مهدی مطهرنیا در گفتوگو با صلح خبر گفت: بایدن در بخش تکنیکها و تاکتیکها با ترامپ متفاوت است و در استراتژی تمایز چندان آشکاری از خود نشان نداده است و به عنوان سنتز و ترکیب کننده عملکرد ترامپ و اوباما به میدان می آید. او در سطح برخورد تلاش دارد با ایجاد یک فضای امنیتی برای خود ناشی از عملکرد ترامپ در رئالیسم تهاجمی یک نوع اتفاق منطقه ای به وجود آورد که بتواند عربستان را با خود همراه کند و با ایجاد یک ائتلاف ضد ایران توازن منطقه ای را بر هم بزند. از این رو بایدن به نو رئالیسم تدافعی روی آورده است و تلاش دارد اسراییل را در عین حال که مثل همیشه مورد حمایت قرار می دهد تا حدودی کنترل کند و شاهد بودیم که نتانیاهو را در مسیر حرکت های رادیکالی خود نسبت به تهران کنترل کرده است و بعد از گذشت یک ماه از ورود به کاخ سفید با نتانیاهو گفتوگو کرد.
وی ادامه داد: از طرفی شاهدیم که انصارالله را از لیست گروه های تروریستی خارج کرد و بحران یمن را به نفع یمنی ها و ایجاد یک فضای بی طرفی مورد توجه قرار داد و پرونده جمال خاشقچی را باز کرد و درباره ایران، در عین حال که سخن از مذاکره میگفت، حملاتی را به نیروهای موسوم به ”نیابتی ایران در منطقه” داشت و با وجود تاکید بر بازگشت به برجام اما هنوز به این توافق برنگشته است.
این کارشناس مسایل بین الملل اظهار کرد: بایدن با شعار بازگشت به برجام نگرش های آرزومندانه و تحلیل های تقلیل گرایانه در ایران را هدف قرار داد. همه فکر کردند که او با انتخابش به عنوان رییس جمهور آمریکا به برجام برمی گردد، در حالی که بازگشت به برجام، بازگشت به ساز و کار 1+5 برای آمریکاست و کد بازگشت آمریکا به نظام بین الملل در همسویی با اروپای متحد در جهت وادار کردن ایران به تجدید نظر در برجام است. میراث 1+5 تلاش دارد ماکتی از آینده جهان در مدل چند تک قطبی شکل دهد. آمریکا از منظر خود تک قطب نظام بین الملل است و پنج کشور دیگر قدرتهای بزرگ بینالمللی هستند.
وی درباره حضور آمریکا در منطقه گفت: واشنگتن در سطح منطقه حضور خود را تقویت می کند اما این حضور ضرورتا به افزایش تعداد نیروهای آمریکایی نیست. آنها سعی می کنند با ایجاد توازن این حضور را حفظ کنند. معتقدم آمریکا در این راستا از سال 2000 سه گام بر داشته است؛ گام اول، تزریق ناامنی در منطقه است که با حرکت القاعده آمریکا این کار را انجام داد و الان فقط در عراق 27 پایگاه نظامی دارد. آمریکا امروز همسایه همه کشورهای منطقه است. گام دوم، توازن قدرت معطوف به ایجاد ضعف میان قدرت های منطقه از جمله ریاض و تهران است. آمریکا هم ریاض هم تهران را درجنگ های نیابتی در زمانی که بالاترین قدرت فروش نفت برایدو کشور به وجود آمد، وارد کرد تا این قدرت و پتانسیل خرج جنگ های نیابتی شود. گام سوم آنها مدیریت امنیت منطقه خواهد بود. مدیریت اسراییل و همکاری کشورهای عربی در این چارچوب مهم است. در زمان اوباما این مساله در قالب ناتوی عربی مطرح شد و در قالب معامله قرن در دوره ترامپ دنبال شد و الان شاهدیم که بسیاری از کشورهای عربی با اسراییل رسما و آشکار ارتباط پیدا کردند و به جای اینکه این کشورها در مقابل اسراییل صف آرایی کنند، در ائتلاف آشکار علیه ایران در کنار اسراییل قرار گرفته اند.
انتهای پیام