
بختیار که در غیاب فرار پهلویِ پسر از ایران، خود را فرمانده کل قوا میدانست، چند ساعت بعد در سپیدهدم پنجشنبه پنجم بهمن به حسن نزیه رییس کانون وکلای ایران در پاریس تلفن زد و از او درخواست کرد: «از آیتالله خمینی بخواه که بازگشتشان به ایران را سه هفته به تاخیر اندازند. من کوشش دارم اوضاع را آرام کنم.» رییس این نهاد غیردولتی نیز از دفترش در شهر پاریس با دفتر امام در شهر کوچک نوفل لوشاتو تماس گرفت. او بعد از خوش و بش، پیام بختیار را به یزدی منتقل کرد اما یزدی در پاسخ به نزیه گفت: «دیگر دیر شده، آیتالله تصمیمش را گرفته و هیچ چیز ایشان را از بازگشت به ایران منصرف نخواهد کرد.»
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی صبح روز پنجم بهمن در دیدار با گروهی از خبرنگاران و ایرانیان مقیم خارج از کشور که در محل سکونت ایشان در نوفللوشاتو حضور داشتند، خبر از بازگشت قریبالوقوعشان به میهن دادند.
ایشان بیان کردند: «اعلام آمادگی جهت بازگشت به ایران امن از ایرانیانی که با من همراهی کردند متشکرم. من بنا داشتم که فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها می برند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همۀ فرودگاههای ایران را بست و من پس از باز شدن فرودگاهها بلافاصله خواهم رفت و به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما؛ و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد داشت. باید اینها بدانند که وقت آنکه قلدری بکنند گذشت.
ملت ایران باید بداند که این شخص که متکفل حکومت شده است به ایل خودش خیانت می کند؛ آن ایلی که پشتوانۀ ایران بودند و رضا شاه آنها را از پای درآورد. این شخص به ایل خودش، به ملت خودش، خیانت میکند و باید ایل بختیاری بداند که این اشخاصی را که به آنها خیانت میکنند از جلوِ راه ملت بردارند. باید ارتش بداند که اینها خیانتکارند به آنها کمک نکنند. باید همۀ ایران بدانند که توطئهای در کار است – اشاره به طرح رابرت هایزر ژنرال امریکایی در حفظ نظام شاه و حمایت از بختیار – از این توطئه باید جلوگیری شود. این آخرین قدمی است که این خائنین برمی دارند و ما انشاءالله این قدم را هم میشکنیم و پیش شما میآییم و آنها را به جای خودشان خواهیم نشاند. »
امام در پاسخ به این پرسش که چه وقت تصور میفرمایید خواهید توانست به ایران بروید، پاسخ دادند: «هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاهها باز شود من به ایران خواهم رفت تا اگر بنا باشد خون من بریزد، در پیش رفقای خودم و همراه جوانهای ایران بریزد و ما از این هیچ باکی نداریم و ما سرافرازی اسلام و ایران را می خواهیم.»
ایشان در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا حضرت آیتالله توصیه میفرمایید که مردم با برداشتن سلاح، فرودگاه را برای بازگشت حضرتعالی باز کنند، گفتند: «عجالتا بنا ندارم که امر به برداشتن سلاح بکنم؛ هر وقت صلاح دیدم این امر را می کنم و به آنها می فهمانم که چه باید بکنند. »
تاخیر در قرار
طبق تصمیم بنیانگذار جمهوری اسلامی و برنامهریزی دفتر ایشان در نوفللوشاتو قرار بود ساعت ۸ صبح روز جمعه ششم بهمن تبعید ۱۴ ساله ایشان به پایان برسد و به وطن برگردند اما با رسیدن خبر بسته شدن فرودگاههای کشور این اتفاق به تاخیر افتاد.
امام خمینی(ره) بار دیگر در پیامی که از طریق رسانههای خارجی مستقر در نوفل لوشاتو منتشر شد، اعلام کردند: «از اینکه ایادی اجانب، فرودگاههای سراسر ایران را به روی من بستهاند، به ناچار تصمیم گرفتم که روز یکشنبه ۲۹ صفر ۱۳۹۹ – هشتم بهمن ۱۳۵۷ – به کشور برگشته و چون سربازی در کنار شما به مبارزه علیه استعمار و استبداد تا پیروزی نهایی ادامه دهم.»
