به گزارش مجله مدیا صلح خبر کاراکترهای جهان سیاست روی پردهی سینما مجله دیجیکالا – صوفیا نصرالهی: یکی از جذابترین نقشهایی که هر بازیگری در کارنامهاش میتواند ایفا کند حضور روی پرده، در نقش سیاستمداران طول تاریخ است. حضور در فیلمهای بیوگرافیکی که گاهی با دقت زندگی سیاستمداران را به تصویر میکشند و گاهی هم […]
به گزارش مجله مدیا صلح خبر
کاراکترهای جهان سیاست روی پردهی سینما
مجله دیجیکالا – صوفیا نصرالهی: یکی از جذابترین نقشهایی که هر بازیگری در کارنامهاش میتواند ایفا کند حضور روی پرده، در نقش سیاستمداران طول تاریخ است. حضور در فیلمهای بیوگرافیکی که گاهی با دقت زندگی سیاستمداران را به تصویر میکشند و گاهی هم مقداری درام و حتی کمدی با آن مخلوط میکنند.
این فهرستی از کاراکترهای جهان سیاست در برخی از بهترین فیلمهای سیاسی جهان است که توسط بهترین هنروران به تصویر کشیده شدهاند. بازیگرانی که برای ایفای این نقشها برندهی جوایز گوناگون شدهاند.
آدولف هیتلر با بازی برونو گانز
فیلم سقوط
عنوان اصلی: The Downfall
محصول: ۲۰۰۴
«سقوط» الیور هرشبیگل گرچه ساعات پایانی زندگی آدولف هیتلر را به تصویر میکشد، اما شخصیت پیچیدهی مهمترین کاراکتر قرن بیستم را به خوبی ارائه داده و از افتادگی تا غم پس از شکست او را به خوبی نمایش میدهد.
فیلم هرشبیگل با دقت به واکاوی شخصیت منفور قرن گذشته میپردازد و این در حالی است که قصه خود را از منظر ترودل یونگه منشی شخصی هیتلر که در آن زمان علاقه خاصی به پیشوایش داشت، روایت میکند. دیدگاهی که از منظر یک ستایشگر محض نقاط ضعف و قوت کاراکتر را ارزیابی کرده و رئالیستیترین تصویر ارائه شده در سینما را از او به یادگار میگذارد.
برونو گانز موفق شده ساعات اضطرابآور پایانی و ناامیدی هیتلر را به شکلی جان ببخشد که میتوان آن را محتملترین تصویر از واقعیت در نظر گرفت. سکانس مونولوگ به یادماندنی فیلم، خروش دیوانه وار او پشت درهای بسته بر سر افسران عالی رتبهاش و گریهی کارمندان و نزدیکانش پشت در، نشانی از صحیح بودن معادلههای فیلم است.
ماهاتما گاندی با بازی بن کینگزلی
فیلم گاندی
عنوان اصلی: Gandhi
محصول: ۱۹۸۲
جذابیت اصلی شخصیت گاندی در فیلم ریچارد آتنبورو بیش از هر عنصر دیگری مرتبط به سیر تکامل شخصیتی است که با دقت فراوان در مقابل چشمهای مخاطبان شکل میگیرد.
کاراکتر گاندی از زمانی که در انگلستان به تحصیل میپردازد و با پرهیز از خوردن گوشت و الکل خود را در مسیر فلسفه عدم خشونت میبیند تا زمانی که ملقب به ماهاتما یا همان (روح بزرگ) میگردد، مسیر طولانی را طی کرده است. مسیری که در پیچ و خم شخصیت پردازی کاراکتر موجود در فیلم به خوبی دیده میشود.
بن کینگزلی در مهمترین نقشآفرینی کارنامهاش به خوبی تغییر ظریف دیدگاههای گاندی را در طول زمان به نمایش میگذارد.
جنبش بدون خشونت گاندی به معنای این نیست که تمام ویژگیهای گاندی از لحاظ تاریخی مثبت بوده است، اما باید این نکته را در نظر داشت که گاندی بیش از هر شخص دیگری به قضاوت اعمال خود میپرداخت و زمانی که به عنوان رهبر سیاسی و معنوی هند انتخاب شد اشراف قابل توجهی نسبت به خصوصیات روحی خودش داشت.
جان بریلی در مقام نویسندهی فیلمنامه تمرکز خود را بر چگونگی طی کردن مسیر و تکامل شخصیت او گذاشته است. کاراکتر ماهاتما گاندی از این منظر در زمرهی جذابترین شخصیتهای برگرفته از واقعیت قرار میگیرند.
ریچارد نیکسون با با بازی فرانک لانگلا
فیلم فراست/نیکسون
عنوان اصلی: Frost/Nixon
محصول: ۲۰۰۸
شخصیت ریچارد نیکسون فارغ از در نظر گرفتن نقش مهمی که در تاریخ معاصر آمریکا بازی میکند پر از نکات جذاب و پیچیده است. نیکسون از زمانی که دومین معاون جوان ریاست جمهوری آمریکا در تاریخ بود تا رسیدن به ریاست جمهوری دچار تناقضات فراوانی بود و البته خودش را صاحب هوش فراوانی میدانست.
نقش آفرینی فرانک لانگلا در «فراست/نیکسون» ران هاوارد پرترهای پیچیده و البته بسیار نزدیک به کاراکتر نیکسون است. نیکسون که در این فیلم صاحب همان هوشمندی است که در حقیقت بانی اصلی رسیدن او به مقام ریاست جمهوری شد و در عین حال در برابر خبرنگار حرفهای مانند دیوید فراست بار دیگر همان اشتباهی را تکرار میکند که باعث کنارهگیریاش از پست ریاست جمهوری گردید.
نیکسونِ لانگلا تا زمانی که طرف مقابل را در موضع ضعف نبیند تیزهوش، محتاط، خوش بیان و گزیدهگوست. مشکل اصلی از لحظهای آغاز میشود که او حس پیروزی در جنگ را لمس میکند و طرف مقابل را خلع سلاح میبیند. در همان لحظه برگهای برندهاش را با هم میسوزاند. او تشنهی شنیدن تمجید، شیفته بیان خاطره و گرفتار گونهای نارسیسیم احمقانه است.
ارنستو چه گوارا با بازی بنسیو دل تورو
فیلم چه
عنوان اصلی: Che
محصول: ۲۰۰۸
به تصویر کشیدن شخصیت پیچیدهای، چون ارنستو گوارا دلا سرنا ملقب به «چه» برای سینما مسئلهای حساس و دشوار به نظر میرسید. عملکردی که با کوچکترین قضاوت از سوی خالقین اثر به فیلمی بی ارزش و به قولی سفارشی مبدل میگردید.
استیون سودربرگ در وهلهی اول عنصری با نام قضاوت را از اثرش حذف کرده و با توسل به فیلمنامهی پیتر بوچمن که برگرفته از کتاب «یادداشتهایی از جنگِ انقلاب کوبا» نوشتهی شخص چه گواراست به شرحی دقیق از زندگی این آزادیخواه آرمانگرا از زمان آغاز مبارزتش در کوبا تا کشته شدنش در بولیوی میپردازد.
ارنستویِ دل تورو انسانی با ویژگیهای مثبت و منفی است که او را از نسخههای دیگری که از چه گوارا دیدهایم متمایز میکند. چه گوارا در تقابل با اتفاقاتی که مردم آمریکای جنوبی دیگر به گذر کردن از کنار آن عادت کردهاند به جوش و خروش درمیآید و در قبال اتفاقاتی که دیگران را برآشفته میکند خاموش و بی تفاوت است.
بیماری آسماش به جای زمین گیر کردن وی برای او حکم قدرتمندترین محرک را دارد و در نهایت درونگرا بودنش نسبت به فرد مقابلاش تعابیر مختلف دارد. برای فردی که دلایل او را درک میکند تحسین برانگیز و برای یک خائن تهدیدی هولناک محسوب میشود.
فیلم «چه» نقطهی به تعالی رسیدن بنسیو دل توروست. او برای ایفای این نقش هفت سال از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی چه گوارا کرده است. شمایل فوقالعاده کاریزماتیک چه گوارا به اندازهای با ویژگیها و تواناییهای دلتورو همخوانی دارد که در باورپذیری نقش کمک زیادی کرده و وجوه مختلف شخصیت چه را در مقاطع مختلف زمانی با ظرافت به تصویر کشیده است.
