امروز: دوشنبه, ۳ دی ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الإثنين 22 جماد ثاني 1446 | 2024-12-23
کد خبر: 45438 |
تاریخ انتشار : 23 دی 1394 - 13:17 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

ورزش > فوتبال ملی – امید نمازی می گوید اگر حضورش در تیم ملی مهم نبود، کارلوس کروش هیچوقت نمی گفت قیف چین بوده است. او همچنین می گوید بچه نیست که جواب کروش را بدهد. سعید اکبری-خبرگزاری خبرآنلاین؛ امید نمازی؛ بعد از مدت ها سکوت، شروع می کند به حرف زدن. درباره این جمله معروف که […]

ورزش > فوتبال ملی – امید نمازی می گوید اگر حضورش در تیم ملی مهم نبود، کارلوس کروش هیچوقت نمی گفت قیف چین بوده است. او همچنین می گوید بچه نیست که جواب کروش را بدهد.

سعید اکبری-خبرگزاری خبرآنلاین؛ امید نمازی؛ بعد از مدت ها سکوت، شروع می کند به حرف زدن. درباره این جمله معروف که «او آمریکایی است»، درباره شبی که تیم ملی و ایران را ترک کرد، بدون اینکه به کارلوس کروش چیزی بگوید. با نمازی مرور می کنیم تمام این اتفاقات را. او می گوید بچه نبود که جواب مصاحبه تند کروش را بدهد. درباره منتقدانش هم می گوید، درک شان می کرد. نمازی در گفت و گوی اختصاصی با خبرآنلاین، این حرف ها را به زبان آورد.
آقای نمازی سرمربی تیم ملی زیر 18 ساله های آمریکا شدید. اولین بار است که در تیم های پایه آمریکا، یک ایرانی سرمربی می شود.
خب اتفاق مهم و خوبی است. متاسفانه در ایران من را زیاد نمی شناختند و به همین دلیل هر چه می خواستند درباره ام می گفتند ولی در آمریکا همه چیز فرق دارد. به من احترام زیادی می گذارند. در بین مربیان باشگاهی شناخته شده هستم.
این پست چطور به شما رسید؟
من سال ها در فوتبال آمریکا کار کردم و برای خودم اسمی درست کرده بودم. موفقیت هایی هم در رده های مختلف داشتم. در بخش فوتبال بانوان، فوتسال، فوتبال و… زیاد کار کردم و من را می شناختند. در تیم ملی ایران هم مربیگری کردم. تجربه کار کنار کروش هم چیز مهمی بود. وقتی من از ایران جدا شد و به آمریکا برگشتم، با فدراسیون فوتبال آمریکا وارد کار شدم. آن زمان به من گفتند که دستیار تیم ملی بانوان باشم. یکی دو ماه بودم که سرمربی تیم را برکنار کردند. بعد از آن به کادر فنی تیم 20 ساله ها رفتم چون سرمربی اش از همبازی های قدیمی من بود. فکر می کنم عملکرد ما آنجا خیلی خوب بود. این باعث شد که با من برای تیم زیر 19 ساله های آمریکا صحبت کردند. این تیم تازه تشکیل شده. به من گفتند مسئولیتش را بر عهده بگیر که قبول کردم ولی حدود یک ماه قبل اتفاقات تازه ای افتاد. سرمربی تیم زیر 18 سال استعفا داد و به یک تیم باشگاهی ملحق شد. چون تیم زیر 19 سال تازه درست شده بود، من خودم ترجیح می دادم به این تیم نروم و به تیم زیر 18 سال ملحق شوم. گفتم آنجا زمان زیاد است چون همانطور که می دانید فاصله های سنی دو سال دو سال است. الان ماموریت دارم که این تیم را برای مسابقات جهانی سال 2019 آماده کنم. تا آن زمان بازیکنانی که زیر دست من هستند 20 ساله می شوند. تعامل خوبی هم بین تیم زیر 18 سال و 20 سال وجود دارد و این برای کار من یک پوئن مثبت به حساب می آید.

