قطار تغییرات کتابهای درسی اینبار در ایستگاه «دماوندیه» ایستاده است؛ تغییر کلمهای که گفته میشود ذهن دانشآموز را با وقایع صدسال گذشته مملکتش مرتبط میسازد موجب شده تا این اقدام «تحریف» و اجحافی در حق شعر و هنر شعری ملکالشعرا بهار خوانده شود. به گزارش صلح خبر، به نظر میرسد که جنجال بر سر تغییرات […]
قطار تغییرات کتابهای درسی اینبار در ایستگاه «دماوندیه» ایستاده است؛ تغییر کلمهای که گفته میشود ذهن دانشآموز را با وقایع صدسال گذشته مملکتش مرتبط میسازد موجب شده تا این اقدام «تحریف» و اجحافی در حق شعر و هنر شعری ملکالشعرا بهار خوانده شود.
به گزارش صلح خبر، به نظر میرسد که جنجال بر سر تغییرات کتابهای درسی تمامی ندارد؛ در حالی پیشتر نیز از حذف شعر شاعرانی چون «نیما»، «اخوان» و «سایه»، و حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب و عکس مقبره کوروش گرفته تا تغییر داستان نادر ابراهیمی و «قصههای مجید» هوشنگ مرادی کرمانی و حذف نام مولانا پای کتابهای درسی را به عرصه جنجال کشاندند، که حالا باز هم دست یکی دیگر از تغییرات کتاب درسی رو شده است.
خبرنامه گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی که اساسا به ارائه اخبار درباره آموزش زبان فارسی میپردازد، به تازگی مطلبی را در خصوص قصیده «دماوندیه» ملکالشعرا بهار مبنی بر «تحریف» این قصیده، با جایگذاری واژه «وی» به جای «ری» منتشر کرده که این امر موجب شد تا برای آگاهی از جزئیات بیشتر به سراغ گفتوگو با مریم دانشگر، سرپرست گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان برویم.
او در اینباره به صلح خبر میگوید: مطلب منتشرشده در صفحه گروه برگرفته از مقاله کوتاهی است که در تازهترین شماره خبرنامه داشتهایم. این مقاله را دو نفر از مدرسان زبان و ادبیات فارسی نوشته بودند و چون مربوط به موضوع کتابهای درسی بود، برای ما فرستادند و ما آن را چاپ کردیم.
مریم دانشگر همچنین با بیان اینکه مولفان کتابهای درسی در ارائه آثار دقت کافی ندارند، بیان میکند: حدود ۳۰ سال است که این قصیده در کتابهای درسی به همین شکل آمده؛ یعنی اتفاق جدیدی نیست.
سرپرست گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه درخصوص توضیح مولفان کتابهای درسی با اشاره به «تصحیف رخداده در قصیده بهار» توضیح میدهد: آنها گفتند که در نسخهای قصیده را به این شکل دیدهاند اما من تا کنون این نسخه را پیدا نکردهام. شاید هم چنین نسخهای وجود داشته باشد اما ما تا به حال آن را پیدا نکردهایم و باید با دقت بیشتری به دنبال آن گشت. اما آنچه مسلم است، این است که اصل کلمه همین «ری» است؛ چرا که ملکالشعرا بهار با آن یک بحث سیاسی دوران خود را مطرح میکند و این مسئله خیلی مهم و ارزشمند است.
دانشگر میافزاید: وقتی این قصیده وارد کتاب درسی شده، علاوه بر اینکه محتوای ادبی آن اهمیت دارد و ارزشمند است، زیبایی خاص و جنبه میهنی نیز دارد. بنابراین کار شاعر از این جهت که یک بحث تاریخی را به این قصیده وارد کرده، ارزشمند است. از اینرو، این قصیده از وجوه مختلف قابل بررسی است. اما تغییر کلمه «ری» باعث شده تا وجه تاریخی شعر تاریک شود و دیده نشود که در حقیقت شاید بشود گفت این کار اجحافی نسبت به این قصیده ارزشمند است. این قصیده حتما باید به طور کامل در کتاب درسی میآمد و معلمان به واقعه تاریخی مربوط به آن اشاره میکردند. البته بعضی از معلمانی که با ما در ارتباط هستند، میگویند که تغییر این کلمه را در کلاس توضیح میدهند. اما این قصیده یا باید به صورت کامل یا حداقل به همراه توضیحی به کتاب درسی میآمد.