نلسون ماندلا با بازی مورگان فریمن
فیلم شکست ناپذیر
عنوان اصلی: The Invictus
محصول: ۲۰۰۹
آثار سینمایی، تلویزیونی و مستند پرترههای زیادی درباره زندگی نلسون ماندلا ساخته شده است. در میان این آثار، «شکست ناپذیر» کلینت ایستوود که شخصیت رئیس جمهور ماندلا را پس از به قدرت رسیدن مورد بررسی قرار میدهد نمایی هوشمندانهتر از شخصیتی است که مشهورترین چهرهی مبارزه علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی محسوب میشود.
ماندلا در حالی به استقبال تیم راگبی کشورش میرود و از آنها توقع قهرمانی جهان را دارد که اکثر قریب به اتفاق این تیم را جامعهی سفیدپوستان آفریقای جنوبی تشکیل دادهاند. اقدامی که در راستای اعتقادات عدم توسل به خشونت و صلح خبر طلبی او شکل گرفت و نقش تغییر تفکر اولین رئیس جمهور آفریقا پس از انتخاباتی دموکراتیک را برجسته میکند.
مورگان فریمن در فیلم «شکست ناپذیر» شمایلی چند بعدی از ماندلا عرضه میکند. کمتر سخن میگوید، آرام راه میرود و در زمان مناسب قاطعانه برخورد میکند. حضور کوتاهتر وی نسبت به دیگر آثار برگرفته از زندگی نلسون ماندلا، کیفیت شخصیت پردازی و بازیگری در این نقش را به سادگی ارتقا بخشیده و کلیت این روند را دچار دگرگونی میکند.
«شکست ناپذیر» تصویری موشکافانه از شخصیت ماندلای رئیس جمهور را ارائه میدهد که لازمهی ساخت و شناخت کاراکتری با خصوصیات ملموس و انسانی در این مقیاس است.
آبراهام لینکلن با بازی دانیل دی لوئیس
فیلم لینکلن
عنوان اصلی: Lincoln
محصول: ۲۰۱۲
طبق آن چه از آبراهام لینکلن شنیدهایم توقع داریم که او رهبری کاریزماتیک با ویژگیهایی مثل قدرت، پویایی، خوشصحبتی و تفکر باشد. خصایصی که در کاراکتر آبراهام لینکلن فیلم استیون اسپیلبرگ تنها با گذشت چند سکانس قابل مشاهده است.
مهمترین نکات شخصیتپردازی لینکلن در نامهی دنیل دی لوئیس به اسپیلبرگ قابل رویت است وقتی مینویسد: «او فردی به شدت قدرتمند و در حال حرکت رو به جلو است».
عناصر تشکیل دهندهی شخصیت لینکلن گرچه در کنار یکدیگر او را به شمایل یک قهرمان تمام عیار نزدیک میکند، اما خوانش دی لوئیس در مسیر شخصیتپردازی او در هیچکدام از عناصر مشهوری که لینکلن را با آنها میشناسیم، به نقطهی اوج خود نمیرسد.
در حقیقت مخاطب همانطور که با آبراهام لینکلن گویندهی نطق گیتسبورگ، نویسندهی اعلامیهی آزادی بردگان و پایهریز سیاستهای نوین آمریکا آشنا میشود، در عین حال با شخصیتی روبهروست که برای برقراری دموکراسی جنگی خونین راه انداخته و در اتمام آن با وحشت روی صندلی چوبی، درست در میانهی میدان نبرد مینشیند.
وحشتی که نه در عملکردش مقابل جمهوریخواهان تندرو از او به خاطر داریم و نه در مسامحهاش با دموکراتهای ضد جنگ. وحشتی که از لایههای مسکوت احساساتش نشات میگیرد.
دنیل دی لوئیس در قالب شخصیت لینکلن به تعاملی صحیح با اسپیلبرگ میرسد و در نهایت یکی از کاملترین کاراکترهای آثار این کارگردان باتجربه سینما را رقم میزند و اولین جایزهی اسکار بازیگری برای فیلمهای اسپیلبرگ را از آن خود میکند.
دی لوئیس به درستی نبض انسانی شخصیتاش را در دست دارد و آن را به تکاملی موزون میرساند. سکوتهایش خردورزانه، خروشهایش تکان دهنده و نمایش مرز باریک اندوه و وحشتاش در سکانس میدان جنگ متاثر کننده است.
