به گزارش مجله مدیا صلح خبر «کاپون»؛ معنای واقعی یک بیوگرافی ضعیف برترینها: چند روزیست فیلم «کاپون» به کارگردانی جاش ترَنک، در پلتفرم نتفلیکس قابل تماشاست. در این فیلم تام هاردی بازیگر چهل و دو ساله بریتانیایی با چهرهپردازی سنگین، نقش آل کاپون بدنامترین تبهکار تاریخ آمریکا را برعهده دارد. آل کاپون، با نام کامل […]
به گزارش مجله مدیا صلح خبر
«کاپون»؛ معنای واقعی یک بیوگرافی ضعیف
برترینها: چند روزیست فیلم «کاپون» به کارگردانی جاش ترَنک، در پلتفرم نتفلیکس قابل تماشاست. در این فیلم تام هاردی بازیگر چهل و دو ساله بریتانیایی با چهرهپردازی سنگین، نقش آل کاپون بدنامترین تبهکار تاریخ آمریکا را برعهده دارد.
آل کاپون، با نام کامل آلفونسه گابریل کاپون متولد شهر نیویورک، از جمله معروفترین گنگسترهای آمریکایی بود. او نمادی از زیرپا گذاشتن قانون و نظم در آمریکا بود و در سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ سردمدار جرایم سازمانیافته آمریکایی شناخته میشد.
«کاپون» که به یکی از پربحثترین فیلمهای چند روز اخیر تبدیل شده، انتقادات زیادی را به همراه داشته است. برخی بازی تام هاردی در این فیلم را بهشدت ضعیف و تصنعی خواندند و بازی او در این فیلم را صرفا تبلیغی برای فیلم دانستند. البته که استعداد و هنر بیحد و مرز تام هاردی در بازیگری غیر قابل انکار است، اما سلسله فیلمهای میانمایه و ضعیف اخیرش باور اولیه به قابلیتهایش را متزلزل کرده و به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است.
اما در این میان هم کم نبودند کسانی که معتقد بودند تنها بازی تام هاردی است که میتواند فیلم را سرپا نگهدارد و از بازی این ستاره راضی بودند.
این فیلم به دلیل همه گیری ویروس کرونا، فعلا فقط به شکل آنلاین قابل تماشا است. اما برنامههایی وجود دارد که در صورت مهار ویروس کرونا و بازگشایی سالنهای سینما، این فیلم اواخر تابستانِ پیشِ رو اکران عمومی شود.
عوامل فیلم
- کارگردان: جاش ترنک
- تهیهکننده: لارنس بندر
- هنرمندان: تام هاردی، لیندا کاردلینی، مت دیلون، نوئل فیشر
خلاصه داستان
داستان این فیلم براساس شخصیت واقعی به نام آلفونسه گابریل کاپون است. کاپون معروفترین گانگستر و تبهکار آمریکا و بزرگترین نماد قانون شکنی در دهه ۱۹۲۰ آمریکاست. او پس از ده سال زندان، در سن ۴۷ سالگی دچار جنون و زوال عقل شد.
در ادامه ۳ نقد از آخرین فیلم تام هاردی را خواهید خواند. توجه کنید که نقدها ممکن است بخشی از داستان فیلم را لو دهند.
بیاهمیتترین بخش زندگی «آل کاپون» در فیلم کاپون
میثم کریمی در وبسایت موویمگ درباره این فیلم نوشته: در تاریخ سینما آثار بسیاری درباره آل کاپون ساخته شده اند. از فیلم «آل کاپون» در سال ۱۹۵۹ با بازی رود استینر گرفته تا «انتقام آل کاپون» در سال ۱۹۸۹، هالیوود همواره علاقه فراوانی به استفاده از کاپون به عنوان سوژه آثار گنگستری داشته است. «کاپون» محصول سال ۲۰۲۰، جدیدترین اثری است که درباره این گنگستر ساخته شده و این بار تام هاردی نقش آل کاپون را ایفا کرده است.
داستان فیلم به آخرین سال زندگی آل کاپون (تام هاردی) در عمارت عظیم خودش میپردازد. جایی که او به دلیل بیماری سیفلیس عصبی، توان کنترل ذهن خود را از دست داده و تفاوت میان خیال و واقعیت را درک نمیکند. با اینحال اطرافیان کاپون سعی در مراقبت از او دارند تا بتواند روزهای آخر عمرش را در آرامش بگذارند. اما کاپون به آنها اعتمادی ندارد.
