سایت فیلم نت – یاسین محمدی: استیون سودربرگ در سال ۱۹۸۹، زمانی که فقط ۲۶ سالش بود، با نخستین فیلم بلندش «جنسیت، دروغها و نوار ویدئویی» در بخش مسابقهی جشنواره فیلم کن پذیرفته شد و در رقابت با بزرگانی مثل جوزپه تورناتوره (سینما پارادیزو)، شوهی ایمامورا (باران سیاه)، اسپایک لی (کار درست را انجام بده)، جیم جارموش (قطار اسرارآمیز)، امیر کوستوریتسا (عصر کولیها) و… نخل طلای جشنواره را بهدست آورد تا جوانترین برندهی مستقل این جایزهی معتبر در تاریخ جشنواره لقب بگیرد. این فیلم برای سودربرگ جوان نخستین نامزدی اسکارش را در رشتهی فیلمنامهنویسی به ارمغان آورد که او این جایزه را به تام شولمن نویسندهی فیلمنامهی «انجمن شاعران مرده» واگذار کرد.
پس از این موفقیت، سودربرگ نزدیک به یک دهه را با ساختن فیلمهایی کمهزینه گذراند که در گیشه شکست میخوردند، اما او مأیوس نشد تا اینکه در سال ۱۹۹۸، با فیلم «خارج از دید» که از بازی جورج کلونی و جنیفر لوپز سود میجست به این دوران پایان داد و دورهی تازهای از کارنامهی هنری او را گشود تا جایی که در سال ۲۰۰۱ برای دو فیلم «ارین براکویچ» و «قاچاق» بار دیگر نامزد اسکار کارگردانی شد و این بار توانست این جایزه را برای فیلم «قاچاق» بهدست آورد. از آخرین باری که یک نفر برای کارگردانی دو فیلم نامزد اسکار میشد ۶۰ سال میگذشت (مایکل کورتیز که به جایزه نرسید) و تکرار این دو نامزدی در یک سال در گلدنگلوب و جوایز صنف کارگردانان امریکا (GDA) رکوردی منحصربهفرد برای سودربرگ خلق کرد.

در سالهای بعد سودربرگ همپای ساختن فیلمهای تجاری مثل «یازده یار اوشن» و دنبالههایش، همچنان به کارگردانی فیلمهایی که به علایق هنری و تجربیاش پاسخ میداد ادامه داد. او پس از «خارج از دید» در پنج فیلم دیگر هم با جورج کلونی همکاری کرد، اما پس از فیلم «آلمانی خوب» (۲۰۰۶)، عملاً مت دیمن دیگر ستاره سهگانهی «اوشن» پای ثابت فیلمهایش شد تا درمجموع هفت فیلم هم با او کار کند.
سودربرگ بعد از سهگانهی «اوشن» فیلم دوقسمتی «چه» را با بازی بنیسیو دلتورو در نقش ارنستو چهگوارا انقلابی آرژانتینی ساخت و با هر دو فیلم برای سومین بار به بخش مسابقهی جشنوارهی کن رفت که دلتورو توانست جایزهی بازیگری این جشنواره را بهدست آورد.
پس از فیلم «عوارض جانبی» در سال ۲۰۱۳ که از بازیگرانی مثل رونی مارا، کاترین زتاجونز و جود لا سود میجست و آخرین حضورش را در جشنواره فیلم برلین رقم زد، در مصاحبههایی گفت میخواهد از سینما کنار بکشد و بازنشسته شود. سال بعد یک سریال موفق با نام «The Knick» را کارگردانی کرد و تا ۲۰۱۷ که کمدی «لوگان خوششانس» را کارگردانی کرد به سینما بازنگشت.
چهار فیلم برتر او را با هم مرور میکنیم که همگی در فاصلهی چهار سال تولید شدهاند:
یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) (۲۰۰۱)

نخستین فیلم از سهگانهی جنایی و مهیج «اوشن» در حقیقت بازسازی فیلمی با همین نام محصول سال ۱۹۶۰ است. فیلم اول با بازی گروه «رت پک» ازجمله فرانک سیناترا و دین مارتین و با کارگردانی لوئیس مایلستون ساخته شده بود. استیون سودربرگ هم از هنرپیشه ها مشهوری مثل جورج کلونی، برد پیت، مت دیمن، دان چیدل، اندی گارسیا و جولیا رابرتس برای نسخهی جدید سود جست. در این فیلم دنی اوشن (با بازی کلونی) و ۱۱ همدستش برنامهریزی میکنند که سه کازینوی لاسوگاس را بهطور همزمان سرقت کنند.
ابتدا قرار بود بازیگرانی مثل جانی دپ، مایک میرز، بروس ویلیس، ایوان مکگرگور، آلن آرکین و ریف فینز هم در فیلم بازی کنند، اما وارنر براس گفت از عهدهی بودجهی سنگین فیلم برنخواهد آمد و ناچار شد در ترکیب هنرپیشه ها تغییراتی ایجاد کند تا با ۸۵ میلیون دلار بودجهی فیلم بسته شود. فروش ۴۵۰ میلیون دلاری و موفقیت فیلم در جلب نظر منتقدان، سودربرگ را بر آن داشت تا دو دنبالهی آن را در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ با نامهای «دوازده یار اوشن» و «سیزده یار اوشن» بسازد. بعد از سالها فیلم دیگری هم از این مجموعه با نام «هشت یار اوشن» در حال ساخت است که تمام شخصیتهای اصلی فیلم زن هستند و قرار است در تابستان آینده اکران شود. سودربرگ تهیهکنندگی فیلم آخر را برعهده دارد و کارگردانی را به گری رأس سپرده است.
خارج از دید (Out of Sight) (۱۹۹۸)

