ورزش > فوتبال ملی – همایون بهزادی هم از جمع ما رفت. خبرورزشی نوشت: همايون بهزادي هم رفت… همايوني كه پرسپوليسيهاي قديمي از حضورش در يك دربي حماسي، دهها خاطره دارند و هنوز نام و يادش بر مهمترين افتخار سرخها و نماد اين باشگاه نقش دارد. همايونخان هم رفت بدون اينكه از كسي انتظار داشته باشد، بدون […]
ورزش > فوتبال ملی – همایون بهزادی هم از جمع ما رفت.
خبرورزشی نوشت: همايون بهزادي هم رفت… همايوني كه پرسپوليسيهاي قديمي از حضورش در يك دربي حماسي، دهها خاطره دارند و هنوز نام و يادش بر مهمترين افتخار سرخها و نماد اين باشگاه نقش دارد. همايونخان هم رفت بدون اينكه از كسي انتظار داشته باشد، بدون اينكه سر و صدايي به پا كند، آرام و بدون جنجال رفت و ما اينجا نشستهايم تا براي ستارههايمان دست تكان دهيم. چه سال نحسي شده اين سال. چه روزهاي تلخي را شاهديم؛ هادي نوروزي، رضا احدي و حالا همايونخان بهزادي.
داستان يك اسطوره
ميگويند اسطوره ميتواند يك نفر باشد، يك قله، يك قهرمان و ساير قهرمانان بايد كسي باشند شبيه آن اسطوره. با اين تعاريف، شايد همايون بهزادي بتواند يك اسطوره باشد. متولد 1320 در خرمآباد. پدرش نظامي بود و به اين خاطر خيلي زود به تهران آمدند. در تهران رشد كرد و ماجراجوييهايش شروع شد.
ستارهاي براي آموزشگاه
در دهه 30، فوتبال ايران تحت تأثير رقابتهاي مدارس و آموزشگاهها بود. از دل آن مسابقات، ستارهاي سر باز زد به نام همايون بهزادي و آنقدر در بازيها درخشيد تا دكتر اكرامي يكي از مهمترين و تأثيرگذارترين مربيان تاريخ فوتبال كشورمان بهزادي را ديد و با خود به زمين دانشسرا برد. بهزادي ميگفت: «دكتر اكرامي شخصاً مرا از مقابل آموزشگاه محل تحصيلم به ورزشگاه دانشسرا برد و اين يك افتخار برايم محسوب ميشود.» در آن سالها، تيم ملي كشورمان كمتر بازي ملي داشت اما در سال 1341 براي اولين بار پيراهن ملي را به تن كرد و در تمام دهه 40 و در اوج جواني براي تيم ملي فوتبال بازي كرد.
سوپرقهرمان مقابل رژيم اشغالگر قدس
چهارمين دوره جام ملتهاي آسيا، در واقع اولين دوره حضور تيم ملي كشورمان بود و جالب اينكه آن دوره از بازيها، در تهران برگزار شد. تيم ملي با ستارههاي بيشماري كه داشت، از سد تكتك تيمها گذشت و در هر بازي، همايون بهزادي در همين ورزشگاه خاطرهساز امجديه (شهيد شيرودي) به حريفان گل زد. تيم ملي به فينال رسيد اما خبر بد اين بود كه بهزادي مصدوم شده است. ايران بايد مقابل رژيم اشغالگر قدس به ميدان ميرفت. بازي شروع شد و ايران چندان جالب كار نميكرد. بهزادي روي نيمكت نشسته بود چون به خاطر درد زانو، نميتوانست وارد زمين شود. بازي در پايان نيمه اول با حساب يك بر صفر به سود حريف ايران تمام شد. در بين دو نيمه، همايون تصميم گرفت وارد زمين شود. او به كمك آمپول ضددرد كه در آن زمان مرسوم نبود، آمادگي نسبي پيدا كرد و در دقيقه 70 به زمين بازي رفت. يكي، دو دقيقه پس از حضورش در زمين، يك گل استثنايي به ثمر رساند و چند دقيقه بعد نيز ايران به گل دوم خود رسيد تا رژيم اشغالگر در تهران شكست را بپذيرد و ايران براي اولين بار قهرمان جام ملتهاي آسيا شود. در آن روز، بهزادي يك سوپرقهرمان بود.
تغيير تاريخ با يك كوچ دستهجمعي
باشگاه شاهين بر اساس يكسري اتفاقات عجيب منحل شد و ستارههايش دست به يك كوچ دستهجمعي زدند. در ابتدا به باشگاه پيكان رفتند اما چند ماه بعد باشگاه پرسپوليس را بنا كردند. بهزادي در آن سالها، به صورت مشترك ستاره پرسپوليس و تيم ملي بود و پيشرفت بينظيري داشت. زمان گذشت و پرسپوليس به تيم محترم و بزرگتري با حضور ستارهاي چون بهزادي و ساير بازيكنان از جمله پروين، كاشاني، كلاني، وطنخواه و… بدل شد. تاريخ باشگاه از همان زمان شكل گرفت و پرسپوليس حالا به يك باشگاه بينالمللي و بسيار محبوب در ميان توده مردم تبديل شده است.