«کاپون» را جاش ترنک نوشته و کارگردانی کرده است. کارگردانی که فیلم خوش ساخت «Chronicle» را در کارنامه هنری اش دارد، اما اثر بعدی اش یعنی «چهار شگف آور»، یکی از بدترین آثار اَبَرقهرمانی یک دهه اخیر سینما محسوب میشود که باعث شد ترنک پنج سال کارگردانی را کنار بگذارد. او حالا با «کاپون» دوباره فیلمسازی را تجربه کرده و با نگاهی به کارنامه هنری سینوسی او، باید امیدوار میبودیم که اثر جدید او خاطرات «چهار شگف آور» را از خاطرمان ببرد، اما این اتفاق نیفتاده و جاش ترنک نسبت به پنج سال گذشته تغییر خاصی در سبک و سیاق فیلمسازی خود نداشته است.
دلیل بزرگی که تماشاگر را به تماشای «کاپون» وا میدارد، نام آل کاپون است. زندگی پر فراز و نشیب این گنگستر دستمایه ساخت فیلمهای سینمایی بسیاری شده و حالا تماشاگر انتظار دارد تا با تماشای «کاپون» زوایای تازهای از زندگی کاپون که پنهان مانده و سبب شده تا دغدغه کارگردان برای ساخت اثر شود را تماشا کند. اما زمانی که به تماشای فیلم مینشینیم، با یکی از بی اهمیتترین بخشهای زندگی آل کاپون مواجه میشویم که هیچ اطلاعات جدیدی از زندگی این گنگستر در اخیتار تماشاگر قرار نمیدهد. فیلم زمانی که آغاز میشود او در بدترین شرایط بیماری خود قرار دارد و در عمارت خود روزهای آخر زندگی را سپری میکند. جاش ترنک در طول فیلم مصیبتهای یک مرد مبتلا به سیفلیس عصبی را به تصویر میکشد که چراغ زندگی او رو به خاموشی است، اما چرا باید برای به تصویر کشیدن چنین موقعیتی، نام «آل کاپون» را ضمیمه فیلم کنیم؟
ما در طول فیلم با کاپونی مواجه هستیم که اختیاری بر روی دفع ادرار خود ندارد و حتی در هنگام خواب نیز جای خود را بارها کثیف میکند. او نمیتواند به راحتی صحبت کند و در درماندهترین حالت زندگی خود به سر میبرد. سوال مهم اینجاست که چرا باید درباره آل کاپون، چنین مواردی برای تماشاگر اهمیت پیدا کند؟ آیا تماشاگری که به تماشای «کاپون» نشسته، علاقهای به موضوعات مهم زندگی او از جمله فروش غیرقانونی مشروبات، قمارخانه ها، کشتن یک دوجین آدم، دوران پر ماجرای زندانی شدنش و انتقالش به آلکتراز و بسیاری موارد دیگر نداشته و صرفاً کنجکاو بوده تا کاپون را در بستر بیماری در حالی که توانایی کنترل ادرار خود را ندارد ببیند؟
متاسفانه ترنک حتی برای پرورش ایده ضعیف خود درباره آل کاپون نیز به اندازه کافی هوشیار نبوده است. در فیلم «کاپون» شخصیتهای مکمل بسیاری حضور دارند که خرده روایتهایی را در طول داستان رقم میزنند که در کمال تعجب، هیچکدامشان بسط و گسترش نمییابند و در حد سوالهای بی پاسخ باقی میمانند. مسئله پسرِ دیگر کاپون یکی از این موارد است که در طول فیلم چندین بار مطرح میشود، اما هرگز به آن پرداخته نمیشود. ترنک حتی در میانه فیلم بحث پنهان کردن ۱۰ میلیون دلار توسط کاپون را مطرح میکند و افرادی را به قصه اضافه میکند که در پی یافتن آن پول هستند. این موقعیت میتوانست بستر مناسبی برای شکل گیری تقابل میان کاپون و اطرافیانش را مهیا کند، اما در کمال تعجب، ترنک یکی از اعضای فامیل، چند گنگستر بی هویت، دکتر و پلیس را وارد معرکه ۱۰ میلیون دلاری میکند و بدون هیچ پیشرفتی در طرح اولیه، آن را به حال خود رها میکند!
در میان انبوه مشکلات فیلمنامه و کارگردانی «کاپون»، تنها بازی تام هاردی در نقش این گنگستر گرفتار شده در بستر است که توانسته اثر را تا حدی سرپا نگه دارد. گریم چهره هاردی اگرچه کمی اغراق شده به نظر میرسد، اما بازی هاردی در زیر این گریم سنگین قابل قبول است. هاردی برای ایفای نقش کاپون لحن و صدای خود را هم تغییر داده که این تغییر صدا گاهی شبیه به صدای نیک نولتی شده! با اینحال، میتوان گفت که تام هاردی از معدود نکات مثبت فیلم محسوب میشود که حضورش در صحنه توانسته بخش کوچکی از ضعفهای بزرگ اثر را بپوشاند.
در نهایت باید گفت که «کاپون» اثری ضعیف و فراموش شدنی است که تماشای آن دانسته جدیدی به تماشاگر نمیافزاید. وضعیت «کاپون» مانند آن است که شما به سراغ ساخت فیلمی درباره فروغ فرخزاد بروید و به مدت ۹۰ دقیقه ماجرای نان خریدن او از نانوایی محل و اتفاقات پیرامونش را به تصویر بکشید! احتمالاً خود جاش ترنک هم هدف مشخصی از نویسندگی و کارگردانی «کاپون» نداشته است. آل کاپون گنجینهای از رخدادهای تاریخی را رقم زده که همگی آنها پتانسیل بالایی برای اقتباس سینمایی دارند، اما جاش ترنک همه آنها را کنار گذاشته و ما را به سال آخر زندگی آل کاپون میبرد که جز دفع کردن باد فتق و خراب کردن جای خواب خود، نکته ویژه دیگری برای تماشاگر نداشته است!
تام هاردی و دیگر هیچ!
آرش پارساپور در وبسایت ویجیاتو فیلم کاپون را اینگونه نقد کرده است: با دیدن نام نویسنده و کارگردان فیلم کاپون احتمالا حس خوبی به مخاطبی که جاش ترنک را بشناسد دست نمیدهد چرا که آخرین دستپخت او در سینما فیلم ضعیف بازسازی چهار شگف آور در دنیای ابرقهرمانانه مارول بود؛ فیلمی که به زعم عده بسیاری از طرفداران و منتقدین یکی از ضعیفترین آثار ابرقهرمانانه شناخته میشود. جاش ترنک بعد از گذشت چند سال از درو کردن این محصول ننگ آمیز خود تصمیم گرفته به جای سر زدن به سینمای علمی تخیلی و فانتزی، خودش را در سینمای درام محک بزند. او برای این کار به سراغ «آل کاپون» رفته، یکی از بزرگترین تبهکارانی که تاریخ آمریکا به خود دیده است.
ترنک، اما در انتخاب خود یک چالش دیگر ایجاد کرده که کار را برایش سختتر کرده است. او تصمیم گرفته به جای پرداختن به زندگی تبهکارانه و هیجان انگیز آل کاپون، به سالهای آخر زندگی او بپردازد. در واقع ترنک با اتخاذ این تصمیم خطرناک و ریسک پذیر، قید وجود صحنههای اکشن و هیجان انگیز را در فیلم خود زده و آن را به یک اثر ملودرام و روانکاوانه تبدیل کرده است. آل کاپون در واقعیت تاریخی زمانی که به خاطر مسائل مالیاتی به زندان انداخته شد (او تبهکاری بود که هیچ ردی از جرم و جنایت در زندگی خود نمیگذاشت و در نهایت پلیس با کمک یک حسابدار زبردست توانست به اون انگ مالیاتی بزند و دستگیرش کند) دچار بیماریهای متعددی شد. کاپون از عرش به فرش رسیده بود و در زندان هیچ قدرتی نداشت و از همین رو دچار افسردگی حادی در سلول خود شده بود. واقعیتهای تاریخی میگویند که کاپون مدتهای مدیدی از سلول خود بیرون نمیآمد و با کسی حرف نمیزد و حتی پزشکان زندان در آن زمان گفتند مغز کاپون مانند یک پسربچه فکر میکند و فراموشی هم به سراغ او آمده است.
به سراغ فیلم کاپون اگر میروید باید تصورتان از افرادی که کت و شلوار اتوکشیده دارند و مسلسلهایشان را از زیر اورکتهایشان در میآورند و رگبار گلوله را نثار دیگران میکنند دور کنید. اینجا نه خبری از مافیا و مافیا بازی است و نه تعقیب و گریز با ماشینهای رولز رویس؛ بلکه با یک فیلم جاهطلبانه درباره مافیا روبرو هستیم؛ فیلمی آرام که خشونت گانگسترها در آن موج میزند، اما نه به روشی که فکرش را میکنید.
تام هاردی در نقش این تبهکار بیمار در فیلم ظاهر میشود و گریم سنگینی را در تمام طول فیلم تحمل میکند. هاردی که مهارت خاصی در بازی گرفتن از چشمانش دارد (او این مساله را پشت نقابهای متعددی در فیلم بتمن و دانکرک نشان داده) در اینجا نیز با چشمان نافذ و بیمار کاراکتر خود، کولاک به پا میکند. هاردی بازیگری است که تا به امروز در بیشتر محافل جوایز سینمایی نادیده گرفته شده و این بار بعد از بازی در کاپون، نادیده گرفتن او رسما یک جرم محسوب میشود.
فیلمنامه کاپون میتواند درباره هر جنایتکار دیگری که روزهای آخر عمرش را با عذاب میگذارند باشد و نام آل کاپون عملا در فیلم نقش خاصی ندارد. فیلم تا میانه خود بسیار کند پیش میرود و دیدن مشکلات کاپون شاید برای چند دقیقه ابتدایی برای بیننده جذاب باشد، اما به تدریج مساله لوسی میشود. همسر و فرزند او نیز نقش خاصی را در داستان ایفا نمیکنند و تمرکز بیش از حد فیلمنامه روی شخصیت کاپون باعث شده تا آنها شبیه به مترسکهایی باشند که نقشی در فیلم ندارند.
تمام این نقاط ضعف فیلم، اما با یک برگ برنده حل میشود؛ برگ برندهای که خود عوامل فیلم نیز از آن آگاهی داشتهاند و از همین رو محوریت فیلم را بر او قرار دادهاند. تام هاردی ستاره بیبدیل فیلم است و تمام بار این اثر سینمایی را به دوش میکشد. او در بیشتر سکانسها حضور دارد و در سکانسهای شلوغ نیز در مرکزیت قاب تصویر قرار میگیرد. گریم شگفت انگیزی که روی او هاردی انجام شده و زبان بدن خارقالعادهای که او از این تبهکار بیمار نشان میدهد، همه و همه کاری کرده تا شخصیت مقوایی کاپون در فیلم به یک شخصیت ملموس تبدیل شود. فیلم سعی میکند تا با نقبی به گذشته کاپون، ماجراهایی را تعریف کند و در این سکانسهای یادآوری، میتواند کمی ریتم از دست رفته خود را بازیابد.
جاش ترنک یک ایده جاهطلبانه درباره زندگی آل کاپون را برای فیلم جدید خود در نظر گرفته، ولی قدرت جاهطلبیاش در همین اتخاذ سوژه محدود میشود و حاضر نیست برای جذابتر شدن موضوعی که انتخاب کرده، قدمهای بیشتری بردارد. او فیلمنامهای را به رشته تحریر در آورده که فراز و نشیبی در آن وجود ندارد و در یک خط موازی پیش میرود. شانسی که کاپون دارد همان حضور تام هاردی و تلاشش برای بازی در نقشی ماندگار است؛ تلاشی که میتواند فیلم را از مهلکه سقوط نجات دهد، اما از آنسو نمیتواند آن را به یک اثر بینقص تبدیل کند.
بازی کاملا «از یاد رفتنی» تام هاردی
امیر پریمی درنقد فیلم جدید تام هاردی نوشته: من قبل از دیدن فیلم کاپون هم انتظار رویارویی با یک شاهکار سینمایی را نداشتم، چرا که سازنده این کار در چند سال اخیر یکی از معروفترین و پر پتانسیلترین داستانهای ابرقهرمانی موجود را (چهار شگف آور) به یکی از آشغالترین و فراموش شدهترین فیلمهای ابرقهرمانی بدل کرده بود. اما آل کاپونِ واقعی آشکارا شخصیتی اسطورهای یا ابرشَروری برگرفته از کتابهای کامیک نبود؛ بنابراین انتظاراتم از این فیلم حداقل یک اثر بیوگراف محور معمولی بود که شاید یک تام هاردی جالب هم داشته باشد. آل کاپون به خودی خود یک سوژه جالب است؛ از شرارت و داستان جنایت هایش بگیرید، تا دهان بزرگش و موضوع بیماری سفلیس و مرگش. حالا کاری که جاش ترانک به عنوان نویسنده و کارگردان با کاپون انجام داده و تام هاردی نیز به سردی آن را اجرا کرده است، یک بُرش ۱۰۰ دقیقهای از یک سال پایان داستان آل کاپون میباشد.