اسماعیل امینی، شاعر و مدرس دانشگاه پیشتر در گفتوگویی «دماوندیه» ملکالشعرا بهار را نوعی ابراز ناخرسندی دانسته و تأکید کرده است: ناخرسندی و نارضایتی و نفرین در این شعر دیده میشود. آنجایی که میگوید بر ری بنواز ضربتی چند، منظورش تهران است که در گذشته از حاشیههای ری محسوب میشده است. دماوند را خطاب قرار میدهد و نسبت به تهران و وضع معیشتی آن با تندی و ناخرسندی یاد میکند و البته تنها هم تهران را مدنظر ندارد و منظورش کل روزگار و اوضاع زمانه است.
برای شفافتر شدن موضوع، بخشهایی از مقالهای را که با عنوان «تصحیف واژهای از قصیده دماوندیه دوم ملکالشعراء بهار در کتاب فارسی ۳ دوره دوم متوسطه» توسط هادی اکبرزاده (استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان) و محمد تازیکه (دانشجوی کارشناسی آموزش زبان و ادبیات فارسی) نوشته و در شماره ۸۶، مهر ۱۴۰۰ خبرنامه گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان منتشر شده است، میخوانیم:
«از آغاز پیدایش کتابت و در پی آن استنساخ، یکی از مهمترین معضلاتی که بشر با آن روبهرو شد دسترسی به نسخههای اصیل تحریفنیافته بود. اما در روزگار کنونی، پیشرفت صنعت چاپ در غربت طی سدههای گذشته و توسعه فناوری در دهههای اخیر موجب آن شده است که حداقل، کسی به خود جرئت تحریف و تصحیف آثار را ندهد؛ چه بهراحتی و بهسرعت میتوان به نسخههای اصیل دسترسی پیدا کرد و شخص جاعل را رسوا!
اما گویا در قرن بیستویکم ما همچنان از این عادت ناپسند خود دست برنداشته و ما در ملأعام دست به تحریف آثار میزنیم آنهم در کتابهای درسی!
قاطبه نسخهپژوهان بر آناند که بیشترین تحریفات و تغییراتی که در فرآیند استنساخ رخ داده از سوی فضلا یا فاضلکهایی بوده که به خود اجازه میدادند در اثر نویسنده دست برند و آن را مطابق با میل خویش دگرگون سازند.
یکی از مهمترین پیشرانهای فکری در مجعولسازی آثار، وابستگیهای ایدئولوژیک و عقیدتی است که شخص جاعل را اطمینان میبخشد تا آزادانه در اثر – هر نوع آن که باشد – دست برد و آن را به شکلی دگرگون سازد که حتی بسیاری از چشمان مسلح به علم و دانش و تجربه هم از تشخیص و تمییز آن اظهار عجز کنند (ر.ک: شفیعی کدکنی، ۱۳۸۳، ص ۱۱۰-۹۳).
عقیده درست یا غلط، بر حق یا غیر آن، اجازه دگرگونسازی واژه یا عبارتی را در یک اثر به ما نمیدهد. ما فکر میکنیم در دنیای کنونی این مسئلهای نیست که نیاز به توضیح داشته باشد و بیگمان هر صاحبخردی را عقیده بر این است.
حال با توجه به آنچه تا اینجا گفته شد به بیتی از کتاب فارسی ۳ (پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه) صفحه ۳۴ نگاهی میاندازیم. در شعر معروف دماوندیه ملکالشعرا بهار آمده است:
ای مشت زمین بر آسمان شو
بر وی بنواز ضربتی چند
هر فرد آشنا با شعر – البته به جز عموم نسل جوان – میداند که این «وی» نیست و «ری» است لکن علتجویی این تحریف را به خواننده محترم وامیگذاریم و به تشریح پیامدهای این تبدیل و دگرگونی میپردازیم.