رادیو پاریس هم در بخش خبری خود بدون مشخص کردن تاریخ، از تعویق «سفر آیتالله خمینی (ره) به تهران» خبر داد.
با رسیدن هشتم بهمن، باز خبری از بازگشت امام به میهن نشد. وقتی روزنامههای صبح یکشنبه روی پیشخوان دکه روزنامهفروشیها قرار گرفت این خبر بیشترین بازدید را به خود اختصاص داد. «سفر امام خمینی دو روز دیگر به تعویق افتاد.»
اخبار ایران
با منتشر شدن خبر تعویق پرواز حامل امام امت به ایران، شرایط سیاسی و اجتماعی داخل ایران رو به وخامت گذاشت.
عباس قرهباغی رییس ستاد کل ارتش در کتاب «اعترافات ژنرال» در خاطرهای از آن شرایط حساس، نوشت: «موقعی که فرودگاه مهرآباد برای جلوگیری از آمدن خمینی به ایران بسته شد و روحانیون در مسجد دانشگاه متحصن شدند، اخبار روزنامهها حاکی بود که همۀ افسران نیروهای سه گانه در پایگاههای خود در تهران، اصفهان، کرمانشاه، دزفول، شاهرخی (همدان)، بندر بوشهر و بندر پهلوی اقدام به تظاهرات و اعتصاب غذا کردهاند و از این رویداد، بهرهبرداری تبلیغاتی شدیدی به نفع مخالفین میکردند.
هر چند که روابط عمومی ستاد ارتش بنا به تقاضای فرماندهان نیرو و اعتماد به اظهارات آنان، خبر اعتصاب پرسنل را در مطبوعات تکذیب کرد، ولی گزارشهای اداره دوم، اعتصاب غذا و شرکت در تظاهرات یگانها را تأیید میکرد و حتی در تهران، بوشهر، شیراز و اصفهان برخی از افسران، همافران، درجه داران و سربازان با خانوادههایشان به راهپیمایی پرداختند.
به دلیل ضد و نقیض بودن گزارشهای اداره دوم و سایر نیروها، دستور دادم از ستاد بزرگ، دو هیأت یکی به ریاست سپهبد فیروزمند معاون ستاد برای رسیدگی به وضع پایگاههای یکم ترابری و شکاری در تهران و دیگری به سرپرستی سپهبد رحیمی لاریجانی رییس اداره یکم ستاد برای رسیدگی به وضع پایگاههای نیروی هوایی در اصفهان، شیراز و بندر بوشهر اعزام شوند.
هیأتهای اعزامی پس از رسیدگی، دستور بازداشت محرکین و مسببین را در پایگاهها صادر کردند. بلافاصله مخالفین، شایعۀ تیرباران ۱۶۵ نفر از همافران را عنوان و شروع به تظاهرات و تبلیغات شدید علیه دولت و ارتش نمودند.»
شرایط اجتماعی و سیاسی کشور به حدی ملتهب و ناآرام بود که شاپور بختیار هم در مجلس سنا گفت: «درباره محاکمه همافران خبر میدهند که ۱۶۰ همافر اعدام شدهاند و بقیه هم اعدام خواهند شد. من به خدا قسم میخورم که هنوز یک نفر هم محاکمه نشده است.»
انتشار خبر تعویق بازگشت امام به ایران بر شدت التهاب خیابانهای تهران و سایر شهرها افزود. آتش خشم مردم از زیر خاکستر شعله میکشید. روحانیون و مردم معترض به سمت فرودگاه مهرآباد حرکت کردند در حالی که مسیرهای منتهی به فرودگاه مهرآباد در محاصره تانکها، نفربرها و پیاده نظام ارتش شاهنشاهی بود. فریاد «الله اکبر» راهپیمایان بلند شد و همزمان آتش مسلسلهای نظامیان منطقه مهرآباد را ناامن کرد.
کشتار مردم در مسیرهای منتهی به فرودگاه موجب شد مردم برای کمک به مجروحان به داروخانهها سرازیر شوند. درگیری و تعقیب و گریز بین مردم و نظامیان تا ساعت ۱۴ ادامه یافت. موج جمعیت به میدان ۲۴ اسفند – انقلاب – و در مقابل ساختمان ژاندارمری رسید، سربازان از پشتبام ساختمان ژاندارمری، معترضان را به گلوله بستند.