تعامل تیم های پایه با تیم بزرگسالان در آمریکا به چه شکل است؟
حداقل در این دو سالی که اینجا هستم، می بینم که همه چیز زیر نظر یورگن کلیزمن سرمربی تیم بزرگسالان است. او آشنایی خوبی با تیم ها دارد و خبری از قهر تیم های پایه، با سرمربی تیم بزرگسالان نیست. نمی دانم بیانیه او را بعد از انتخاب من و سرمربی تیم زیر 19 ساله ها دیدید یا نه؟
بله. گفته بود هیجان زده هستم.
آقای کلیزمن به طور کامل تیم های پایه را زیر نظر دارد. همه چیز باید با نظر او باشد.
ولی در ایران بدین شکل نیست. مثلا کروش اجازه ندارد به تیم امید نزدیک شود.
در ایران اختلاف هایی بین مایلی کهن و خاکپور با کروش وجود دارد. این هم به ساختار خراب فوتبال ما برمی گردد. خیلی راحت بگویم که شما در هر جایی که کار می کنی، تازه می فهمی ساختار فوتبال ایران چقد خراب است. من الان در جایی کار می کنم که همه چیز حرفه ای است و وقتی به عقب برمی گردم می بینم ساختار ما مشکل داشت.
بحثی که به وجود می آید درباره امکانات تیم های پایه آمریکاست. شنیده ایم حتی امکانات شان از تیم ملی بزرگسالان ما بهتر است.
اینجا همه چیز فرق دارد. امکانات فوق العاده است. ما هر جایی و در هر شهری که بخواهیم تمرین کنیم، کلی زمین خوب در اختیارمان است. کیفیت زمین ها هم که نیازی به تعریف ندارد. یکی پوئن های مثبت اینجا، در آمدزایی فدراسیون فوتبال است. در دنیا یکسری فدراسیون ها هستند که در آمدزا به حساب می آیند. مثل اسپانیا، برزیل، انگلیس، آلمان و… آمریکا هم دقیقا چنین شرایطی دارد. یعنی فدراسیون فوتبال اینجا پولدار است. برای همین هیچ چیز برای تیم های پایه کم نمی گذارد و اصلا دغدغه ای به نام پول وجود ندارد. شما به هر چیزی که نیاز داشته باشید، هست. از لوازم تمرین بگیرید تا زمین و پول و هر چیزی که بخواهید. آمریکا از خرج کردن دریف نمی کند. اسپانسر شیپ های بزرگ هست. یکسری تیم ها هستند که هر جا می روند بازی کنند، پول می گیرند. برای آمریکا هم وضعیت همینطوری است. مجانی به جایی نمی رود. مثلا یادم هست وقتی پرتغال می خواست به ایران بیاید تا با ما بازی دوستانه کند حداقل یک میلیون دلار می خواست. آمریکا هم پول می خواهد. حتی اگر به مکزیک برود و با این تیم بازی کند، پول می گیرد. اگر قرار باشد به کانادا برود و با آنها بازی کند، یک میلیون دلار می گیرد. آنها از این راه درآمدزایی خوبی دارند و به همین خاطر وضع مالی شان خیلی خوب است و هر امکاناتی که فکر کنید دارند.

