گسل احمدینژاد در زمین اصولگرایی اصولگرایان ماههاست که در راه رسیدن به وحدت و همگرایی میکوشند. این در حالی است که وحدت اصولگرایان با توجه به تشتت این جریان به ویژه در مورد گذر برخی گروههای وابسته به جناح راست کشور از سازوکار سنتی جامعتین از یک سو، زیادهخواهی و سهمخواهی گروههای تندرو اصولگرا […]
گسل احمدینژاد در زمین اصولگرایی
این در حالی است که اصولگرایان با یک مجهول دیگر نیز در معادله وحدت مواجهند و آن بازگشت محمود احمدینژاد و طیف نزدیک به او به عرصه سیاسی است. در حالی که از میانههای دور دوم ریاست جمهوری احمدینژاد، حامیان اصولگرای وی شروع به اعلام برائت از جریان نزدیک به او کردند و در قامت منتقد و مخالف عملکرد رئیس دولتهای نهم و دهم ظاهر شدند، پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 92، این روند تشدید هم شد.
اصولگرایان نه تنها احمدینژاد را منتصب به خود نمیدانند که حتی بعضا حمایتهای خود از وی را نیز منکر میشوند. با این حال این موضوع چه درست و چه غلط باشد، باید پذیرفت که بدنه جریان نزدیک و حامی احمدینژاد از اصولگرایی بوده و هست و به این جناح گرایش دارد. به عنوان مصداقی بر این موضوع میتوان به حضور وزیران دولت احمدینژاد در همایشهای همگرایی اصولگرایان و نیز همصدایی و همنوایی طیف نزدیک به رئیسجمهوری سابق با صدای اصولگرایی اشاره کرد.
از سکوت تا حضور
احمدینژاد پس از پایان دوران ریاست جمهوریاش برای مدتی طولانی سکوت کرد. حامیان وی این سکوت را به مصالح کشور منتسب میکردند و از طوفانی که میتواند شکستن این سکوت به دنبال داشته باشد میگفتند. این در حالی بود که طیف منتقد احمدینژاد نیز با دیده تردید به این سکوت نگاه میکردند و آن را یک بازی سیاسی برای حضور دوباره در عرصه سیاست میدانستند. با این که شکسته شدن سکوت رئیسجمهوری سابق در بهمن ماه سال گذشته همانند لیستهای مفسدان اقتصادی که همیشه در جیبهای احمدینژاد ماند، هیچ افشاگری طوفانی به دنبال نداشت، اما به نظر میرسد دیدگاه منتقدان وی نیز چندان دور از واقعیت نبود.
در حالی که پیش از بهمنماه سال گذشته حتی نزدیکان رئیس دولت دهم از بیاطلاعی درباره حضور دوباره احمدینژاد در عرصه سیاسی سخن میگفتند، با شکسته شدن سکوت وی، جریانسازیها برای این حضور آغاز شده است؛ حضوری که دو محور را دنبال میکند. حامیان احمدینژاد از یک سو به دنبال آنند که طیفی نزدیک به وی را در انتخابات امسال به مجلس بفرستند و از سوی دیگر دورخیز کردهاند که احمدینژاد را به عنوان یک کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری دوباره مطرح کنند. ماجرایی که پایههای آن با سفرهای استانی احمدینژاد به بهانههای مختلف – از جمله شرکت در مجلس ترحیم مادرش در شهرهای دیگر – آغاز شده است. رئیسجمهوری پیشین حتی اخیرا سفری به ترکیه انجام داد تا حضورش را در عرصه بینالمللی نیز نشان دهد.
به دنبال رای در شهرهای کوچک
چه در زمان سکوت و چه از زمان شکستن سکوت احمدینژاد، چهرههای نزدیک به وی در واقع نقش اعلامکننده برنامههای وی و جهتدهی رسانهای برنامه این جریان را داشتهاند. عبدالرضا داوری، مشاور رسانهای احمدینژاد یکی از چهرهها بوده است. وی در گفتوگویی با نامهنیوز پس از انتقادهای تند و تیز به عملکرد دولت یازدهم، اصلاحطلبان و حتی آیتالله هاشمی رفسنجانی، گریزی نیز به انتخابات مجلس دهم زده است و با بیان اینکه شخص احمدینژاد برنامهای برای انتخابات ندارد، گفت: هر دو جناح چپ و راست سعی دارند فضای دو قطبی را حاکم کنند، اما معتقدم که مجموعه نیروهای انقلاب که اعتقاد به آرمانهای رهبری دارند در انتخابات بعدی در یک جبهه حضور پیدا خواهند کرد. قطعا حامیان دکتر احمدینژاد هم با این جبهه همگرا خواهند بود.