فیلم کاپون در واقع چیز عجیب و خاصی در زمینه بد بودن است. اساساً اِنگار فیلم یک خاطره از ذهن آل کاپونی است که دیگر خودش نیست و در این میان تام هاردی نیز به نظر نسخه بد براندو در پدرخوانده است. او در این فیلم ماندگار که نیست هیچ، تازه بعد از دیدن او خودتان دوست دارید این بازی اش را فراموش کنید. براندو هم جذاب بود و هم باور پذیر، اما کاپونِ هاردی یک لکه خشن و کارتونی است که گاهی واقعاً یک فانتزی تمام عیار میشود. البته لازم به ذکر است این افتضاح پوچ در پرداخت کاپون، سرچشمه از فیلمنامه غیر قابل توصیف بد جاش ترانک دارد. نکاتی در فیلمنامه وجود دارد که مثلاً باید اهمیت داشته باشند، برای نمونه دادن هویج به جای سیگار به آل کاپون قرار است نکته جالبی باشد، اما در این فیلم چنین جزئیاتی سایهای از یک نکته جالب هم نیست. لحظاتی در فیلم عدهای به دنبال راز نهفته در قلب و ذهن کاپون برای یافتن یک گنج هستند، و در همین لحظهها نیز خود کاپون دنبال داستان دیگری است. واقعاً جای شگفتی دارد که تریلر فیلم کاپون چند سر و گردن از خود فیلم جلوتر است.
بازی بد و الگو گرفته تام هاردی از شخصیت ویتو کورلئونه را با بازی خوب و حتی آن نیز الگو گرفته ویگو مورتنسن در کتاب سبز مقایسه کنید، هر دو به نظر تقلیدی در کارشان وجود دارد، اما انصافاً بازی مورتنسن بسیار بهتر از اجرای هاردی در کاپون است. تنها زمان درگیر کننده بازی هاردی در فیلم همان لحظات فاجعهای درون ذهن و روان اوست که کمی قابل تحمل است، مثل گیر کردن در تخت خوابش و لحظه پیدا کردن اسلحهای با روکش طلا و ماجراهای پس از آن. بقیه بازی هاردی شبیه به باگزبانی و جعل هویت بد از براندو و ادوارد جی رابینسون است. هاردی یکی از جالبترین هنرمندان نسل خود است، او غالباً نقشهای خاص و سختی را قبول میکند، اما گاهی وی نیاز به یک کارگردان و فیلمنامه درست دارد تا شور و هیجاناتش را به سمت هدفی بهتر سوق دهد. حالا بیایید کمی جزئیتر به دلایل بد بودن فیلم کاپون بپردازیم.
وجود یک گریم و آرایش چهره مخرب: تام هاردی برای نزدیکی به شخص آل کاپون سفلیسی هیچ ترسی از یک گریم سنگین نداشته، در نتیجه این بازیگر در معرض مجموعهای از پروتزهای سنگین روی صورتش قرار گرفته. با این حال متأسفانه، نتیجه بیشتر از کمک به عملکرد هاردی باعث حواس پرتی او و بیننده شده است. حتی با نگاهی گذرا به آخرین تصاویر گرفته شده از کاپون واقعی، نشان نمیدهد که او شباهتی به غول طراحی شده در اینجا داشته باشد. در قابهای بسته صورت تام هاردی گریم او توی ذوق میزند، و همین تمرکز بر عملکرد بدنی واقعی هاردی را دشوار میکند. واضح است که برخی از جلوههای ظریف دیجیتالی در صورت هاردی میتوانستند بهتر به این فیلم خدمت کنند.
پرده آخر مسخره فیلم: فیلم کاپون یک اوج گیری غیر قابل تحمل در پرده سوم خود دارد که در تریلر فیلم نیز آن را مشاهده کرده اید. نهایت این صحنه یک تام هاردی مسلسل به دست روانی نما بیشتر نیست. بعید نیست این صحنه توهمی کاپون نیز برداشتی از صورت زخمی و آلپاچینو باشد. مثلاً در این اوج فیلم شخصیت اصلی به نهایت زوال عقلش رسیده است (چه دردناک!). پایان بندی فیلم به جای ارائه یک تفسیر قانع کننده در مورد طرز فکر کاپونی که به پایان زندگی خود نزدیک میشود، به سادگی مانند یک تلاش بدبینانه برای ساخت یک صحنه تبلیغاتی به نظر میرسد. در نهایت این حرکت منفعلانه ترانک چیزی جز کمبود احساس از درونش بیرون نمیآید. با این اوضاع فیلم کاپون بد نیست، بلکه یک افتضاح کامل است.
منبع :Bartarinha