ارتشبد قرهباغی در خاطرهای از این اتفاق در کتاب خاطراتش نوشت: «جریان حادثۀ مقابل ژاندارمری کشور تا شب ادامه پیدا کرد. خبر این حوادث در تمام خبرگزاریها منتشر شد و مورد بهرهبرداری مخالفین قرار گرفت. مخالفین از این حادثه که خود به وجود آورده بودند، سوء استفاده نموده بر میزان تظاهرات و اغتشاشات مختلف در شهرها افزودند… د. در همین روز علاوه بر این وقایع آقای غلامحسین دانشی نماینده مردم آبادان در مجلس شورای ملی نیز در خیابان مورد سوء قصد قرار گرفت و در اثر تیراندازی زخمی شد.
سفر دروغین
گزارشها به دفتر نخستوزیری حاکی از شدت گرفتن اعتراضات بود. شاپور بختیار چاره کار را در نوشتن نامه به امام و خریدن زمان دانست. نخستوزیر تصور کرد با این حرکت تاکتیکی میتواند امام و انقلابیون را فریب دهد تا بتواند از فرو ریختن پایههای سلطنت جلوگیری کند.
بختیار در این نامه نوشت: «اجازه فرمایید که هر تغییر در نظام مملکت از راه صلح و سلم و آرامش بر طبق سنن دموکراتیک معمولی در تمام جهان انجام گیرد.»
دفتر نخستوزیری شامگاه شنبه هفتم بهمن ۱۳۵۷ هم بیانیهای درباره سفر قریبالوقوع شاپور بختیار به پاریس و شایعه دیدار با رهبر فقید انقلاب اسلامی را منتشر کرد.
روزنامه کیهان فردای آن روز ضمن درج متن این بیانیه، مدعی شد: «این درخواست مورد قبول حضرت آیتالله العظمی خمینی در پاریس نیز واقع شده است.»
متن بیانیه دفتر نخستوزیری به این شرح بود: «من به عنوان یک ایرانی وطندوست که خود را جزء کوچکی از این نهضت و قیام عظیم ملی و اسلامی میدانم و اعتقاد صادقانه دارم که رهبری و زعامت حضرت آیتالله العظمی امام خمینی و رای ایشان میتواند راهگشای مشکلات امروزی ما و ضامن ثبات و امنیت کشور گردد تصمیم گرفتم که ظرف ۴۸ ساعت آینده شخصا به پاریس مسافرت کرده و به زیارت معظمله نائل آیم و با گزارشی از اوضاع خاص کشور و اقدامات خود ضمن درک فیض درباره آینده کشور کسب نظر نمایم.»
تحصن روحانیون
جمعی از روحانیان کشور که اوایل بهمن برای استقبال از امام خمینی راهی تهران شده بودند در تاریخ هفتم بهمن ۱۳۵۷ در مدرسه رفاه گردهم آمدند. آنان در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها توسط نظامیان رژیم پهلوی به دانشگاه تهران رفتند و در مسجد دانشگاه تحصن کردند. تحصن از ساعت ۹ صبح آغاز شد.
روزنامه کیهان در گزارشی از حرکت اعترضای روحانیون نوشت: «تحصن با حضور ۴۰ روحانی آغاز شد و در ادامه صدها روحانی دیگر به این تحصن پیوستند و علاوه بر روحانیون مبارز تهران، نمایندگان روحانیون مبارز شهرستانها و عدهای از مدرسین حوزه علمیه قم نیز در این تحصن شرکت کردند. اعلام شده است که این تحصن در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها و ممانعت از ورود امام خمینی به کشور برپا شده است و تا ورود امام خمینی به کشور نیز ادامه خواهد داشت.»
روحانیون متحصن در بیانیهای اعلام کردند: «تا بازگشت حضرت آیتالله العظمی امام خمینی دام ظله به وطن، به آغوش پر از مهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختیار میکنیم و از این محل مقدس در کنار برادران دانشجوی خود، ندای حقطلبانۀ خود را به گوش جهانیان خواهیم رساند… د.»
