این روزها اصولگرایان در به در دنبال مردی میگردند که سال آینده مقابل روحانی قرار بگیرد؛ برخی اما چاره اجتناب از شکست را حمایت از حسن روحانی میدانند. هرچند بیست و نهم اردیبهشت زمان برگزاری انتخابات اعلام و بلافاصله تکذیب شد اما احتمالا بلافاصله بعد از تعطیلات نوروز ۹۶ ثبت نام رسمی نامزدها در وزارت […]
این روزها اصولگرایان در به در دنبال مردی میگردند که سال آینده مقابل روحانی قرار بگیرد؛ برخی اما چاره اجتناب از شکست را حمایت از حسن روحانی میدانند.
هرچند بیست و نهم اردیبهشت زمان برگزاری انتخابات اعلام و بلافاصله تکذیب شد اما احتمالا بلافاصله بعد از تعطیلات نوروز ۹۶ ثبت نام رسمی نامزدها در وزارت کشور آغاز شود و ثبتنام نامزدهای انتخابات میاندورهای مجلس و شوراهای شهر شاید در واپسین روزهای سال جاری باشد.
*هشت ماه فرصت؛ هم شناسایی، هم اجماع
همین مسئله بعضی اصولگرایان را نگران کرده است؛ چه اینکه آنها تنها هشت ماه فرصت دارند تا هم نامزدها را شناسایی کنند، هم به اجماع برسند؛ اجماعی که سالهاست در انتخابات ریاست جمهوری بدل به کابوس اصولگرایان شده است.
*از ۷۶ تا ۹۲
بعد از ظهور خاتمی و تشکیل دو قطبی اصلاحطلب-اصولگرا، جناح محافظهکار ایران هیچگاه نتوانست در انتخابات با یک نامزد در عرصه انتخابات وارد شود.
سال ۷۶ طیف سنتی از ناطق نوری و طیف تندرو از ریشهری حمایت کردند. سال ۸۰ حدود هشت نامزد اصولگرا تایید صلاحیت شدند تا شاید رای خاتمی شکسته شود. سال ۸۴ طیف محافظه کار حامی لاریجانی بود و طیف تندرو از احمدینژاد و قالیباف حمایت میکرد. در سال ۸۸ نیز برخی اصولگرایان منتقد احمدینژاد به ستادهای محسن رضایی رفتند و برخی به میرحسین موسوی رای دادند. در سال ۹۲ نیز اتفاقات ۸۸ تکرار شد و اصولگرایان تا شب آخر در دوگانه قالیباف- جلیلی قرار گرفته بودند و طیف محافظهکار نیز از ولایتی حمایت کرده بود.
*پایداریها و سعید جلیلی
این تجربه از اختلاف، اصولگرایان را به تابستان ۹۵ کشانده است؛ جایی که انتخاب رقیب برای اصولگرایان تبدیل به چالشی سخت شده است. جبهه پایداری بدون شک حاضر نخواهد بود از حسن روحانی حمایت کند.
افشاگریهای پیاپی دولت از فساد و بیتدبیری فراوان دولت احمدینژاد این طیف سیاسی را در موضع ضعف قرار داده است و آنها نیز بیشترین حملات راست و دروغ را علیه دولت روحانی به کار بستهاند.
افرادی مثل سعید جلیلی و سردار سلیمانی از سوی این طیف برای انتخابات آینده معرفی شدهاند و بعضی افراد نیز نیمنگاهی به بازگشت احمدینژاد دارند.
*ایثارگران؛ تلاش برای شکست آبرومند
طیف دیگر گروه موسوم به ایثارگران است که فرماندهان سابق سپاه و مقامهای سابق نظامی را در کنار خود دارند. این طیف بعید است در انتخابات از نامزدی روحانی حمایت کند. با این حال دو چهره در این جریان برای یک شکست آبرومند قصد حضور در انتخابات را دارند؛ یکی قالیباف شهردار تهران که میخواهد از فرصت انتخابات ریاست جمهوری برای باقی ماندن در یادها و شاید صندلی شهرداری بیشترین بهره را ببرد، چنانچه در سال ۹۲ چنین کرده بود.