ولی در فوتبال پایه ایران از این خبرها نیست و هزار و یک اتفاق تلخ و ناگوار هم می افتد.
من همیشه گفته ام و الان هم می گویم. واقعا حیف است که ما اینهمه استعداد داریم ولی پولی را که باید خرج نمی کنیم تا استعدادهایمان به بلوغ و نتیجه نهایی برسند. متاسفانه در فوتبال ما آدم هایی حضور دارند که فوتبالی نیستند. شما ببیند باشگاهها چطور خرج می کنند، در صورتی که یک ریال هم خرج درست کردن آکادمی فوتبال شان نمی کنند. حتی یک چمن مناسب هم برای خودشان درست نمی کنند. بازیکنان یک زمین درست و حسابی ندارند که تمرین کنند. پول ها برای چیزهای دیگری خرج می شود و می بینم که کاری برای سازندگی در لیگ برتر نمی شود.
شما به جایی رفته اید که همه چیز مهیاست. اصلا به این فکر می کنید که یک روز دوباره به ایران برگردید؟
اگر فرصت باشد چرا که نه. من یک مربی حرفه ای هستم و دوست دارم در یک شرایط و یک محیط خوب کار کنم. اگر در ایران فرصت شغلی برایم باشد، قطعا می آیم. من یک ایرانی ام. وقتی شما در ایران تیم می گیرید، می بیند که چقدر حاشیه زیاد است و چقدر فقر امکانات وجود دارد. یعنی همه جوره مشکل هست. ولی من دوست دارم جایی باشگاه که شرایط خوب باشد. مثلا باشگاه ذوب آهن را نگاه کنید. یک مدیر خوب جوان دارد که کارش را بلد است و پشت سرمربی اش هم ایستاه است. موقعی که این تیم خوب نبود، شاید هرکسی جای آذری بود دست به تغییرات می زد ولی او پشت سرمربی اش ایستاد و حمایت کرد. مطمئن باشید اگر یک روز شرایط کار خوب در ایران برایم پیش بیاید، حتما قبول می کنم. فعلا این شرایط در آمریکا برای من وجود دارد و از کار در اینجا لذت می برم.
بعد از ترک ایران، کارلوس کروش در مصاحبه ای جنجالی گفت که کار شما را عباس آقا(تدارکاتچی) تیم هم انجام می داد. ولی شما ترجیح دادید که جواب کروش را ندهید.
بالاخره من هم در سنی هستم که دوست ندارم وارد هر حاشیه اش شوم. یکسری چیزها را هم درک می کنم. بچه نیستم که بخواهم جواب بدهم.
چه اتفاقی افتاد که شما ایران را ترک کردید؟
آن زمان من تصور می کردم شاید رفتن من مثل سیموئز و میک و همینطور بارت، خیلی مهم نباشد. راستش تازه بعد از آن بود که فهمیدم چقدر حضورم اهمیت داشته است. وقتی آنها رفتند، کروش واکنشی نشان نداد. فکر کردم برای من هم این اتفاق می افتد ولی…. خب واکنش کروش نشان داد که حتما من یک چیز خوبی برای تیم ملی داشته ام که او از رفتن ناراحت شده است. مطمئن باشید اگر من برایش مهم نبودم، هیچوقت ناراحت نمی شد و آن حرف ها را نمی زد. من دو سال و نیم با کروش کار کردم و می توانم به جرات بگویم به او خیلی خیلی نزدیک بودم. هر روز در خانه او بودم. تمام زمان را با هم می گذراندیم و از او مشورت می گرفتم. کروش به من اعتماد خاصی داشت. به خاطر همین از تصمیم که من گرفتم ناراحت شد و آن مصاحبه را علیه ام کرد. برایم مشخص شد که من چقدر برایش اهمیت داشتم به خاطر همین تصمیم گرفتم که هیچوقت جوابش را ندهم. او با ناراحتی گفت که امید نمازی در تمرین تیم ملی فقط قیف می گذاشت در حالی که من از بالا تا پائین کارها را انجام می دادم. حتی در تمام جلسات او با رئیس فدراسیون فوتبال حضور داشتم. در تمرینات هم همیشه حضوری فعال داشتم. هر کاری از دستم برمی آمد برای تیم ملی ایران انجام می دادم به خاطر اینکه به من اعتماد زیادی داشت. کارم را قبول داشت. من به او نزدیک بودم و از طرفی فارسی هم می دانستم. به خاطر همین با تمام تیم رابطه خوبی داشتم و توانسته بودم بین آنها و کروش ارتباط خوبی برقرار کنم. به خاطر همین حضورم برای او اهمیت زیادی داشت.