آیتالله سید حسن طاهری خرمآبادی در کتاب پارهای از خورشید با اشاره به نقش آیتالله دکتر مرتضی مطهری در تحصن روحانیون در دانشگاه تهران نوشت: «آقای مطهری در تحصن دانشگاه نقش اساسی داشتند. یادم میآید که در مدرسه رفاه جمع شده بودیم که چه باید بکنیم و چه نباید بکنیم. پیشنهاد تحصن مطرح شد. دکتر بهشتی و آقای مطهری و آقای خامنهای و خیلیهای دیگر بودند. بعضی از دوستان اعتقاد داشتند تحصن در مسجد امام فعلی (مسجد شاه سابق) کنار بازار باشد اما آقای مطهری گفتند که تحصن در دانشگاه باشد و بالاخره هم همان شد.»
آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در کتاب خاطراتش با اشاره به عصبانیت مردم نوشت: «شعارهای «وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاد، اگر امام فردا نیاد مسلسها بیرون میاد» و «وای اگر خمینی، حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد» به خوبی روحیه مردم را در به مبارزه طلبیدن دشمن نشان داد و در این اوضاع و احوال فکر تحصن اعتراضی روحانیون مبارز در دانشگاه تهران در جمع ما مطرح شد و در همان لحظات اولیه، با شرکت دهها نفر از روحانیون که بعدا تعداد آنها به صدها نفر رسید، به سرعت شکل اجرایی گرفت و ما نیز در جلساتی که برای اداره برنامههای تحصن در اتاقی در کنار مسجد دانشگاه تهران برپا میکردیم به همکاری و همفکری با تعدادی از دانشگاهیان میپرداختیم.
در چنین شرایطی جمعیت زیادی، هم در صحن و هم در داخل مسجد دانشگاه تهران حضور داشتند که لازم بود آنها را هم مشغول سازیم و هم کنترل کنیم تا حوادث تلخ رخ ندهد. برای همین من نیز مثل جمع دیگری از دوستان در اجتماع مردم در مسجد سخنرانی کردم و با ارائه تحلیلی گفتم رژیم در مقابل فشار افکار عمومی داخل و خارج نمیتواند زیاد مقاومت کند و در نهایت مجبور خواهد شد که با آمدن امام خمینی به کشور موافقت کند.»
مردم کوتاه نیامدند
گزارش روزنامههای داخلی و رادیو و تلویزیونها و خبرگزاریهای داخلی حاکی از تظاهرات دهها هزار نفری مردم در زمستان ۱۳۵۷ بود. مردم شهر «شاهی» در استان همدان در تظاهراتی نام شهرشان را عوض کردند. حدود ۶۰۰۰ کارگر فنی و کارکنان مسلسلسازی وابسته به صنایع نظامی در یک روز و حدود ۴۰۰۰ نفر از همافران مدرسۀ آموزش خلبانی هلیکوپتر در روز دیگر پس از درگیری با فرمانده پایگاه هوانیروز همدان در هنگام بازگشت به شهر، با گروهی از نظامیان ارتش درگیر شدند.
با شدت گرفتن دامنه اعتراضات و راهپیماییهای مردم در تهران و سایر شهرهای کشور شاپور بختیار پس از مقاومت زیاد تسلیم خواسته مردم شد و بعد از پنج روز دستور بازگشایی فرودگاههای کشور را در دهم بهمن ۱۳۵۷ به ارتش داد و مردم ایران خود را برای برگزاری بزرگترین استقبال تاریخ آماده کردند.
منابع:
صحیفه امام. جلد ۵. ص۵۳۰ و ۵۳۱
کیهان ـ ش ۱۰۶۲۴ـ ۹/۱۱/۱۳۵۷ـ ص ۱
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک ـ جلد ۳۱ (آیتالله مرتضی مطهری) ـ تهران ـ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ـ ۱۳۸۲ـ ص ۵۲
اکبر هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ انقلاب و پیروزی ـ زیر نظر محسن هاشمی، به کوشش عباس بشیری ـ تهران ـ نشر معارف انقلاب ـ ۱۳۸۲ـ صص ۱۶۲ـ ۱۶۰
انتهای پیام