به گزارش صلح خبر، رسانههای جمعی یکی از متداولترین بسترهای ارتباطی، برای رسیدن به مخاطب انبوه و تلاش برای اصلاح، بهبود و تغییر رفتارها و سبکهای زندگی سلامت محور هستند.
رسانههای جمعی علاوه بر حضور گسترده در زندگی افراد، به عنوان منبع اصلی اطلاعات مربوط به سلامتی، اثرات مهمی بر سلامت عمومی جامعه دارند و بی تردید، در سرتاسر جهان، نقش بسیار مهمی در سلامت فردی و عمومی؛ همچنین پیشگیری از انواع بیماریها ایفا میکنند؛ به همین دلیل نیز منبع مهمی برای ارتقای سلامت به شمار میروند.
با توجه به اهمیت محوری سلامت در زندگی انسانها و همچنین نقش گسترده رسانهها در اشاعه و فرهنگسازی سلامت، شاید بتوان گفت؛ مسئله اساسی، آشکارسازی این نکته است که آیا رسانهها به تنهایی قادرند تا سلامت فردی و اجتماعی جامعه خود را با اهداف و مأموریتهای خود ساماندهی کنند یا در این فرایند، نیاز به هماهنگی، یکصدایی و همسویی کامل با متولیان سلامت و بهداشت جامعه، سازمانها و وزارتخانههای درگیر در امر سلامت دارند؟ در این میان، رسانهها چه نقشی دارند و انتخاب سبکهای زندگی سلامت آحاد جامعه، تحت تأثیر کدام یک از متغیرهای ساختاری است؟
با توجه به اینکه امروزه با وضعیت کاملاً متفاوتی روبهرو هستیم، وضعیتی که در آن اکثر مردم انتظار دارند تا سنین بالا عمر کنند در حالی که آحاد جامعه بیش از گذشته در معرض بیماریهای مزمنی قرار گرفتهاند که با سبک زندگی آنان در ارتباط است. بیماریهای مزمنی چون: نارساییهای قلبی، انواع سرطان، فشار خون و دیابت را صرفاً نمیتوان از طریق درمانهای پزشکی معالجه کرد بلکه برای پیشگیری و درمان قطعی آنها باید انتخابهای صحیحی در مسیر زندگی داشت.
ضرورت توجه بیش از پیش به مسئله سلامت در رسانهها، ارتباط مستقیمی با شناخت هرچه بیشتر این مقوله و اهمیت آن در زندگی امروزی ما دارد.
در تعاریف جدید، سلامت هم کالای مصرفی و هم کالای سرمایهای معرفی شده است. به این معنا که فرد، علاوه بر مطلوبیت مستقیمی که از مصرف سلامت به دست میآورد، به صورت غیرمستقیم و از طریق افزایش بهرهوری ناشی از افزایش سرمایه سلامت نیز مطلوبیت کسب خواهد کرد.
سلامت شرطی ضروری برای ایفای نقشهای اجتماعی است و انسانها در صورتی میتوانند فعالیت کامل داشته باشند که هم خود را سالم احساس کنند و هم جامعه آنها را سالم بداند، دو جنبهای که همیشه ممکن است بر هم منطبق نباشد.
از زمان ظهور رسانههایی چون رادیو و تلویزیون، بسیاری از سیاست گذاران حوزه سلامت و حامیان بهداشت جامعه بر این باورند که ارائه اطلاعات از طریق رسانهها باعث میشود تا به طور خودکار، ابتدا نگرشها تغییر یابد و سپس اصلاح رفتارها صورت گیرد.
اساس سیاستهای سلامت محور امروز، بر پیشگیری و مراقبت از خود تکیه دارند چراکه اگر انسانها یاد بگیرند با ارتقای سواد سلامتی، خود را در مقابل بیماریها تجهیز کنند دیگر هزینههای هنگفت دارویی و اتلاف وقت و انرژی گریبان آنها را نخواهد گرفت. بسیاری از صاحب نظران معتقدند، هرچقدر اطلاعات افراد جامعه در عرصه سلامت بیشتر شود، شاهد بیماری کمتری خواهیم بود.
به همین دلیل سیدمحمد مهدی زاده (دکترای علوم ارتباطات، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی) و رضا خاشعی (دکترای علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبایی) تلاش کردهاند تا با انجام یک پژوهش، ابتدا محتوای پیامهای سلامتی تولید شده در رسانههای جمعی منتخب: رادیو، تلویزیون، وبسایت سلامت نیوز و هفته نامه سلامت را استخراج و سپس، سبکهای زندگی سلامت مردم شهر تهران به همراه میزان مصرف رسانهای آنها، از طریق پیمایش با نمونه آماری ۸۰۲ نفر از شهروندان ۱۸ ساله و بالاتر، شناسایی کنند و در نهایت، مورد تجزیهوتحلیل قرار دهند.
نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که بین مصرف رسانهای افراد و سبک زندگی سلامت محور آنها؛ همچنین بین سبک زندگی سلامت محور افراد و پایگاه اجتماعی و اقتصادی آنها، ارتباط معناداری وجود دارد. در هر چهار رسانه یاد شده، میزان پرداختن به بعد جسمانی سلامت در رتبه اول قرار دارد و پس از آن، ابعاد «اجتماعی»، «روانی» و «معنوی» به ترتیب، بیشترین فراوانی و مدت زمان را به خود اختصاص دادهاند.
