امروز: دوشنبه, ۳ دی ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الإثنين 22 جماد ثاني 1446 | 2024-12-23
کد خبر: 45558 |
تاریخ انتشار : 24 دی 1394 - 12:45 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

فرهنگ > ادبیات – همشهری آنلاین:سید امیر موسوی، شاعری شیمرانی است که معتقد است لهجه شمیرانی شاخه‌ای از زبان تاتی است. او در این گفت‌وگو با عاطفه صبور از همشهری محله ضمن مرور به خاطرات دور، ما را با چند نمونه از اشعار شمیرانی آشنا می‌کند. شب‌های زمستان صدای خواندن شعر پدر بود كه به خانه گرمی […]

فرهنگ > ادبیات – همشهری آنلاین:
سید امیر موسوی، شاعری شیمرانی است که معتقد است لهجه شمیرانی شاخه‌ای از زبان تاتی است. او در این گفت‌وگو با عاطفه صبور از همشهری محله ضمن مرور به خاطرات دور، ما را با چند نمونه از اشعار شمیرانی آشنا می‌کند.

شب‌های زمستان صدای خواندن شعر پدر بود كه به خانه گرمی می‌داد و همه را دورهم جمع می‌كرد. بچه‌ها بادقت به آهنگ صدای پدر هنگام حافظ و فردوسی خوانی گوش می‌سپردند. تمام روز منتظر بودند پدرشان از زورخانه بیاید و دست و رویی بشوید و چای را خورده و نخورده شاهنامه یا دیوان حافظ را بردارد و شروع كند به خواندن… «سید امیر موسوی» حالا پس از گذشت آن سال‌ها تمام خاطرات روزهایی كه صدای مادربزرگ با لهجه شیرین شمیرانی‌اش در خانه می‌پیچید در شعرهایش زنده كرده است. این شاعر شمیرانی ‌درصدد است كه تمام ضرب‌المثل‌های شمرونی كه به گفته او دارای نكات مثبت بسیار و نشان‌دهنده فرهنگ قدیم این شهرستان است را جمع‌آوری كند. او درباره لهجه شمیرانی و شعرهایش برایمان بیشتر می‌گوید.

  • مادربزرگم به لهجه شمیرانی‌اش معروف بود

پدر آن زمان‌ها كه درس خواندن در میان افراد نادر بود و هركسی سواد نداشت، تا كلاس ششم درس خوانده و برای خودش عارفی بود در شعر و شاعری. تمام تجریش حاج «محسن موسوی» را می‌شناختند به تواضع و ادب و صدای دلنشینش هنگام خواندن شعر.

ازهمان كودكی لهجه شمیرانی پدربرخلاف دیگر بچه‌ها برایم غریب نبود. وقتی پدر با مادربزرگ به لهجه غلیظ شمیرانی حرف می‌زد، سكوت می‌كردم و با لذت گوش می‌دادم به مكالمه آن 2 نفر. سیده صدیقه؛ مادربزرگم، معلم قرآن بود و در محله معروف بود به لهجه‌اش. باهمان لهجه شیرین شمیرانی برایمان قصه می‌گفت و قربان صدقه نوه‌ها می‌رفت. همان روزها و همان صحبت‌های گرم شمیرانی میان پدر و مادربزرگش او را سال‌های بعد به سرودن شعر به این زبان كشاند. شعرهایی كه آدم را مانند ماشین زمان می‌برد به شمیران آن سال‌ها. شمیرانی كه همه‌اش باغ بود و چشمه.

  • نخستین شعر تک بیتی

نخستین شعرم برمی‌گردد به 8 سالگی. یك شعر كودكانه با حال و هوای آن سال‌ها. آن زمان هنوز تصوری از سبك و قافیه در ذهنم وجود نداشت و تمام شعرها برایم در دیوان حافظ و فردوسی كه پدر برایمان می‌خواند خلاصه می‌شد، اما از همان كودكی به شعر گفتن علاقه‌مند بودم. نخستین شعرم تك بیتی بود كه آن را برای دوست مادرم كه وجودش برایم بسیار عزیز بود سرودم.

  • مهم‌ترین محرك

12 سالگی‌ام را با رفتن به كلاس تئاتر آغازكردم. كانون نیاوران در آن سال‌ها به تازگی شروع به برگزاری دوره‌های تئاتر كرده بود. درهمین كلاس‌ها بود كه یكی از شعرهایی را كه سروده بودم برای استادم خواندم. شعری با سبك نو كه با تشویق بسیار زیاد استاد مواجه شد و یك كتاب شعر به من هدیه داد و مهم‌ترین محرك برای ادامه این راه از همین كلاس شروع شد.

  • سبكی نو

كار تئاتر را تا سال 1359 ادامه دادم. در این راه پیشرفت‌هایی هم داشتم و توانستم به اجرای بین‌المللی هم برسم. از معروف‌ترین تئاترهایی كه داشتم نمایش داستان ضحاك به كارگردانی «سعید‌ پورصمیمی» بود كه توانست به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا كند، اما تئاتر مانعی نبود برای پرداختن به شعر و شاعری. یك سال پس از انقلاب مشغله‌هایی كه داشتم، مانع ادامه تئاتر شد.

سال 1374 برایم آغازی دوباره در عرصه شعر و شاعری بود. در این سال انجمن شاعران و هنرمندان شمیران به همت «‌اسماعیل نیاورانی» شروع به كار كرد و حدود 20 سال با روی كارآمدن شاعران جدید به قوت خود باقی ماند. در انجمن شاعران شمیران هر هفته محفل شعر‌خوانی داشتیم و فقط من در میان شاعران بودم كه شعر نو می‌خواندم. آنجا حدود 12 سال نزد دكتر حقوقی شاگردی كردم و شعرهای عاشقانه و اجتماعی به سبك شعرنو می‌سرودم.

  • سرودن نخستین بیت به زبان محلی

جرقه سرودن شعر به زبان محلی از وقتی در ذهنم زده شد كه شبی در یك مهمانی بحث بر سر گذشته شمیران و باغ و بوستان‌ها و جوی‌های روانش شد. همان شب در خواب و بیداری به فكر سرودن شعر به زبان اصیل شمیرانی افتادم. به‌طوری كه نیمه‌شب از خواب پریدم و شروع به نوشتن نخستین بیت به زبان محلی كردم. لهجه شمیرانی شاخه‌ای از زبان‌های بزرگ ایران به نام تاتی است و تمام شهرهایی چون سمنان، الموت، طالقان، مازندران و گیلان هم ریشه این زبان هستند و زبان‌های هم را متوجه می‌شوند.

  • جمع‌آوری ضرب‌المثل‌های شمیرانی

سرودن شعر به زبان محلی هر قوم سبب حفظ خرده فرهنگ‌ها در جامعه می‌شود و سازمان یونسكو نیز تأكید بسیاری بر حفظ این خرده فرهنگ‌ها كه برخاسته از اصالت گروه‌های بشری هستند دارد. جو غالب شهرزدگی و هجوم مدرنیته سبب شده كه داشتن لهجه نكته‌ای منفی تلقی شود. قصد دارم با جمع‌آوری اطلاعات خود و اهالی قدیمی شمیران، تمام ضرب‌المثل‌های شمرونی را كه دارای نكات بسیار مثبت و نشان‌دهنده فرهنگ قدیم این شهرستان است را جمع‌آوری كنم.

  • نمونه‌ای از شعر شمیرانی

شعرهای سید امیر موسوی، درحال جمع‌آوری برای چاپ در یك كتاب هستند، اما تا به حال این شعرها بنا به موضوعات مختلف در روزنامه‌های متفاوتی چاپ شده‌اند. با نگاهی به شعرهایش می‌توان صحه گذاشت بر صحبت‌های این شاعر مبنی بر دغدغه محیط‌زیست و طبیعت و انعكاس آن در شعرهایش. از او می‌خواهیم چند بیت شعر با لهجه شمیرانی برایم بخواند و او این شعرها را همراه با ترجمه در اختیارمان قرار می‌دهد:

هنكمه جوونی اسرمون بال مزنه
اینه مرغ عزیز حیفه چه زود دال مزنه
بدیم همون قصه وابیر ده روزه عمر
ما میشمو، هزارون سال برف به توچال مزنه

ترجمه
دوران نوجوانی از سرمان چون پرنده‌ای بال می‌زند
این مرغ عزیز را چه زود دال می‌زند
دیدم همان قصه است ده روزه عمر
ما می‌رویم و هزاران سال برف به توچال می‌زند

مژده هادین محلیا فصل شادی بیومو
غم، دك وابو، سرما بشو، نسیم و بادی بیومو
هرجه بنی گل در، موسم سنبل بیوم

ترجمه
مژده دهید محلی‌ها، فصل شادی آمده
بیرون شد غم، سرما رفته، نسیم و بادی آمده
هرجا بنگری گل آمده، موسم سنبل آمده
هوا چه دلكش شده و نغمه بلبل آمده

This entry passed through the Full-Text RSS service – if this is your content and you’re reading it on someone else’s site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.

RSS

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • تعداد نظرات منتشر شده: 1
    1. نویسنده :فریده

      اصلن جالب نبود

    بدون نظر :