میگویند چرا ایرانیان حافظه تاریخی ندارند. ما فکر نمیکنیم با توجه به طریقی که پیش گرفتهایم این معضل، امری مستبعد باشد. شما خود را به جای معلمی بگذارید که قصیده غرای دماوندیه را در کلاس میخواند و به بیت مذکور میرسد، سوای آنکه بیت از اوج شیوایی به حضیض ابتذال تصویر کشانیده شده چیز دیگری عاید مستمعان نمیشود. حال بیایید و این بیت را دوباره بخوانید (بهار، ۱۳۹۱، ص ۲۸۷):
ای مشت زمین بر آسمان شو
بر ری بنواز ضربتی چند
چرا شاعر گفته است: ری! مگر شاعر با ری خصومتی داشته است؟
و این خود مهمترین پل ارتباطی است که ذهن دانشآموز را با وقایع صدسال گذشته مملکتش مرتبط میسازد و البته که شعر در کمال خود باقی میماند.
در دیوان اشعار ملکالشعرا بهار (همان، ص ۲۸۶) یادداشتی از خود شاعر درباب دماوندیه دوم (ای دیو سپید پای در بند/…) ضبط شده است که نقل آن خالی از فایده نیست:
در سال ۱۳۰۱ شمسی گفته شد، در این سال به تحریک بیگانگان هرجومرج قلمی و اجتماعی و هتاکیها در مطبوعات و آزار وطنخواهان و سستی کار دولت مرکزی بروز کرده بود – این قصیده در زیر تاثیر آن معانی در تهران گفته شد و پایتخت هدف شاعر قرار گرفته است.
شاعر خود فرموده است که هدف، پایتخت است. او در دیوان اشعارش جایجای با ری (تهران) سر کین دارد. هجوها و طعنهای ملکالشعرا بهار دراینباره فراوان است که با مطالعه دیوان شاعر میتوان آشکارا دیدگاه او را نسبت به پایتخت دریافت.
…
علاوه بر پیامدهای ناگوار مذکور که پیرامون شناخت عقاید شاعر و قطع پیوند تاریخی دانشآموزان با کشورشان بود، با این تحریف، اجحافی نیز در حق شعر و هنر شعری ملکالشعرای ایران شده است. ابیات قبل از بیت موردبحث را دوباره بخوانیم (همان، ص ۲۸۷):
چون گشت زمین ز جور گردون/ سرد و سیه و خموش و آوند،
بنواخت ز خشم بر فلک مشت/ آن مشت تویی تو ای دماوند
تو مشت درشت روزگاری/ از گردش قرنها پسافکند
شاعر میگوید هنگامی که زمین به علت جور و ستمی که گردون بر او روا داشته به خشم میآید، به او – یعنی گردون – مشتی میکوبد و آن مشت در واقع کوه دماوند است (حسن تعلیل). بعد میگوید:
ای مشت زمین بر آسمان شو
بر ری بنواز ضربتی چند
یعنی ای مشت زمین (ای دماوند)، ای مشتی که پیش از این براثر جور گردون بر آن (گردون) کوبیده شدهای، اکنون بر سر ری فرود آی. حال اگر بهجای واژه ری، وی را بگذاریم محور عمودی خیال قصیده دچار مشکل میشود. یکبار این مشت به سمت گردون روانه شده است و لزومی ندارد شاعر از دماوند بخواهد دوباره ضربتی چند بر گردون بنوازد.
…
قصیده معروف دماوندیه از حدود سی سال پیش در کتاب زبان و ادبیات فارسی (عمومی) دوره پیشدانشگاهی به بعد با همین ضبط منتشر میشده و احتمالا مولفان کتاب فارسی ۳ (دوره متوسطه) بدون توجه به ضبط صحیح آن در دیوان دچار این اشتباه شدهاند. بر همین اساس، بهتر آن است که مولفان ضبط درست بیت را به شکل زیر در کتاب درسی بیاورند:
ای مشت زمین بر آسمان شو
بر ری بنواز ضربتی چند
منابع:
– بهار، محمدتقی (۱۳۳۰). دیوان اشعار ملکالشعرای بهار. تهران: موسسه انتشارات نگاه. چاپ چهارم. ۱۳۹۱.
– شفیعی کدکنی، محمدرضا (۱۳۸۳). نقش ایدئولوژیک نسخهبدلها. نامه بهارستان. ش (۹و ۱۰) بهار و زمستان. ص ۱۱۰-۹۳.
– محمدیان، محیالدین بهرام و دیگران (۱۴۰۰). فارسی (۳)(پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه). تهران: سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی.»
انتهای پیام