صلح خبر، گروه استانها: قُدمای بسطام و شاهرود معتقدند دو صدسال پس از هجرت رسولالله(ص)، مبدأ تاریخ اسلامی بزرگترین عارف قرن سوم بر تپه مشرفبه خرقانات بسطام شاهرود ایستاد، هوای صبحدم را به داخل سینه داد و چون برآورد گفت کسی پس از من خرقه عرفان را چنان بر تن خواهد کرد که این دیار به عارفی نامی مزین شد … خبر از ظهور ابوالحسن خرقانی آنهم سه قرن پس از بایزید … تا جمع عارفان و بزرگان نامی شهرستان شاهرود جمع شود.
عمادالدین، ابوالحسن خرقانی، بایزید بسطامی، فروغی و … عارفان نامداری که امروز بهانهای برای برگزاری همایش بزرگ میراث جهانی شاهرود، بسطام و خرقان با حضور مهمانان داخلی و خارجی هستند، همایش که قرار است در واپسین روزهای خردادماه۹۷ برگزار شود و از نوه مولوی تا رئیس کتابخانه ملی ایران از معاون وزیر ارشاد تا شفیعی کدکنی و از شهرام ناظری تا محمدعلی موحد همه و همه در آن گردهم میآیند تا بزرگان شرق استان سمنان را به تحسین بنشینند.
شاهرود منطقۀ معلمان دین و اخلاق
اما این عارفان نامی بهواقع کیستند که چنین تأثیری در تصوف و عرفان دارند آنطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: اینجا منطقۀ عالِمخیز است؛ منطقۀ معلمان دین و اخلاق. در زمان گذشته هم نام بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی را همۀ مسلمانان و مرتبطین با معارف اسلام ولو غیرمسلمان شنیدهاند. البته امثال بایزید و ابوالحسن خرقانی را با این مدعیان صوفیگری نباید اشتباه کرد. آنها داستان دیگری دارند و ماجرا و سخن چیز دیگری است.
محمدجواد نوربخش نیز در مقدمه کتاب ابوالحسن خرقانی مینویسد: شیخ ابوالحسن خرقانی از انگشتشمار پیرانی است که پیرو حکمت خسروانی و پاسدار فرهنگ ایران بود. او جز بهحق به کسی و به چیزی توجه نداشت، جز خدا نمیخواست و جز او را نمیدید. میگفت: تا دست از دنیا بداشتم هرگز با سَرَش نشدم و تا گفتم الله، به هیچ مخلوق بازنگردیدم. عشق به وجود مطلق و خدمت به خلق داشت، از همه بگسست و بهحق پیوست.
و آنطور که عطار در تذکره اولیاء درباره بایزید مینویسد: « آن عامهٔ نامتناهی، آن سلطان العارفین، آن پُختهٔ جهانِ ناکامی، شیخ بایزید بسطامی- رحمة الله علیه. اکبر مشایخ بود، و مرجع اوتاد؛ و ریاضات و کرامات و حالات و کلمات او را اندازه نبود؛ و در اسرار و حقایق نظری نافذ و جدی بلیغ داشت؛ و دایم در مقام و هیبت بود، غرقهٔ انس و محبّت بود، و پیوسته تن در مجاهده و دل در مشاهده داشت؛ و روایات او در احادیث عالی بود و پیش از او کسی را در معانی طریقت چندان استنباط نبود که او را…»
تا جایی که شیخ اشراق نیز به مدح آنها پرداخته و میگوید: «بایزید و حلاج از اصحاب تجرید بودند و اقمار آسمان توحید. چون دلهای آنان به نور پروردگارشان روشن شد، راز آشکار نهانی را فاش کردند و خداوند که همهچیز را به گفتن واداشته، آنها را به گفتن آورد. حق بر زبان اولیای خدا به سخن میآید»
ابوالحسن خرقانی از چهرههای بسیار درخشان عرفان ایرانی
شیخ ابوالحسن علی بن جعفر بن سلمان خرقانی «یا علی بن احمد» عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری از چهرههای بسیار درخشان عرفان ایرانی است، برای بازدید از مقبره او باید به شمال شاهرود و به دهستان خرقان سفر کرد، در فاصله ۳۰ کیلومتری از این شهر … مقبرهای که چون باغی ایرانی اما بهصورت طبقاتی طراحیشده است در کنارش نهری میگذرد و همه ایام سال میزبان عاشقان این عارف نامی است.