هتتريك با بازوبند كاپيتاني در دربي بزرگ
دربيها از سال 47 به بعد شكل و شمايل جديدي به خود گرفت. بازيهاي حساس و نفسگير كه نتيجهاش مستقيماً بر روي روحيه جامعه تأثير ميگذاشت. چند سال بعد يعني در روز 16 شهريورماه سال 1352 پرسپوليس مقابل تاج ايستاد تا يك بازي مهم انجام دهد. سه ماه قبل از اين دربي، آلن راجرز سرمربي انگليسي سرخپوشان به حالت قهر، تهران را ترك كرده بود و در تمام مدت، همايون بهزادي به عنوان سرمربي و كاپيتان و مهاجم، تيم را ارنج ميكرد و به زمين ميفرستاد. راجرز شب قبل از دربي به تهران برگشت و همه كارها را بهزادي انجام داده بود. پرسپوليس توانست 6 گل به استقلال بزند و جالب اينكه 3 گل توسط بهزادي رقم خورد. آن روز، همايون 32 ساله بود و كاري كرد تا براي هميشه نامش به تاريخ باشگاه گره بخورد.
خداحافظي از فوتبال و شروع نامهربانيها
چند ماه پس از آن، بهزادي از فوتبال خداحافظي كرد تا سرمربي پرسپوليس شود اما اين پست برايش شگون نداشت و او را با نامهرباني از پرسپوليس جدا كردند. بعد از آن نيز كمكم خانهنشين شد و كمتر او را دور و بر فوتبال ديديم.
خوشتيپترين سرطلايي ايران
فوتبال ايران از همان ابتدا بر ستون بازي مستقيم و ارسال از جناحين استوار بود و به همين خاطر ما مهاجمان سرزن زيادي داشتيم اما يكي از بهترينهايشان، همين همايونخان بهزادي بود. كسي كه ميگفتند هيچ توپي را روي هوا از دست نميداد و وقتي براي سرزني به پرواز درميآمد، دل هر دروازهباني ميلرزيد. در آن سالها، بهزادي به خوشتيپي معروف بود و در مجلات و روزنامههاي آن دوران هميشه نامش به عنوان يك ستاره فراموشنشدني و بسيار محبوب ديده ميشد.
زندگي در حاشيه جنجال
روحيه همايونخان بسيار خاص بود. ليسانس ادبيات فارسي داشت و علاقهاش به شعرخواني غيرقابل كتمان. زندگي پس از فوتبال او نيز به همين منوال دنبال ميشد. درويشمسلك بود و علاقه داشت تا در كنار دوستان اهل دل خود باشد. زندگياش در حاشيه جنجالها بود و شايد به خاطر اين روحيه، از فوتبال دور شد. با اين حال دوستان و رفقاي فوتبالي او را كنار نگذاشتند و هميشه به او سري ميزدند چون همايون، كاپيتانشان بود. هركس هر مشكلي كه داشت، به كاپيتان بهزادي ميگفت و آنقدر اين مسئله گسترش يافت تا محمد دادكان وقتي رئيس فدراسيون بود، به همايون حكم رياست بر كميته پيشكسوتان را داد. بهزادي همان زمان مصاحبهاي كرد و گفت: «از بس خبر مرگ فوتباليستهاي قديمي و پيشكسوت را به من دادهاند كه شدهام رئيس فدراسيون اموات.»
بيماري تاب و توان سرطلايي را گرفت
همايونخان در سالهاي اخير، دچار يك بيماري ريوي شد كه شايد ريشه آن، استعمال سيگار بود. او براي مدتي از تهران دور شد و در حاشيه شهر زندگي ميكرد با اين حال، هر وقت مراسم و جشني به پا شد، همايونخان مثل هميشه خوشتيپ و جذاب در آن مراسم حاضر ميشد. هر سال و به مناسبت 16 شهريور در يكي از رستورانهاي تهران، مراسمي ترتيب داده ميشود تا پرسپوليسيها سالروز برتري 6 بر صفر مقابل استقلال را جشن بگيرند و در تمام اين سالها، همايونخان يكي از ستونهاي جشن بود. او حالا پروازش را شروع كرده در حالي كه دو فرزند از بهزادي به نامهاي شاهين و علي به يادگار مانده است. آنها نيز ميخواستند مثل پدر فوتباليست شوند اما به خواستههايشان نرسيدند. حالا بهزادي رفت و ما بايد برايش دست تكان دهيم. اين تمام سهم ما از قهرمانان و ستارههاي بزرگ است. خدايش رحمت كند.
41257
This entry passed through the Full-Text RSS service – if this is your content and you’re reading it on someone else’s site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.
RSS
سراغ بازیگرا هم برید