نخستین همکاری سودربرگ با جورج کلونی یک درام جنایی و رمانتیک است که بر اساس رمانی به همین نام اثر المور لئونارد اقتباس شده است. در این فیلم یک دزد حرفهای بانک (با بازی کلونی) از زندانی در فلوریدا میگریزد و مجبور میشود زمانی را با یک مارشال (با بازی جنیفر لوپز) که ربوده شده بگذراند. وقتی استودیو یونیورسال این فیلم را که حضور جورج کلونی در آن قطعی شده بود به سودربرگ پیشنهاد داد، او بین این فیلم و یک پروژهی دیگر در تردید بود که مدیر اجرایی فیلم به او گفت اینطور موقعیتها همیشه جور نمیشود و سودربرگ با گوش کردن به این نصیحت بهنوعی آیندهی حرفهای خودش را نجات داد. در ابتدا قرار بود نقش مارشال امریکایی را ساندرا بولاک بازی کند، اما سودربرگ بعد از مدتی وقت گذراندن با این دو به این نتیجه رسید که آنها میتوانند زوج خوبی باشند، اما نه برای این فیلم؛ و لوپز جایگزین بولاک شد. فیلم در رشتههای فیلمنامهی اقتباسی و تدوین نامزد اسکار شد. سریال «کارن سیسکو» بعدها براساس این فیلم ساخته شد.
ارین براکویچ (Erin Brockovich) (۲۰۰۰)
این فیلم بیوگرافیک دربارهی زنی جوان و تنها به اسم «ارین براکویچ» (با بازی جولیا رابرتس) است که با داشتن سه فرزند، بهسختی موفق میشود دستیار یک وکیل شود و تلاش میکند ثابت کند که یک شرکت قدرتمند منابع آب شهری را آلوده میکند. بازی درخشان رابرتس از دید هیچکس دور نماند و توانست اسکار بازیگری را به خود اختصاص دهد. فیلم نامزد چهار جایزهی مهم دیگر آکادمی هم شد: بهترین فیلم، کارگردان، فیلمنامه و ستاره مکمل مرد (آلبرت فینی). سودربرگ این جایزه را به خودش باخت! چون بهخاطر فیلم دیگرش «قاچاق» برندهی اسکار کارگردانی شد، اما گلدنگلوب را به آنگ لی کارگردان «ببر خیزان، اژدهای پنهان» واگذار کرد. این فیلم آخرین فیلمی است که سودربرگ از فیلمبرداری دیگر بهغیر از خودش استفاده کرده است.
قاچاق (Traffic) (۲۰۰۰)

فیلمی که از پنج نامزدی اسکار چهارتایش را ببرد، فیلمی که تنها اسکار کارگردانش را برای او بهدست بیاورد، میتواند مهمترین فیلم آن کارگردان باشد: درام جنایی و مهیج «قاچاق» که در زمان خودش واقعاً فیلم متفاوتی بود و بعدها دهها فیلم سعی کردند سبک آن را تقلید کنند. سودربرگ در این فیلم تجارت غیرقانونی موادمخدر را از چند زاویه دیده است: مصرفکنندگان، مجریان قانون، سیاستمداران و قاچاقچیها. این داستانها بهشکل موازی روایت میشوند، با وجود اینکه برخی از شخصیتها در طول فیلم برخوردی با هم ندارند.
در این فیلم هنرپیشه ها مشهوری مثل مایکل داگلاس، دان چیدل، بنیسیو دلتورو، دنیس کواید و کاترین زتاجونز بازی کردند. سودربرگ پیشنهاد کمپانی فاکس قرن بیستم را برای بازی هریسون فورد در نقش اصلی فیلم نپذیرفت، چون مجبور بود تغییرات عمدهای در فیلمنامه بدهد و او فیلم را با یواسایفیلمز ساخت؛ فیلمبرداری را خودش انجام داد و برای هر داستان یک تونالیتهی رنگی متفاوت درنظر گرفت تا مخاطب راحتتر داستانها را از هم تفکیک کند. فیلم نخستین بار در بخش مسابقهی جشنوارهی فیلم برلین بهنمایش درآمد و دلتورو توانست از این جشنواره جایزهی بازیگری بگیرد، جایزهای که آن را در اسکار، گلدنگلوب و بفتای همان سال تکرار کرد.