همیشه گلایه دارد و می گوید امید نمازی بدون اینکه به من بگوید تیم ملی را ترک کرد.
من کوچکترین مشکلی با کروش نداشتم. در جواب سوال قبل گفتم که اگر می دانستم شرایط اینطوری است، شاید جور دیگری رفتار می کردم ولی همانطور که می دانید فدراسیون فوتبال ایران همیشه مشکل مالی دارد. من 6 ماه بود حقوق نگرفته بودم. به کروش گفتم به این وضعیت دیگر نمی توانم کار کنم. زندگی من در آمریکاست. هزینه های ثابت داشتم و باید به آمریکا پول می فرستادم. وقتی 6 ماه حقوقم پرداخت نشود، با مشکل روبرو می شود. به کفاشیان هم گفتم ولی دیدم مشکلم حل نمی شود. حتی به او گفتم نمی توانم بمانم. اینطور وقت ها توجهی نمی شود چون کفاشیان همیشه می گوید درست می شود. واقعا دیگر نمی توانستم ادامه بدهم. بچه هایم در آمریکا تنها بودند. مشکلات زیادی داشتم. در همان حال پیشنهاد خوبی جلوی من قرار گرفت. من با خودم فکر کردم به جام جهانی می روم، بعدش چه اتفاقی می افتد؟ اصلا کروش می ماند یا نه؟ شاید کروش بخواهد ما را کنار بگذارد و کادری خارجی بیاورد. آینده من من در ایران روشن نبود. باید همان موقع فکرم را می کردم. به این فکر کردم که در آمریکا اگر دو سه سال خوب کار کنم وضعیت عوض می شود این بود که پیشنهاد را قبول کردم. ولی چیزی که همیشه گفتم این است که دوست داشتم در جام جهانی کنار ایران باشم. الان هم برای تیم ملی آرزوی موفقیت می کنم. فوتبال است و هزار و یک اتفاق. برای من هم شرایط این شکلی شد. اصلا نگران مسیری که انتخاب کرده ام، نیستم و در مسیری هستم که شاید یک روز به بالاترین سطح فوتبال دنیا برسم.
شما با کلیزمن هم صحبت کرده اید؟
خب ما هر دو سه ماه یک بار دور هم جمع می شویم و با کلیزمن جلسه می گذاریم. در این جلسه دروباره روش های تمرینی و متدهای روز دنیا بحث می کنیم. هر موقعی که در لس آنجلس تمرین داریم، کلیزمن در تمرینات حاضر می شود چون در آنجا زندگی می کند. می آید و با ما صحبت می کند. می گوید باید روش های تمرینی، تغذیه، بدنسازی و همه چیز تیم شبیه به تیم بزرگسالان باشد چون قرار است این بازیکنان به تیم او ملحق شوند. همیشه نظارت می کند ولی اینطور نیست هر روز در تمرین باشند.
درباره کروش با هم حرف زده اید؟
یک بار درباره کروش صحبت شد. از من درباره کار و زندگی در ایران پرسید و گفت چطور است؟ درباره خاکپور از من سوال کرد چون او را به خوبی می شناخت. من از آشنایی هایم با خاکپور و کروش گفتم.
درباره جام جهانی 98 هم حرف زدید؟
نه، صحبتی در این باره نداشتیم بیشتر درباره وضعیت فعلی تیم ملی بود.

روزی که شما دستیار کروش شدید می گفتند آمریکایی هستید و ایرانی نیستند و اصلا چرا باید انتخاب می شدید؟ ولی حالا بعضی از منتقدان شما تبدیل به حامی تان شده اند و می گویند کروش با رفتارش باعث شد شما بروید.
من به دلایلی که گفتم ایران را ترک کردم. ولی خب آن موقعی که من به ایران آمدم، کسی شناختی از کارم نداشت. مدتی کنار خاکپور بودم و بعد کمک مربی تیم ملی شدم. خب برای کسانی که سال ها در فوتبال ایران بودند، سخت بود که فردی بعد از 25 سال دوری از ایران بیاید و مربی تیم ملی شود. ولی متاسفانه آن موقع از من شناختی نبود و کسی نمی دانست سابقه کاری ام چیست. تحمل اینکه من در تیم ملی باشم، برای بعضی ها آسان نبود، چه برای مایلی کهن، چه برای شرافی با برای پرویز مظلومی. من هم هیچوقت ایراد نگرفتم و جوابی ندادم چون درک می کردم چرا ناراحت بودند.
شما واقعا دوست دارید یک روز به ایران برگردید؟
دوست دارم یک روز کار بزرگی در فوتبال ایران انجام دهم. کار بزرگ این نیست که سرمربی تیم ملی یا یک باشگاه بزرگ شوم بلکه دوست دارم به فوتبال پایه ایران خدمت کنم. دوست دارم کمک کنم زیربنای فوتبال ایران درست شود تا استعدادهای فوتبال ایران بتوانند رشد کنند. حیف این همه استعداد است که هدر می رود.

252 43

This entry passed through the Full-Text RSS service – if this is your content and you’re reading it on someone else’s site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.

RSS

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • تعداد نظرات منتشر شده: 1
    1. نویسنده :فرزانه

      اصلن جالب نبود

    بدون نظر :