به گفتهی این محققان علاوه بر اینکه، بین سبکهای زندگی سلامت و پایگاههای مختلف اقتصادی و اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد، بین سبکهای زندگی سلامت و گونه یا میزان مصرف رسانهای افراد نیز رابطه معنادار برقرار است. همچنین میزان مصرف رسانهای (میزان بهرهگیری و مصرف افراد از منابع رسانهای مختلف) یکی از تأثیرگذارترین و قویترین متغیرهای انتخاب سبک شناسی سلامت است که تا پیش از این پژوهش مورد بررسی و تأیید قرار نگرفته است.
دکتر مهدی زاده و همکارش معتقدند افرادی که اخبار و مطالب سلامتی را فعالانه و پیگیرانه در رسانههای مورد علاقه خود دنبال میکنند، از سبک زندگی سالمتری نسبت به دیگرانی که در این زمینه فعال و پیگیر نیستند، برخوردارند و این موضوع در تمامی پایگاههای اقتصادی و اجتماعی به خوبی قابل مشاهده است.
آنها میافزایند: در حال حاضر آنچه در حوزه سلامت از رسانههای ما، به ویژه رادیو و تلویزیون، ترویج و آموزش داده میشود، از میان چهار بعد سلامتی (جسمانی، اجتماعی، روانی و معنوی) اغلب به بعد جسمانی سلامت معطوف است که آن هم با نیاز و مصلح خبرت آحاد جامعه تطابق چندانی ندارد؛ ضمن اینکه بر اساس سیاستهای کلانی که برگرفته از اسناد بالادستی نظام جامع سلامت کشور است، سیاستگذاری و هدفگذاری نشده است.
از طرف دیگر، بر اساس نتایج به دست آمده از بخش کیفی پژوهش و مصاحبههای عمیقی که با متولیان رسانههای منتخب صورت گرفته، متأسفانه با وجود سازمانهای متعدد در عرصه سلامت و همچنین سیاستها و برنامههای عملیاتی مشخص در اسناد بالادستی، همچنان شاهد وضعیت نامطلوبی در حوزه سلامت جامعه و افراد هستیم. برای مثال: هیچکدام از رسانههای مورد بررسی اهداف و سیاستهای اعلامی خود را به طور کامل پوشش ندادهاند و بیشتر مطابق با میل و اقتضائات شخصی عوامل خود (برنامه سازان و نویسندگان مطالب) عمل کردهاند. هیچکدام از رسانههای مورد بررسی، ارزیابی علمی و دقیقی از کمیت و کیفیت عملکرد خود، مطابق با اهداف و سیاستهای اعلامی شأن نداشتهاند.
علاوه بر آن هیچیک از نهادهای نظارتی، برای ارزیابی کمی و کیفی پیامهای تولید شده در حوزه سلامت، کنترل دقیقی بر روی رسانههای مورد بررسی نداشتهاند. در صورتیکه در نقشه سلامت کشور، مسئولیت نظارت بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گذاشته شده است. همچنین سبکهای زندگی سلامت مردم با آنچه در رسانهها بازتولید میشود و آنچه در سیاستهای کلان کشور در نظر گرفته شده، مطابقت وثیقی ندارند و تنها ۹ درصد از پاسخگویان، سبک زندگی سالم دارند و مطابق با استانداردهای غذایی رفتار میکنند.
به گفتهی این محققان، سبک زندگی سلامت زنان جامعه ما در مقایسه با مردان، از امتیاز پایینتری برخوردار است. به عبارت دیگر، زنان جامعه ما توجه کمتری به خود دارند و مدیریت ضعیفتری نسبت به خود و بدن خود اعمال میکنند. میانگین بالاتر شاخص توده بدن زنان (۲۸) نسبت به مردان (۲۵.۵) و مشاهده چاقی و اضافه وزن بیشتر در زنان در مقایسه با مردان، به ویژه در زنان پایگاههای پایینتر و مسنتر.
به همین دلیل دکتر خاشعی و همکارش پیشنهاد میکنند برای برخورداری از جامعه سالمتر در آینده، بیش از هر چیز به موضوع سلامت از طریق ارتباطات و تمرکز بر روی زنان خانواده توجه شود و در این مسیر، با هدف ارتقای سطح مصرف رسانهای آحاد جامعه، آموزشهای سلامت محور در تمامی رسانههای گروهی مورد عنایت قرار گیرد.
از آنجا که بین سیاستهای اعلامی از سوی نهادهای دولتی و عملکرد آنها در طول زمان و همچنین مأموریت رسانههای مورد بررسی و عملکرد مردم سبکهای زندگی سلامت پاسخگویان (هیچگونه همسویی و قرابت وثیقی وجود ندارد، انتظار میرود که رسانههای جمعی، به ویژه رادیو و تلویزیون) به دلیل مرجعیت، نفوذ و گستردگی در این خصوص دست به ابتکار عمل بزنند و با ساخت برنامههای خلاقانه و چالشی، نقش حرفهای و رسانهای خود را برای مطالبه از مسئولان و متولیان سلامت کشور ایفا کنند.
این پژوهش در دومین شماره سال بیست و پنجم ” فصلنامه پژوهشهای ارتباطی ” منتشر شده است.
انتهای پیام