این باغ را میتوان به سه بخش تقسیم کرد؛ محوطه، که به سکوهایی برای نشیمن مسافران در سایه کاجهای برافراشته مزین است و در کنار نهر آب، جای مناسبی برای رها شدن از خستگیهای روزمره محسوب میشود، خانقاه که در سمت غربی مجموعه قرار داشته و میزبان چله نشینی های متعددی در سالهای سال بوده است و درنهایت مقبره و مسجد اصلی که بنایی ششگوشه را محسوب میشود که محرابش از زمان ایلخانان تاکنون برجای است.
در محراب مسجد مشرفبه سنگقبر ابوالحسن خرقانی به فارسی نوشتهشده است: «گفت علی شیخ قدس الله رحمه: قبله بر پنج است؛ کعبه، قبله مومنان است. بیتالمعمور، قبله فرشتگان است. عرش، قبله دعاگویان است و حق، قبله جوانمردان و دوستان» و البته گفته میشود شیخ ابوالحسن بر سردر خانقاه خود چنین نوشته بود «هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته برخوان ابوالحسن به نان ارزد» امروزه این گفتار بشردوستانه، شعار ملی گردشگری کشورمان است.
در مقدمه حقیقت اثر معروف عبدالرفیع آمده از شاگردان ممتاز و مشهور شیخ ابوالحسن خرقانی، خواجه عبدالله انصاری عارف قرن پنجم هجری است که سالها در خرقان زیسته و از انفاس پر برکت شیخ ابوالحسن خرقانی کسب فیض و معلومات کرده است و در تذکره اولیاء آمده است «یکبار خدای را در خواب دیدم که گفت: یا ابوالحسن! خواهی که تو را باشم؟ گفتم: نه. گفت: خواهی که مرا باشی؟ گفتم: نه. گفت: یا ابوالحسن! خلق اولین و آخرین در اشتیاق این بسوختند تا من کسی را باشم، تو مرا این چرا گفتی؟ گفتم: بار خدایا این اختیار که تو به من کردی از مکر تو ایمن کی توانم بود؟ که تو به اختیار هیچکس کار نکنی».
بیتردید ابوالحسن تأثیری ماندگار در عامل عارفان اسلامی داشته است او در ۷۳ سال عمر خود مدام در حال تحصیل علم و تربیت شاگردان بود مرگ شیخ حسن در کتاب تاریخ قومس عبدالرفیع در روز شنبه دهم محرم سال ۴۲۵ قمری روستای خرقان ثبتشده است، همچنین عرفان شیخ، خودشناسی به سمت خدامداری و خداشناسی محسوب میشود که در نوبه خود، اندیشههای مترقی محسوب میشد.
بایزید بسطامی فراتر از عصر و زمان خود میاندیشید
درباره طَیْفوربن عیسی بن سروشان عارف بزرگ و نامدار معروف به بایزید بسطامی اطلاعات موثق و چندان زیادی در دست نیست، اما آنچه در تواریخ آمده وی نوه یک موبد زردشتی بوده که به اسلام می گراید و ۳۱۳ استاد را درراه تحصیل علم در طول عمرش میبیند و آنطور که سهلگی از قول ابوعبداللّه دستانی مینویسد، آخرین استاد بایزید امام جعفر صادق(ع) بوده است در جای دیگری از همان کتاب آمده بایزید چندین سال امام را خدمت کرد و چون سقّای خانه ایشان بود هرچند در تعدادی منابع دیگر نیز میخوانیم بایزید امام را ملاقات نکرده زیرا زمان او مدت درازی پس از زمان ایشان بوده است.
در تذکره اولیاء آمده که بایزید میگوید: «حق در دل اولیای خود مطلع گشت، بعضی از دلها چنان دید که بار معرفت او نتوانست کشید، به عبادتش مشغول گرداند» همچنین در همان کتاب از قول عطار میخوانیم «دنیا اهل دنیا را غرور اندر غرور است؛ و آخرت اهل آخرت را سرور اندر سرور است؛ و دوستی حق اهل معرفت را نور اندر نور».
دوران زندگی بایزید نیز دارای ابهامات فراوانی است که یکی از دلایل آن تعدد بایزیدهای دیگر در همان دوره تاریخی است که باعث شده تمیز آنها از هم دشوار باشد اما آنچه معلوم است بایزید انسانی بود که فراتر از عصر و زمان خود میاندیشید و این را اندیشهامی آن روزگار برنمیتافت تا جایی که نسبت به اخراج او از بسطام کمر همت بستند و او وقتی دلیلش را جویا شد گفتند چون تو کافری و وقتی این را شنید گفت خوشا به حال آن شهری که من کافرش باشم.
مقبره بایزید در جوار امامزاده محمد(ع) بسطام است مقبرهای که اگر در هر شهر و دیار دیگری بود امروز به بنایی باشکوه بدل شده بود اما در سایه بیتوجهی مسئولان استانی و شهرستانی به سنگقبری معمولی نه حتی در اندازه یک حاکم محلی مانند است سنگقبری که سالها در حصار یکتنه فلزی بود که همان را نیز به بهانه تعمیر و تجهیز برداشتند تا سنگقبری جدید برای آن بسازند سنگی که در برچسبی وعدههای پوچ مسئولان دفن شد تا فخر عارفان اسلامی در عین ناباوری در گوشه حیات یک امامزاده، بی حیات و بیرمق باقی بماند تا بهمثابه مشت نمونه خروار بیتوجهی مسئولان به فرهنگ این خطه باشد.
بایزید عارفی است که ابوالحسن خرقانی درباره آن میگوید: روزی شاگردی را گفتم: چهبهتر بودی؟ شاگرد گفت: ندانم. گفتم: جهان پر از مرد همه همچون بایزید بسطامی! اما اینچنین خوابیده بر گرد فراموشی … تا شاید برگزاری همایش عرفان شاهرود، بسطام و خرقان حتی برای یکروز این گرد را بزداید.
شاهوار میزبان همایش بزرگ میراث جهانی شاهرود، بسطام، خرقان
همایشی که قرار است با حضور بزرگانی از ایران و ترکیه در شاهرود میزبانی شود، شاهرودی که مهد عالمان دین و عارفان است، بزرگانی که هرکدامشان برای یک کشور بس هستند اما اینجا چند عارف نامدار در یک فاصله ۲۵کیلومتری قرار دارند اما چه سود که وقتی بی توجهی مسئولان به شرق استان چنین سایهای پرتوان دارد، اینان نیز به محاق فراموشی خواهند رفت اما این سکه روی دیگری نیز دارد، افرادی که در تبیین اندیشه های اسلامی نقش موثری دارند افرادی مانند دکتر پازوکی که وقت و عمرشان را برای تبیین اندیشه های میراث فرهنگی و جهانی شاهرود وقف کرده اند. در این بین همچنین باید علمای اسلام به خصوصی حضرت آیت الله عظمی شاهرودی اشاره کرد که چنین دلسوزانه در راه تبیین اندیشه اسلامی از هیچ کوششی دریغ نورزیدند، عالمی بزرگ و فرزانه که اهل خطه بسطام است و در زمره مهمترین اندیشمندان اسلامی به شمار می آید که دغدغه ای جز اسلام و خدمت به آن نداشتند.
اما با این حال باید گفت بایزید و ابوالحسن امروز در صدر همایشی نشستند که در طول ۳۶۴روز سال مورد بی مهری مسئولان هستند و فقط در یک روز سال آن هم زمان برگزاری همایش هایی از این دست است که یکباره بدل به ستارگان تابناک آسمان دیار قومس میشوند که ظرفیتهای اساسی گردشگری عرفانی و اسلامی هستند! و باز فردای روز همایش در کنج محاق فراموشی گوشه خواهند گزید.
به هرحال برگزاری همایش میراث جهانی شاهرود، بسطام و خرقان فرصتی غنیمت برای شناساندن ظرفیتهای شاهرود این قاره کوچک به جهانیان است، عارفانی که بعضاً به اشتباه به عرفانهای ذاله متصل می شوند که اتفاقاً با مطالعه و تحقیق میتوان دریافت که این امر صحیح نیست بلکه عرفان اسلامی در دستان این توانمندان تعالی یافته است.