دیگری علیرضا زاکانی که با حذف لیست انتخاباتی اصولگرایان در تهران انتقادهای زیادی متوجه او شده است که نقش اصلی در تهیه این لیست داشت و تعطیلی جهاننیوز نیز قدرت رسانهای او را کاهش داده است و هرچند عدهای از حامیانش از او به عنوان گزینه احتمالی بعدی برای فرماندهی سپاه یاد میکنند، اما باید گفت سردار خیلی زود به پایان عمر سیاسی خود نزدیک شده است.
*مرد انصرافِ ناگهان…
با این حال چهرهای در میان محافظهکاران وجود دارد که شاهکلید انتخابات آتی است. فردی که در سال ۸۱ احمدینژاد را به شهرداری تهران رساند و در کابینه روحانی و احمدینژاد لابیهای قدرتمندی دارد و حتی در جلسات هیات رییسه فراکسیون تشکیل نشده اصولگرایان مجلس نیز حضور پیدا میکند. او محمد رضا باهنر است؛ مردی که نقش کلیدی در حمایت اصولگرایان از روحانی دارد و با بیان اینکه صحبت برای انتخابات سال آینده و صحبت زود است و ما نمیخواهیم فضا را زودتر انتخاباتی کنیم، گفته بود حمایت اصولگرایان از روحانی به عملکرد او در شش ماه آینده بستگی دارد!
نقدهای ریز و درشت باهنر به روحانی همچنان ادامه دارد؛ جایی گفته بود: بعضا دولتیها میگویند که ما از رکود عبور کردهایم و ما خواهشمان این است که اگر دولت از رکود عبور کرده مردم را هم عبور دهد چراکه رکود بسیار سنگین است.
محمدرضا باهنر بعد از شهادت برادر، نامزد انتخابات مجلس شد و به همین سادگی از کرمان به تهران آمد. با این حال بعد از گذشت بیش از سه دهه از شهادت برادر، حالا او مشهورترین «باهنر» ایران است.
بیست و هشت سال حضور در مجلس و حدود یک دهه تکیه زدن بر کرسیهای هیات رییسه او را تبدیل به یکی از کاربلدترین مردان پارلمان ایران کرده است. باهنر مثل سالهای دهه هفتاد پر جنب و خروش نیست، در آن سالها او یکی از اصولگرایانی بود که در مجلس پنجم به مخالفت با دولت خاتمی شهره بود و هفته نامه گل آقا از تصویر او و مرتضی نبوی به عنوان نماد نمایندگان مخالف دولت بهره میبرد.
باهنر با هوشمندی در انتخابات اخیر مجلس نبود تا از گزند نقد اصلاحطلبان در امان بماند. برخی معقتدند او یکی از ذخیرههای طلایی اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ است، اما باهنر در آن زمان هفتاد سال سن خواهد داشت و همین مسئله احتمالا مانعی برای رسیدن به صندلی ریاست جمهوری خواهد بود.
باهنر در سال ۹۲ نیز برای نشستن بر صندلی ریاست جمهوری نیمخیز شد و با چند چهره سرشناس اصولگرا جمعی ۵ نفره را تشکیل داد تا در نهایت یکی از این پنج نفر به عنوان نامزد انتخابات معرفی شود.
یحیی آلاسحاق و مصطفی پورمحمدی و ابوترابی و منوچهر متکی دیگر اعضای این جمع بودند که در نهایت با انصراف و ردصلاحیت هر پنج نفر موضوع ائتلاف کلا منتفی شد! ائتلافی که در تاریخ سیاست جهان شگفتانگیز و بی سابقه بود. شاید این بار حضور باهنر در انتخابات شگفتانگیز و بیسابقه باشد.
29217
Let’s block ads! (Why?)
RSS