این داستاننویس در پاسخ مکتوب به پرسش صلح خبر درباره اینکه درست است مقایسه رمان ایرانی با رمانهای خارجی ترجمهشده شاید درست نباشد است اما پرسش این است که چرا باید رمان ایرانی بخوانیم و ضرورت خواندن آن چیست، نوشت: «همانطور که گفتید، مقایسه رمان ایرانی و آنچه به عنوان ترجمه رمان در ایران میبینیم، مقایسه نادرستی است. این مقایسه مثل این است که تیم فوتبال ایران را با منتخب ستارگان فوتبال جهان از ابتدای تولد فوتبال تا امروز مقایسه کنیم. رمانهای ترجمه منتخبی از بهترین آثار جهان هستند. از اولین رمانهای بزرگ جهان مثل «دون کیشوت» تا آخرین آنها مثل آثار موراکامی یا مثلا ایشی گورو. از بزرگترین رمانهای آمریکای جنوبی مثل «صد سال تنهایی» تا آثار اروپایی قرن نوزدهمی و… الخ. بنابراین مقایسه رمان ایرانی امروز با ادبیات ترجمه به هیچ وجه منصفانه نیست. اما راستش را بخواهید من نمیتوانم به مخاطبی که بهترین آثار سراسر جهان را در دسترسش دارد بگویم اینها را رها کن و رمان ایرانی بخوان. در شرایطی که اختلاف قیمتی هم ندارند. حداکثر شاید بتوانم بگویم ایرانی «هم» بخوان. دستکم به دو علت:
اولی کمی شعاری است، اما واقعیت است. خریدن و خواندن رمان ایرانی، درست مثل خریدن و استفاده از شلوار ایرانی است. حمایت از کالای ایرانی است. منتها اینجا مراد از کالا، سختافزارش نیست، چرا که از نظر سختافزار، برای ناشر به عنوان تولیدکننده کالا، فرقی نمیکند و درنهایت سختافزار هر دو را او تولید کرده است. اما به لحاظ نرمافزاری، خریدن و خواندن رمان ایرانی، یعنی حمایت از نویسنده ایرانی و از فکر و فرهنگ ایرانی.
دلیل دوم اما به اعتقاد من، به تفاوت ذاتی رمان داخلی و خارجی است. رمان همانطور که همه میدانیم، آیینه تمامنمای فرهنگ و اندیشه جوامع است. بنابراین ما خیلی وقتها با خواندن رمانها، درک عمیقتری از جامعهمان به دست میآوریم. رمان امروز، در شکل ایدهآلش، بازاندیشی هنرمندانهای است از دغدغهها و مسائل انسان امروز در جامعه امروز. بنابراین اگر کتابخوان ایرانی، علاوه بر رمانهای بزرگ جهان و شاهکارهای گذشته و حال (که قطعاً خواندنشان حق اوست و حتی از جهاتی وظیفهاش) آثار داخلی را نیز مطالعه کند، احتمالاً به درک بهتری از خودش، جامعهاش و جایی که ایستاده است خواهد رسید.»
انتهای پیام