سوءاستفادههای آل سعود از دو جبر جغرافیایی در نگاه اول، ایران و عربستان به عنوان دو کشور تاثیرگذار و هم عرض در خاورمیانه شناخته میشوند، اما واقعیت این است که راز و دلیل اهمیت و موقعیت آنها از هم متفاوت است و از این منظر دو کشور فرسنگ ها از هم فاصله دارند. اختلافات […]
سوءاستفادههای آل سعود از دو جبر جغرافیایی
اختلافات ایران و عربستان سعودی این روزها در حالی بیشتر از هر زمانی در اوج است که طی 3.5 دهه گذشته تقریبا هیچ گاه دو کشور روابط حسنهای با هم نداشته اند. اختلافات فرهنگی، مذهبی و عقیدتی عمیق، رقابتهای نفتی و اقتصادی شدید، تضاد گسترده منافع سیاسی و دیپلماتیک و همپوشانی ناگزیرعمق استراتژیک دو کشور در جغرافیای منطقه خاورمیانه از جمله ریشه ها و عواملی است که طی این سالها اجازه نداده است دو پایتخت جز در مقاطع کوتاهی به هم نزدیک شوند.
از این رو است که علی رغم تلاشهای برخی از چهره های سیاسی و مذهبی تهران برای کاستن از اختلافات و تمرکز بر اشتراکات، تهران و ریاض سال به سال از هم دورتر شده اند و دیوار بدبینیها و سوء تفاهم ها نیز بلندتر شده است.
در نگاه اول، ایران و عربستان به عنوان دو کشور تاثیرگذار و هم عرض در خاورمیانه شناخته میشوند، اما واقعیت این است که راز و دلیل اهمیت و موقعیت آنها از هم متفاوت است و از این منظر دو کشور فرسنگ ها از هم فاصله دارند. اهمیت یکی واقعی و تاریخی است و ریشه در داخل کشور دارد و اهمیت آن دیگری موقتی و عاریتی است و ریشه درخارج از مرزهای ان کشور دارد.
در یک سو ایران موقعیت کنونی خود را ازهویت اجتماعی، فرهنگی و تاریخی خود دارد و آنچه که دارد برآمده از دولت- ملتی دارای هویت و اصالت داخلی است. در سوی دیگر اما عربستان همه داشته ها و اعتبار کنونیش مقطعی و عاریتی و متکی به کشورهای غربی و عربی است. وجود خانه خدا و کعبه آمال یک میلیارد مسلمان در این جغرافیا باعث شده است تا این کشور به ناگزیر مورد توجه و احترام مسلمانان و به ویژه اعراب قرار گیرد. ذخایر نفتی شبه جزیره هم عاملی شده است تا این سرزمین بی هیچ دلیل دیگری و بی آنکه حداقل هایی از هویت و اصالت اجتماعی فرهنگی را داشته باشد، فعلا مورد توجه خاص کشورهای غربی مدعی آزادی و دموکراسی و حقوق بشر باشد و این کشورها بر آنچه که در این کشور میگذرد چشم بپوشند.
جمع جبری دلارهای نفتی و درهم و دینارهای حاصل از عشق میلیون ها مسلمان به حج و زیارت خانه امن الهی باعث شده است تا خاندان آل سعود در طول بیش از نیم قرن حکومت بر این سرزمین، فارغ از قواعد جامعه جهانی و حقوق اولیه مردم و کشورها بر اساس فرقه خود ساخته و متحجر خود بر مردمان این کشور حکومت کنند و در دیگر کشورهای منطقه جولان دهند و بر این جوامع و ملت ها تحکم کنند. هرگاه هم که منافعشان با کشوری و حکومتی و جامعه ای در تضاد شود، به مدد دلارهای نفتی و سوء استفاده از درهم و دینارهای ملل مسلمان با توطئه و تکفیر و تفرقه افکنی مذهبی، اقلیتی از یک جامعه را مسلح کرده و علیه اکثریت آن جامعه بشوراند.
در این تردیدی نیست که القاعده، طالبان و داعش به عنوان مثلث سه گانه بزرگترین گروههای تروریستی جهان ریشه در تفکر تکفیری – وهابی آل سعود دارد. تردید چندانی نیست که این سه گروه ترویستی بزرگ و دهها گروه تروریستی تکفیری دیگر همچون ریگی ها و جیش العدل در ایران، بدون استفاده از دلارهای نفتی ریاض و سوء استفاده از درهم و دینارهایی که حجاج به حساب های آل سعود سرازیر میکنند، هیچند و تسلیح و تجهیز آنچنانی این گروهها جز به مدد چنین پولهایی قطعا ممکن نیست. به عبارت بهتر القاعده و داعش و دیگران با دلارهای نفتی آل سعود 11سپتامبر خلق میکند و سر اتباع آمریکایی و اروپایی را در سوریه و عراق میبرد و…
همه اسناد و شواهد تاریخی گواهی میدهند که صدام حسین به مدد حمایت ها و تحریک های عربستان و شاه فهد پا را از گلیم خود به عنوان رییس جمهور یک کشور معمولی خاورمیانه فراتر نهاد و به خاک ایران تجاوز کرد و بعدها موی دماغ متحدان سابق خود شد.
