امروز: سه شنبه, ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ / بعد از ظهر / | برابر با: الثلاثاء 2 ذو القعدة 1446 | 2025-04-29
کد خبر: 120476 |
تاریخ انتشار : 18 آبان 1395 - 16:10 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله ورزشی پایگاه صلح خبر ؛ پورحیدری، نگاه به ورزشگاه؛ مایی که باد کاشتیم و توفان درو می‌کنیم… ورزش > لیگ برتر – یکی مثل پورحیدری که عمری را در زمین فوتبال، سکوهایش و کنار زمینش گذرانده، عشق زندگیش را نیز از همین ورزشگاه انتخاب کرده است. فرهاد عشوندی/ گوشه‌ای از امجدیه ایستاده بودیم. دقیقا یادم نیست […]

به گزارش مجله ورزشی پایگاه صلح خبر ؛

پورحیدری، نگاه به ورزشگاه؛ مایی که باد کاشتیم و توفان درو می‌کنیم…

ورزش > لیگ برتر – یکی مثل پورحیدری که عمری را در زمین فوتبال، سکوهایش و کنار زمینش گذرانده، عشق زندگیش را نیز از همین ورزشگاه انتخاب کرده است.

فرهاد عشوندی/ گوشه‌ای از امجدیه ایستاده بودیم. دقیقا یادم نیست چه مراسمی بود. یکی از همین دورهمی‌هایی بود که برای فوتبال پیشکسوتان برگزار می‌شد. همه بودند. بقیه بزرگان هم بودند. حسین کلانی هم همانجا بود. جعفر کاشانی هم بود. منصورخان هم بود. پورحیدری آن روزها حسابی سرحال بود. اصلا اثری از بیماری نبود. موهایش هنوز جوگندمی بود و نیازی به عصا نداشت. کاملا ورزشکاری بود. آن روزها ناصر تازه اسیر بیماری شده بود و همه اینها نگران ناصرشان بودند. ناصر اما نمی‌دانست دقیقا دردش چیست.
آن وقت‌ها همسرش مسئول ورزش بانوان فدراسیون فوتبال بود. حرف از خاطرات‌شان بود و یادم می‌آید بحث رسید به ورزشگاه‌ها. همان روزهایی بود که سکوها حسابی خالی شده بودند. طوری که فقط ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر می‌آمدند. همان‌هایی که فقط خط و پول می‌گرفتند تا شعار حیا کن، رها کن سر بدهند.
هر کسی برای این معضل راهکاری داشت. این سه نفر اما حرف‌شان تقریبا یکی بود. هر سه اعتقاد داشتند که راه حل این است: «آمدن خانم‌ها به ورزشگاه».
در این بین پورحیدری اما کمی متفاوت بود. او هم خودش مدیرفنی تیم ملی قطبی بود و هم همسرش مسئول فوتبال بانوان کشور. پورحیدری معمولا محتاط بود. خیلی حرف‌های حاشیه‌ساز نمی‌زد. همیشه می‌گفت با جنجال، کاری پیش نمی‌رود. سیستمش همیشه مدارا بود. این بار اما جمله‌ای که برای نوشتن می‌گفت، جمله مهمی بود: «ببینید من نظرم را می‌گویم. راستش به نظرم یکی از بهترین راهکارها این است که خانواده‌ها بیایند استادیوم. وقتی خانم‌ها در کنار آقایان باشند، خیلی از حرف‌ها زده نمی‌شود. حیا اجازه نمی‌دهد که هر کسی، هر حرفی را به زبان بیاورد».
منطقش، منطق درستی بود. تقریبا در همه سال‌های اخیر، تمام کسانی که به دنبال حل مشکل ورود بانوان به ورزشگاه‌ها هستند نیز همین نظر را دارند. حالا حتی این حرف را یکی مثل مصطفی مدبر هم می‌زند. کسی که سال‌ها مسئولیت‌های مهم امنیتی در کشور داشته و چند سالی است که مسئول توسعه و نگهداری اماکن ورزش شده است. کسی که این همه سال در جایی به بزرگی و اهمیت تلویزیون، مسئول حفظ شئونات هم بوده است. او وقتی می‌گوید ورزشگاه‌های ایران امکان حضور بانوان را دارند، حتما این امکان هست. اما ترسی همیشگی باعث شده تا از اتفاقی که ممکن است روزی بیفتد، پیشگیری کنند و در نتیجه صورت مسئله را به کلی پاک کرده‌اند. در نتیجه فضای ورزشمان هر روز بدتر و بدتر می‌شود.
یکی مثل پورحیدری که عمری را در زمین فوتبال، سکوهایش و کنار زمینش گذرانده، عشق زندگیش را نیز از همین ورزشگاه انتخاب کرده است. شریک زندگیش، فریده شجاعی، مسئول اسکوربورد ورزشگاه بود و آشنایی‌شان از همان درون ورزشگاه شکل گرفت و نزدیک به نیم قرن را عاشقانه کنار هم زندگی کردند. آنها نسلی بودند که ورزشگاه برایشان مثل خانه مقدس بود. آنها ورزشگاه را محل تربیت می‌دانستند و نگاه‌شان با نگاه سیاسی امنیتی حاکم بر مدیریت ورزشی کشور تفاوت داشت.
در همه دولت‌های اخیر، ورزشگاه به فضایی برای تخلیه هیجانی افراد بدل شده است. مردم نیاز به فحش دادن، فریاد زدن، داد کشیدن، خالی شدن دارند؛ چه جایی بهتر از ورزشگاه‌ها؟ جایی که باز است. جمعیت حاضر در آن، نامجاور هستند. همدیگر را نمی‌شناسند. کنار هم نشستن‌شان در خوشبینانه‌ترین حالت می‌شود همگان، فحشی می‌دهند. فریاد می‌کشند، تخلیه می‌شوند و می‌روند پی کارشان تا هفته بعد!
نگاهی که حاصلش می‌شود لمپن‌پروری، خانواده‌گریزی و نابودی تقدس ورزشگاه‌ها. ورزشگاه می‌شود چاله‌میدان. خانواده‌ها نمی‌گذارند بچه‌هایشان به استادیوم بروند و آخرش می‌شود همان سکوهای خالی. همان حکمرانی سایه‌های روی سکوها و بعد وقتی نوبت شعار دادن به همان آقایان مدیر می‌شود، تازه به چه کنم چه کنم می‌افتند!
آنها مسیر را اشتباه رفتند چون به جای نظر گرفتن از امثال پورحیدری و کلانی و کاشانی، خودشان تصمیم‌های کلیدی را گرفتند. فوتبال و حتی ورزش را قرتی‌بازی و مایه فسق و فجور می‌دانستند. اوضاع امروزمان حاصل همین نگاه است. حاصل بذری که طی دو دهه کاشتیم. ما روی سکوهای ورزشگاه‌های‌مان بذر باد کاشتیم و حالا توفان درو می‌کنیم.
43 43

Let’s block ads! (Why?)

RSS

اگر خبر یا گزارشی دارید از بخش خبریار صلح خبر برای ما ارسال نمایید.

خبریار صلح خبر

قوانین خبریار صلح خبر

  1. لطفا در ارسال اخبار و تصاویر و گزارش های خود قوانین و مقرارت را رعایت فرمایید.
  2. از ارسال مطالب خلاف عفت عمومی یا تصاویر موهون اکیدا خودداری فرمایید.
  3. در صورت مشاهده تخلف پس از تذکر ، حساب کاربری موردنظر بلافاصله حذف می گردد.

گروه وبگردی صلح خبر 

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید