امروز: سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۴ / بعد از ظهر / | برابر با: الثلاثاء 27 محرم 1447 | 2025-07-22
کد خبر: 425709 |
تاریخ انتشار : 30 اسفند 1399 - 2:42 | ارسال توسط :
0
1
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر در استخبارات عراق ما را در دو اتاق ۱۶متری فرستادند. در هر اتاق حدود ۸۰ نفر بودیم که جای نشستن هم نبود در حالی‌که تمام بچه‌ها از ناحیه دست و پا مجروح بودند مجبور شدند بعضاً روی پای هم بنشینند.۶ روز بعد در ۲۹ فروردین ما را حرکت دادند […]

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر

در استخبارات عراق ما را در دو اتاق ۱۶متری فرستادند. در هر اتاق حدود ۸۰ نفر بودیم که جای نشستن هم نبود در حالی‌که تمام بچه‌ها از ناحیه دست و پا مجروح بودند مجبور شدند بعضاً روی پای هم بنشینند.۶ روز بعد در ۲۹ فروردین ما را حرکت دادند به سمت اردوگاه‌ رمادی.

به گزارش صلح خبر،«محمدعلی بصری» از اسرای عملیات بدر و از جانبازان دوران هشت سال دفاع مقدس است. او با اشاره به چگونگی اسارتش روایت می‌کند: شب بیست و سوم ما اعزام شدیم خط و فردای آن روز در محاصره قرار در این فاصله ما تانک‌های دشمن را می‌زدیم. صبح آن روز مجروح شدم و حوالی ساعت 2 بعد از ظهر سه هلی‌کوپتر آمدند و منطقه را به توپ بستند. وقتی مطمئن شدند همه مجروح یا شهید شده‌اند سربازهای دشمن آمدند سراغ ما و به اسارت درآمدیم.

قرار بود جاده بصره – الاماره را منهدم کنیم. زمانی‌که اسیر شدیم سن زیادی نداشتم. یک پسر مجروح ۱۷ساله بودم. آن‌ها در بازجویی اولیه سوالاتی می‌پرسیدند از جمله اینکه اهل کجاییم و… فامیل من هم که بصری هست. اسم پدر و پدربزرگ و نام خانوادگی را پرسیدند من هم پاسخ دادم. تا گفتم فامیلی‌ام بصری است، ستوان بعثی پرید جلو و گفت:«یعنی تو اهل بصره هستی؟» از آنجا که طلبه بودم و با عربی آشنا بودم منظورش را سریع فهمیدم.

در اصل اجداد ما مبلغ دین بودند و سال‌ها پیش در عراق زندگی می‌کردند و بعد از مدتی با دعوت مردم بوشهر به ایران مهاجرت می‌کنند. اما نباید این را می‌گفتم.خدا خواست به یاد بیاورم که در بوشهر یک روستایی هست به نام بصری و من گفتم من اهل روستای بصری هستم. این فامیل من در بازجویی‌ها کتک هم داشت چون احساس می‌کردند اهل بصره عراق هستم ولی من همان پاسخ را می‌گفتم.

منتقل شدیم به استخبارات. در استخبارات عراق  ما را در دو اتاق ۱۶متری فرستادند. در هر اتاق حدود  ۸۰ نفر بودیم که جای نشستن هم نبود در حالی‌که تمام بچه‌ها از ناحیه دست و پا مجروح بودند مجبور شدند بعضاً روی پای هم بنشینند. حدود 6 روز بعد در ۲۹ فروردین ما را حرکت دادند به سمت اردوگاه‌ رمادی.

عملیات بدر حدود یک هفته طول کشید و بقیه اسرا به تدریج به ما اضافه شدند. بیشتر اسرای بدر روز ۲۲ و ۲۳ اسفندماه اسیر شدند. یک عده از بچه‌ها که مجروحیت بیشتری داشتند را به بیمارستان منتقل کردند. اما افرادی مثل ما که یکی دوتا ترکش و تیر خورده بودیم را بیمارستان نبردند. همه‌ی اسرای عملیات بدر به اردوگاه ۹ رمادی منتقل شدند.

اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق عمدتاً در شهرهای رمادیه، موصل و تکریت بودند. در بغداد اردوگاه ثابتی نبود و اسرا را ابتدا می‌بردند استخبارات. بعد منتقل می‌کردند به سایر شهرها.

انتهای پیام

منبع : Isna.ir

اگر تمایل دارید خبر یا گزارش یا مقاله ای را با دیگران به اشتراک بگذارید، از بخش خبرنگاران صلح خبر برای ما ارسال نمایید. تا پس از بررسی در مجله گزارشگران یا اخبار روز منتشر گردد.

در صورت تمایل، خبر با نام شما منتشر خواهد شد. البته در ارسال تصاویر و اخبار وگزارش های خودتان، قوانین و عرف را رعایت نمایید تا قابلیت انتشار را داشته باشند.

خبرنگار صلح خبرموسسه صلح خبر

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید