به گزارش صلح خبر، نمایش “فیل در تاریکی” در دو نوبت در تالار مولوی اجرا شد که در نوبت دوم اجرای خود با تاخیر بیش از پانزده دقیقه شروع شد.
«فیل در تاریکی» بر اساس اقتباسی از رمانی به همین نام به قلم قاسم هاشمینژاد، نوشته شده است. این رمان یکی از اولین و تاثیرگذارترین رمانهای پلیسی، جنایی نوآر ایرانی محسوب میشود و در نمایش هم با چنین حال و هوایی مواجه هستیم.
این نمایش صفحهای از دهه ۵۰ را به روی تماشاگران میگشاید تا آنها برای مدت زمانی در حال و هوای آن روزگار با داستان این نمایش همراه شوند.
هنروران با بازی ماهرانه و طراحی صحنه و موسیقی از دیگر ویژگیهای خوب “فیل در تاریکی” است که تماشاگر را با خود همراه میکند.
با وجود اینکه نمایش داستانی جنایی را روایت میکند، برخی دیالوگهای طنزآلود را در خود جای داده که جذابیت داستان را برای مخاطب بیشتر میکند.
برای اجرای “فیل در تاریکی” سالن نمایش پر بود و تماشاگران بر روی زمین و پلهها به تماشای این نمایش نشستند اما تاخیر آن باعث شد برخی تماشاگران برای رسیدن به نمایشهای بعدی صندلیهای خود را ترک کرده و پشت در به انتظار بایستند و بعد از پایان اجرا سریع سالن را ترک کنند.
این نمایش سومین تجربه کارگردانی مهرداد مصطفوی است که پیش از این نمایشهای «باغ وحش شیشهای» و «خروج اضطراری» را روی صحنه برده بود.
«شفیره» یکی دیگر از نمایشهایی بود که در شامگاه جمعه در سالن چهار سو تئاترشهر در دو نوبت اجرا شد.
برای این نمایش نیز صندلیهای سالن تکمیل شد و برخی بر روز زمین به تماشای نمایش نشستند، اما این نمایش نتوانست رضایت همه تماشاگران خود را جلب کند.
«شفیره» نمایشی فیزیکال و عروسکی به شکل مدرن است. این کار بدون دیالوگ است. در کل نمایش نریشن پخش میشود و داستان را برای مخاطب تعریف میکند.
هنروران داستان را با موسیقی که در طول نمایش پخش میشود و جور دیگر داستان را در ذهنمخاطب شکل میدهد، برای تماشاگران تصویرسازی میکنند.
داریوش فائزی، هرش آرمند، مهرنوش بلمه، کتایون رزمحسینی، ریحانه کوثریمهر، گلآرا غفرانی و حامی علیزاده ستاره و بازیدهنده عروسکهای این نمایش هستند که همگی بدنهای آمادهای برای تصویرسازی داستان دارند.
نمایش «شفیره» برداشتی آزاد از نمایشنامه تراژیک «مدهآ» اثر اوریپید است.
شاهپیری که به فضای افسانهای هزارویک شب و دیو و پری علاقهمند است، در بازنویسی و اقتباس از «مدهآ» شکل اسطورهای یونانی را تغییر داده و از فضای افسانهای سحر و جادو استفاده کرده است.
این نمایش درباره پادشاهی بدون فرزند است. یک شب آوای زنبوری در گوش پادشاه میپیچد و راز فرزند دار شدن او را میگوید. بعد از چند ماه ملکه فرزندان دو قلو به دنیا میآورد. دختری سرخ مو و پسری مرده. پادشاه از اینکه پسر مرده است غصهدار میشود. دوباره آوای زنبور در گوش او طنینانداز میشود تنها در صورتی که گلوی دختر بریده شود پسر زنده خواهد شد. پادشاه گلوی دختر را میبرد از خون دختر گلی میروید سرخ رنگ. سالها میگذرد تا یک روز مرد دریانوردی به همان ساحل قدم میگذارد و گل را میبیند.
انتهای پیام