اصطلاح نامه روانشناسی « ق » قضاوت اخلاقي ( استدلال اخلاقي ) Moral judgment قضاوت اخلاقي به معناي عقايد ، دانسته ها و استدلالهاي اخلاقي مي باشد . اين مفهوم به تصورات گسترده از نقش عدالت و ضوابطي كه براي تصميم گيري بر افراد و مالكيتها تاثير مي گذارند ، مربوط مي شود . […]
اصطلاح نامه روانشناسی
« ق »
قضاوت اخلاقي ( استدلال اخلاقي ) Moral judgment
قضاوت اخلاقي به معناي عقايد ، دانسته ها و استدلالهاي اخلاقي مي باشد . اين مفهوم به تصورات گسترده از نقش عدالت و ضوابطي كه براي تصميم گيري بر افراد و مالكيتها تاثير مي گذارند ، مربوط مي شود . از نظر تئوريها ي رشد شناختي، قضاوت اخلاقي كامل ، همزمان با مراحل رشد ذهني كودك حاصل مي شود . ( براي اطلاعات بيشتر به رفتار اخلاقي مراجعه شود ). ( كياني ، 1370 )
« ك »
كروموزم Chromosome
آنها روي رشته هايي قرار گرفته اند كه كروموزم نام دارند . هر كروموزم در توليد مثل مستقل از يكديگر شركت دارد و هر گونه ، تعداد معيني كروموزم دارد ( 23 جفت در انسانها ، و 4 جفت در مگس ميوه ).
در انسان ؛ هر فرد تعدادي معيني ( 23جفت ) كروموزم دارد . همه كروموزمها به جز يك جفت ، به كروموزمهاي غير جنسي معروفند و همه ژنهايي كه روي اين كروموزمهاقرار گرفته اند ژنهاي غير جنسي ناميده مي شوند . دو كرو موزم ديگر ، كروموزمهاي جنسي هستند و ژنهايي كه روي آنها قرار گرفته اند بعنوان ژنهاي وابسته به جنس شناخته شده اند . ( كالات ، 1989 )
كفايت Adequency
شايستگي شخص به اينكه بتواند به آنچه از وي خواسته مي شود ، به ويژه از لحاظ هوشي و اجتماعي پاسخ مطلوب بدهد. ( شعاري نژاد ، 1364)
كلبرگ Kohlberg
كلبرگ يكي از چهره هاي معروف در حوزه رشد اخلاقي است . نظريه اخلاقي او بازتاب وسيعي در كل روانشناسي رشد و روانشناسي اجتماعي داشته است . او كه تا چند سال پيش در قيد حيات بود ، علاوه بر تدريس و تحقيق در آموزش اخلاق نيز فعاليت داشت . كلبرگ به منظور بررسي رشد اخلاق داستانهاي متعددي را طراحي كرد كه در هر يك از آنها سوالي به صورت يك معماي اخلاقي گنجانده شده بود. يكي از معروفترين معماها درباره مردي است به نام هانز كه زنش در حال مردن است . هانز به اندازه كافي پول ندارد تا دارويي را كه جان زنش را نجات مي دهد تهيه كند . داروساز هم تخفيف و نمي پذيرد كه پول را بعداً دريافت كند ، از اين رو هانز دارو را از داروخانه مي دزدد . سوال اين است كه كه آيا هانز لازم بود اين كار را بكند و چرا .گلبرگ در ابتداي كار خود مجموعه أي از داستانهاي فوق را با يك نمونه 75 نفري در ميان گذاشت و با تحليل اطلاعات مفصلي كه از اين طريق بدست آورد به نظريه جامعي در رشد اخلاق رسيد.
نظريه گلبرگ ، كه در آن كودك به عنوان «فيلسوف اخلاق » معرفي شده است ، داراي سه سطح مختلف پيش عرف ، متعارف و پس عرف است ، كه هر يك از سطوح آن به دو مرحله فرعي تقسيم مي شود . ( احدي و جمهرمي ، 1378 )
كل نگري Holism
اين نقطه نظر كه مطالعه بخشها يا اجزاي يك كل نمي تواند توصيف كننده آن باشد، چون كل چيزي است متفاوت از جمع ساده ، اجزاي آن.از نقطه نظر يك فرد كل نگر ، آدمي بيش از گرد آمدگي يا تراكم كاركردهاي محض فيزيولوژي رواني و اجتماعي است و هر شخص داراي صفات يا ويژگيهايي است كه نمي توان اين ويژگيها را بر اساس صفات يا ويژگيهاي بخشهاي خاص و تشكيل دهنده آن تشريح يا توصيف كرد ( ساعتچي ، 1377)
كوشش و خطا Trail and error
اصطلاحي كه براي نشان دادن فعاليت اكتشافي ظاهراً تصادفي كه غالباً پيش از كسب يك مهارت خاص و براي سازگاريهاي تازه انجام مي گيرد – به كار مي رود . اين فعاليت ممكن است آشكار ( مثل دويدن موش در ماز ) يا ضمني (مثل وقتي شخص در مورد راههاي مختلف حل يك مساله فكر مي كند ) باشد . كوشش و خطا متضاد رفتار مبتني بر بينش يا نقشه است . ( ساعتچي ، 1377 )
« گ »
گروه آزمايش Experiment group
وقتي كه گروه همگن را به دو گروه تقسيم كنيم ( به شكل تصادفي ) يكي از اين دو گروه را براي آزمايش فرضيه انتخاب مي كنيم و به آن گروه آزمايش مي گوييم .
( شريفي و نجفي زند ، 1376 )
گروه درماني Group therapy
گروه درماني به معناي شناخت ابعاد رواني ، ذهني و توانايي هاي جسمي خود از طريق تعامل با ديگران و اصلاح رفتار است . تاريخچه گروه درماني نشان مي دهد كه اين روش از دهه اول قرن بيستم به وسيله روانشناسان و روان پزشكان به كار گرفته شده است . با كمك گروه درماني در مانجو مي تواند مشكلات خود را در حضور ديگران حل كند و ببيند كه ديگران در برابر رفتارش چگونه واكنش مي كنند و هنگامي كه روشهاي پاسخ دهي قديمي وي رضايتبخش نيست ، روشهاي تازه أي را به كار گيرد . به عبارت ديگر ، در اين روش فرد مشكلش را در حين تعامل با ديگران حل مي كند . ( نظري ، 1381 )
گروه كنترل Control group
وقتي كه گروه همگن را به دو گروه تقسيم كنيم (به شكل تصادفي ) يكي از اين دو گروه را براي آزمايش فرضيه انتخاب مي كنيم و ديگري را براي مقايسه نتايج به دست آمده در نظر مي گيريم . گروه دوم را «گروه كنترل » گويند .
( شريفي و نجفي زند ،6 137 )
گيرنده حسي ( گيرنده ) Receptor
سيگنالهاي ورودي به سيستم عصبي به وسيله گيرنده هاي حسي تامين مي شود كه به وجود محركهاي حسي از قبيل لمس ، صدا ، نور ، سرما ، گرما و … پي مي برند .
به طور كلي 5 نوع مختلف گيرنده حسي وجود دارند: 1) گيرنده هاي مكانيكي كه به تغير شكل مكانيكي گيرنده يا سلولهاي مجاور گيرنده ها حساس هستند.2) گيرنده هاي حرارتي كه به تغييرات درجه حرارت حساس هستند . پاره اي از اين گيرنده ها به سرما و پاره اي ديگر به گرما حساس هستند 3) گيرنده هاي درد كه نسبت به آسيب بافتها چه آسيب فيزيكي و چه آسيب شيميايي حساس هستند . 4) گيرنده هاي الكترو مغناتيسي كه به تابش نور بر روي شبكيه حساس هستند 5 ) گيرنده هاي شيميايي كه به طعم غذا در دهان ، بو در بيني ، فشار اكسيژن در خون شرياني ، غلظت كربن دي اكسيد و احتمالاً ساير عواملي كه ساختمان شيميايي بدن را تشكيل مي دهند حساس هستند. ( گايتون ، 1991 )
گيرنده ها در شبكيه Receptors in retina
شبكيه داراي دو نوع گيرنده است : ميله ها و مخروطها
مخروطها براي ديدن رنگها تخصيص يافته اند ، بيشتر به جزئيات حساس بوده و در مركز شبكيه قرار دارند . ميله ها بيشتر نسبت به تاريكي و نور كم حساس بوده ، و در پيرا مون شبكيه يافت مي شوند . ( كالات ، 1989 )
« ل »
لقاح / Fertilization
Fecondation
اگر چهارده روز پس از عادت ماهانه ( در زنان ) ، يكي از اسپرمها با تخمكي كه در حال حركت به طرف رحم است بر خورد نمايد و در آن نفوذ كند ، دو سلول نر و ماده با يكديگر تركيب مي شود و پس از آن به طريقه رشد سلولي ، شروع به تكثير مي كنند . براي نفوذ اسپرم در تخمك در هر بار حداقل حدود 20 ميليون اسپرم وارد دهانة رحم مي شود و يكي از آنها در تخمك نفوذ مي كند و آن را بارور مي سازد به اين عمل لقاح گويند. ( سيف و همكاران ، 1375 )
لكه زرد Macula lutea
ناحيه بسيار كوچكي در مركز شبكيه موسوم به ماكولا با مساحتي كمتر از يك ميليمتر مربع ، توانايي ويژه اي براي ديد دقيق و تشخيص جزئيات دارد . قسمت مركزي ما كولا كه فقط 4/0 ميليمتر قطر دارد لكه زرد يا فووآ ناميده مي شود . اين ناحيه منحصراً از مخروطها تشكيل شده اما مخروطهاي آن بسيار طويل و نازك هستند كه بر خلاف مخروطهاي بسيار بزرگي است كه در قسمتهاي محيطي تر شبكيه واقع شده اند . در اين ناحيه رگهاي خوني ، سلولهاي عقده اي ، لاية هسته دارداخلي و لايه هاي شبكيه اي همگي به كناري رانده شده اند و مستقيماً بر روي مخروط قرار ندارند . اين امر به نور اجازه مي دهد تا بدون بر خورد با مانع به مخروطها برسد .
( گايتون ، 1991 )
يك ناحيه در مركز شبكيه كه لكة زرد نام دارد ، براي تيز بيني و جزء بيني تخصص يافته است . از آنجايي كه رگهاي خوني واكسونهاي ياخته گانگليون تقريباً در نزديك لكه زرد وجود ندارد ، اين لكه مساعد ترين ناحيه براي ديدن در چشم است . گيرنده هاي اين ناحيه ( لكة زرد ) بيشتر به ادراك جزئيات كمك مي كنند .
( كالات ، 1989 )
لوب آهيانه Parietal lobe
لوب آهيانه بين لوب پس سري و شيار مركزي يعني عميق ترين شيار در سطح كرتكس قرار دارد . لوب آهيانه براي در يافت اطلاعات اوليه بدني از جمله لامسه گيرنده هاي انبساط ماهيچه ها و گيرنده هاي مفاصل تخصص يافته است . ناحيه اي كه درست در عقب شيار مركزي است ، شكنج پس مركزي Postcentral gyrus) ) ناميده مي شود كه به ناحيه اولية احساسات بدني معروف است ، تحريك الكتريكي مستقيم شكنج پس مركزي موجب فرا خواني احساسهايي در طرف مخالف بدن مي شود كه اغلب به عنوان سوزش و احساسهاي غير معمول توصيف مي شوند . ( كالات ، 1989 )
لوب پس سري Occipital lobe
لوب پس سري در انتهاي پشتي ( دمي ) كرتكس قرار دارد . اين لوب هدف اصلي اكسونهايي است كه در هسته هاي تا لاموس درون دادها را از گذر گاههاي بينايي در يافت مي كنند . بخش عقب ترلوب پس سري به كرتكس اولية بينايي يا كرتكس مخطط ( Striate cortex) موسوم است . تخريب كامل كرتكس در انسانها تقريباً منجر به كوري كامل مي شود . ( كالات ، 1989 )
لوب پيشاني Frontal lobe
لوب پيشاني از شيار مركزي تا انتهاي جلويي مغز امتداد دارد . بخش عقبي لوب پيشاني شكنج پيش مركزي است كه براي كنترل حركات ظريف مثل حركت يك انگشت ، تخصص يافته است . اين لوب همچنين نواحي مجزاي ديگري دارد كه مسئول قسمت هاي مختلف بدن هستند كه اغلب روي قسمت مقابل بدن كنترل دارند و روي همان قسمت نيز كمي كنترل دارند ، لوب چپ پيشاني شامل ناحيه بروكا
( s area‘Broca ) است كه براي توليد زبان اهميت دارد.
( كالات ، 1989 )
لوب گيجگاهي Temporal lobe
لوب گيجگاهي در سطح جانبي هر نيمكره نزديك گيجگاه ( شقيقه ها ) قرار دارد . اين لوب هدف اولية كرتكس براي اطلاعاتي است كه از گوشها و اندامهاي دهليزي(Vestibular organs) سر چشمه مي گيرند . ( اندامهاي دهليزي با تعادل سر و كار دارند ) لوب گيجگاهي همچنين براي بعضي يا بيشتر جنبه هاي پيچيدة بينايي از جمله ادراك الگوهاي پيچيده مثل صورتها ( چهره ها ) مشاركت دارد . يك تومور در لوب گيجگاهي ممكن است منجر به ايجاد توهمات بينايي شود.
در انسانها لوب گيجگاهي چپ و قسمتي از لوب آهيانه ، ناحيه ورنيكه
( s area‘Wernicke) را تشكيل مي دهد كه وجود آن براي فهم زبان اساسي است . لوب گيجگاهي همچنين در بخشي از رفتارهاي هيجاني و انگيزشي نقش دارند . آسيب به لوب هاي گيجگاهي ممكن است منجر به خندة بي دليل ، لذت ، اضطراب يا رفتار هاي خشونت آميز شود . ( كالات ، 1989 )
نظرات و تجربیات شما
-
تمام مطالب روانشناسی را خوندم برام مفید بود و جالب.
-
سایت کامل و خوبی دارین.
-
خیلی هم خوب…جالبترین قسمت فال و طالع بینی سایته
-
واقعا نوشته خوبییه. من همیشه سایتتون را چک میکنم.
-
bego ta shaiad kasi sedayat ra beshnavad
-
همین طور ادامه بدین … موفق باشید.
-
از زحمات تمام افرادی که در سایت پارسی وی فعالیت می کنن تشکر میکنم.
-
امید را به خانه بیاور کسی در این نزدیکی منتظرش نشسته است… خسته نباشید
-
bego ta shaiad kasi sedayat ra beshnavad
-
نوشته اصطلاح نامه روانشناسی ۱۵ جالب بود. امیدوارم موفق باشید.
-
عالی بود 🙂
اصطلاح نامه روانشناسی ۱۵ خوبه!!!