مالکوم ایکس با بازی دنزل واشنگتن
فیلم مالکوم ایکس
عنوان اصلی: Malcolm X
محصول: ۱۹۹۲
مالکوم ایکس فعال حقوق مسلمانهای سیاهپوست آمریکایی بود، اما برای رسیدن به این عنوان راه بسیار پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. اسپایک لی برای به تصویر کشیدن زندگی مالکوم وفاداری قابل احترامی به تکیه کلام وی یعنی «از هر راه ممکن» دارد. تکیه کلامی که رمز گشودن صندوق شخصیت او به نظر میرسد و مالکوم آن را از نمایشنامه «دستهای آلوده» ژان پل سارتر وام گرفته است.
اسپایک لی در هیچ یک از سکانسهای فیلم از بزرگنمایی رویدادها یا غلوآمیز جلوه دادن واکنشهای مالکوم در برابر پیشامدهای زندگیاش خودداری نمیکند. مالکوم ایکس اعتقادی به بردباری در برابر ظلمهایی که خود به خوبی طعم آنها را چشیده بود نداشت.
فیلم «مالکوم ایکس» نمونهی مناسبی برای اثبات این ادعاست که دنزل واشنگتن تبحر خاصی در به تصویر کشیدن شخصیتهای برگرفته از واقعیت دارد. واشنگتن تمام جزییات این شخصیت را با دقت مطالعه کرده و پرترهای خوش رنگ و لعاب از مالکوم ایکس به معرض نمایش میگذارد.
مارگارت تاچر با بازی مریل استریپ
فیلم بانوی آهنین
عنوان اصلی: Iron Lady
محصول: ۲۰۱۱
اثر فیلیدا لوید از نقطهای شروع میشود که پایان راه مارگارت هیلدا رابرتز است. زمانی که تبعات بیماری آلزایمر در زندگی وی مشهود شده و در لحظاتی متاثر کننده قرار دارد. این پایان را میتوان به پایان دورهی تاچریسم تعمیم داد. جایی که حزب محافظه کار پس از ۱۸ سال حاکمیت بر بریتانیا سکان هدایت دولت را به تونی بلر سپرد.
شخصیت مارگارت تاچر از این حیث در میان جذابترین شخصیت پردازیهای تاریخ سینما حضور دارد که او بنیانگذار بسیاری از اولینها در تاریخ سیاسی کشورش است. اولین زنی است که به ریاست یک حزب سیاسی درآمد و از سوی دیگر اولین زنی است که در مقام نخست وزیری کشورش در سه دورهی پیاپی ابقا شد.
مارگارت تاچر فیلم لوید مشخصا از جریانات جنگ سرد استفادههای شایانی میبرد. او پایههای موفقیتهای خود را در دل نابسامانی کشورهای کوچک و بزرگ جهان بنا کرده و از همین سو با ایدهی وحدت پولی اروپا و اروپای بدون مرز به شدت مخالفت میکند.
مریل استریپ برای ایفای نقش دشواری که پیش رو داشت هیچگاه به دیدار تاچر نرفت و با توسل به فیلمهای آرشیوی باقی مانده، پرترهای درخشان از شخصیت سیاسی وی ارائه داد. مریل استریپ در پی شناخت بهتر شخصیت تاچر مطالعات جامعی انجام داد.
زمانی که در ابتدای فیلم تاچر پا به سن گذاشته با همسر مرحوم شدهاش حرف میزند به صورت همزمان بار مثبت و منفی متناقضی به سوی مخاطبان روانه میکند. راز موفقیت استریپ در نقش آفرینی تاچر را میشود در همین سکانس مهم ارزشگذاری کرد.
تصمیمات عجیب تاچر که میتوان از میان آنها به مخالفت با تخریب دیوار برلین یا مقابله با قدرت گرفتن حزب کارگران یاد کرد همگی در نقش آفرینی استریپ قابل مشاهده است. استریپ به درستی به سیاس بودن اهمیت بیشتری داده تا زن بودن، شاید به همین دلیل خانم تاچر تا پایان عمرش از تماشای این فیلم امتناع کرد.
منبع :Bartarinha