این ستاره به بهانهی پخش مجدد سریال «مختارنامه» در گفتوگویی با آیفیلم شرکت کرد و درباره همکاری با داود میرباقری گفت: آشنایی من با داود میرباقری بزرگترین سعادت و افتخاری بود که نصیب من شد. من با ایشان از سریال «گرگها» آشنا شدم تا سریال «مختارنامه» که مجدداً این افتخار نصیبم شد و همکاری ما برای سالهای زیادی شکل گرفت و بسیار خرسند و خوشبختم که در یک کار ماندگار حضور داشتم.
باقریان درباره اینکه میگوید «زربی» تنها کسی است که در کتاب «مختارنامه» نامش آمده و سندیت دارد، درباره این شخصیت افزود: این نقش بدون اسلحه و جنگجویی، یک عاشق اهل بیت (ع) است که به دیار مختار کوچ میکند و در آنجا خدمتگزار مختار میشود و رابطه حسنهای میانشان ایجاد میشود. این شخصیت اصالتاً لر است و در لفظ لری به طلا، زر میگویند و زربی کنایه از زر بودن یا طلا بودن است.
وی درباره سکانسی که منجر به شهادت «زربی» شد، توضیح داد: سه یا چهار سکانسی که برای من خیلی ارزشمند بود مربوط به بخشی بود که زربی و رستم برای پیدا کردن شمر با هم همسفر میشوند. بگو مگوهایی که بین آن دو ایجاد میشود برای من خیلی جذاب بود. در این سکانس با آقای اکبر زارع همبازی بودم و با راهنماییهای آقای میرباقری تلاش کردیم تا سکانسها به خواسته ایشان نزدیک شود.
رحمانیان قلم داوود میرباقری را اولین عامل جذابیت این سریال دانست و تصریح کرد: بیننده در ابتدا مجذوب متن میشود و بعد تصویر را میبیند. ارادت ایرانیان به امامحسین(ع) نیز از دیگر عوامل جذاب بودن این اثر بود. توانمندی هنرپیشه ها و طراحی دکور و لباس هم جذابیت کار را بالا برده به طوری که برای بیننده به یادماندنی شده است و در آخر تلاشهای آقای میرباقری بود. وقتی ساخت یک کار طولانی میشود خستهکننده میشود ولی این کار به قدری جذابیت داشت که این خستگی در کسی حس نشد.
ایفاگر نقش غلام مختار با اشاره به اینکه مردم احساساتشان را صادقانه ابراز میکنند، اظهار کرد: محبت مردم اینقدر زیاد است که هر بار که سریال تکرار میشود، وقتی من را میبینند در مورد این سریال و این نقش با من صحبت میکنند. مردم آگاهانه و حرفهای به کارها نگاه میکنند. به ظرایفی دقت میکنند که من گاهی گمان میکنم که با یک منتقد مواجهم.
وی در پایان گفت: من از کودکی و نوجوانی در این ایام حس و حال خاصی داشتم و با شرکت در این پروژه این حس من غنیتر شد. هرچه سالهای بیشتری از ساخت سریال مختارنامه میگذرد این حس خاصتر میشود. این حس اینقدر ناب است که گاهی خودم را در کربلا و در آن شرایط می بینم. تصاویر ذهنی من از کربلا بهقدری واقعی میشود که خودم را در آن صحنه میبینم و همیشه افسوس میخورم که چرا در آن زمان نبودم تا یار امامحسین باشم. البته خدمت خالصانه را میتوان همیشه انجام داد حتی همین الان.
انتهای پیام