درحالی که تقریبا در اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان، درصدی از دموکراسی و حاکمیت مردم بر مردم دیده میشود، عربستان سعودی به عنوان صالی ترین متحد کشورهای غربی مدعی دموکراسی در خاورمیانه از معدود کشورهایی است که هیچ رگه ای از دموکراسی و مشارکت سیاسی مردم در آن وجود ندارد و از قضا بخشی از دلارهای حاصل از فروش نفت به غربی ها خرج تشدید استبداد و اختناق و سرکوب دموکراسی خواهان عربستانی و آزادیخواهانی مانند مردم منطقه نفتی قطیف میشود.
درحالی که فریادهای حقوق بشرطلبانه سران کشورهای اروپایی و امریکا گوش فلک را کر کرده است، ساختار متحجرانه حکومت آل سعود به عنوان متحد شماره یک آنها کمترین حقوقی را برای زنان به عنوان نیمی از جمعیت این کشور قائل نیست و اقشار و تفکرات و مذاهب و ادیان دیگر در این جغرافیایی که باید حریم امن الهی باشد از کمترین حقوق اجتماعی برخوردار نیست.
با این همه این کشور همچنان اصلی ترین متحد غرب است چون که و فقط چون که عربستان نفت دارد و دیگر هیچ.
آل سعود طی 5-6 دهه گذشته در حالی پشت لقب خادمان شریعت و حرمین شریفین بار خود را بسته و به مدد حضور مکه مکرمه و مدینه منوره در جغرافیای شبه قاره عربستان خود را بر کشورهای اسلامی و عربی تحمیل میکنند که طی این شش دهه و درجریان اشغالگریها و آدمکشی های صهیونیست ها، کمترین تحرک و تلاشی برای حمایت از مردم مسلمان فلسطین و به ویژه ساکنان غزه از خود بروز نداده اند.
آل سعود و حکومت عربستان حدود چهارسال است که با تحریکات گروههای تکفیری و سلفی تندرو و تجهیز و تسلیح آنها روزگار را بر مردم مسلمان و عرب سوریه تلخ و تار کرده است و این کشور ارام و امن خاورمیانه را به حیات خلوتی برای کشت و کشتار و بیعت بی حد و حصر جبهه نصرت و داعش بدل ساخته است.
از روزی که دیکتاتوری صدام حسین و حزب بعث در عراق برچیده شد و مردمان شیعه، سنی و کرد این کشور بر سر چند و چون تشکیل حکومتی متحد در این کشور توافق کردند، گروههای تندرو و تروریستی سلفی و تکفیری اجازه بازگشت ثبات و آرامش را از مردمان این کشور گرفتند. گروههایی که به وضوح آبشخور آن تفکر وهابی است و همانطور که گفته شد به مدد دلارهای نفتی و درهم و دینارهای دیگر سال به سال فربه تر شده اند تا محصول نهایی ان دولت اسلامی عراق و شام( داعش) شود.
در بحرین مردم مسلمان این کشور، نوع عیانی از سرکوب و هجوم ارتش آل سعود را در سالهای اخیر تجربه کرده اند و در یک ماهه اخیر هم مردم مسلمان یمن آشکارتر از مردمان بحرین و فلسطین و سوریه و عراق آماج حملات مستقیم آل سعود و حاکمان عربستان شده اند؛ چرا که دولت دست نشانده ریاض را تحمل نکرده اند.
با این همه ظلم و کشتار مستقیم و نیابتی در منطقه که همه ریشه در ریاض دارد اما جوامع و دولت های مسلمان و عرب منطقه انگار اجازه و امکان کمترین تعرضی و اعتراضی به تحرکات آل سعود ندارند، چرا که عربستان کعبه مقدس و مکه مکرمه و مدینه منوره را در جغرافیای خود دارد و به مدد این جبر جغرافیایی شاهان و شاهزادگان مستبد این کشور لباس خادمان حرمین شریفین را برتن کرده اند؛ لباس مقدسی که بر تن حکام کوچک این کشور گشاد است و برتن آنها زار میزند….