عضو ارشد تیم رسانهای حامیان احمدینژاد با خواندن اصلاحطلبان با عنوانهایی همچون تجزیهطلب و تجدیدنظرطلبهای انقلاب، این جریان را مقابل جریان مورد نظر خود میخواند و میافزاید: در کل اصولگرایان و حامیان احمدی نژاد جزء نیروهای انقلابی هستند. به نظرم در شهرهای کوچک و کمتر توسعه یافته جبهه نیروهای انقلاب بتواند راحت رای آورده و به پیروزی دست پیدا کنند. وی ادامه داد: ممکن است رقابت و چالش جدی در شهرهای بالای 3 میلیون جمعیت باشد. اما مجموعا متعقدم اگر نیروهای انقلابی و حامیان احمدینژاد در یک نقطه کانونی متحد شوند به نظرم پیروزی مجلس دهم را به دست خواهند آورد؛ اما خود احمدینژاد برای مجلس برنامهای ندارد.
احمدینژاد و مشایی قطع ارتباط نکردهاند
در شرایطی که نزدیکی احمدینژاد و مشایی به عنوان یکی از دلایل اصلی ریزش حامیان اصولگرای احمدینژاد و اعلام برائت از وی مطرح میشود، رئیسجمهوری پیشین سعی کرد در پازل جدید خود با دور شدن از مشایی و نزدیک شدن به یاران سابق خود در دولت نهم همچون غلامحسین الهام که پس از نزدیکی احمدینژاد با مشایی از او فاصله گرفته بودند، دوباره حمایتهای ریزش کرده را به دست آورد. با این حال داوری این دوری را صرفا در زمینه سیاسی میداند و آن را یک قطع ارتباط نمیخواند.
داوری در پاسخ به این سوال که «آیا دوری احمدینژاد و مشائی از یکدیگر جدی است یا استراتژی آنان در سال جدید است؟»، گفت: احمدینژاد و مشایی قطع ارتباط نکردهاند، آقای مشایی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از فضای سیاسی کناره گرفته و به کارهای علمی پرداخته است و دیگر هیچ برنامهای برای فعالیت سیاسی ندارند. این موضوع را نباید به عنوان تاکتیک سیاسی نامید. وی افزود: خود دکتر احمدینژاد به شخصه به مسائل داخلی و جهانی میپردازند و در واقع حلقههای مطالعاتی و فکری دارند.
رویای گرفتن کلید از دست روحانی در انتخابات 96
«تا این لحظه که صحبت میکنم آقای احمدینژاد هیچ برنامهای برای حضور در فعالیتهای سیاسی به خصوص انتخابات مجلس ندارند اما اگر روندی که دولت یازدهم درپیش گرفته است ادامه یابد رای نیروهای انقلاب و آقای احمدینژاد تا حد زیادی بالا خواهد رفت. این احتمال نیز وجود دارد که ایشان برای انتخابات سال 96 بخواهد نقش آفرینی کند؛ یا به صورت مستقیم و یا به صورت غیر مستقیم بخواهند از یک جریان حمایت کنند و کلید را از دولت آقای روحانی بگیرند». از این سخنان عضو ارشد تیم رسانهای محمود احمدینژاد میتوان برنامه جدی تیم نزدیک به رئیس دولتهای نهم و دهم در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری آتی آگاه شد. احمدینژاد این بار سودای در اختیار گرفتن دولت را در زمانی دارد که پیش از آن مجلسی حامی خود ساخته باشد. مجلسی که در صورت تشکیل شدن، سنگهای بزرگی را هم جلوی پای دولت یازدهم در دو سال باقی مانده آنها خواهد انداخت.
مجهول جدید معادله چندمجهولی
با این که خبرها از لیستنویسی احمدینژادیها برای انتخابات مجلس در سراسر کشور حکایت دارد، اصولگرایان در پیچ و خم پازل وحدت و همگرایی هنوز فرصت نکردهاند حتی به این معادله جدید فکر کنند. این در حالی است که بدون در نظر گرفتن طیف نزدیک به احمدینژاد در معادلات اصولگرایان، حتی در صورت رسیدن به سازوکار وحدت، همچنان بخشی از جریان اصولگرایی در همراهی با احمدینژاد ساز خود را کوک خواهد کرد. اصولگرایان اگر میخواهند پس از رسیدن به وحدتی بعید، همچنان با تشتت مواجه نباشند، باید از هماکنون تکلیف خود را با حضور محتمل احمدینژادیها مشخص کنند.