امروز: جمعه, ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ / بعد از ظهر / | برابر با: الجمعة 19 ذو القعدة 1446 | 2025-05-16
کد خبر: 112548 |
تاریخ انتشار : 03 مهر 1395 - 5:57 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله اجتماعی پایگاه صلح خبر ؛ قاتل ستایش نی‌ریز،‌ چگونه دختر ۶ساله را در بیابان کشت؟/ روایت مرد میانسال پیش از اعدام این جنايت هولناك ظهر چهارشنبه 25 فروردين ماه در روستايي واقع در حوالي نيريز اتفاق افتاد و يك روز بعد از آن مردي كه در همسايگي خانه پدري ستايش زندگي ميكرد به اتهام […]

به گزارش مجله اجتماعی پایگاه صلح خبر ؛

قاتل ستایش نی‌ریز،‌ چگونه دختر ۶ساله را در بیابان کشت؟/ روایت مرد میانسال پیش از اعدام

این جنايت هولناك ظهر چهارشنبه 25 فروردين ماه در روستايي واقع در حوالي نيريز اتفاق افتاد و يك روز بعد از آن مردي كه در همسايگي خانه پدري ستايش زندگي ميكرد به اتهام قتل بازداشت شد.

او اعتراف كرد كه بعد از ربودن ستايش او را مورد آزار و اذيت قرار داده و بعد از قتل وي گوشواره هايش را فروخته است. اين مرد 33ساله متاهل و داراي سابقه محكوميت دوماهه بهدليل سرقت بوده است.

متهم در جلسه دادگاه که اوایل خردادماه سال جاری در شعبه اول کیفری یک استان فارس برگزار شد به بزه ارتکابی اعتراف کرد و در خصوص این جنایت توضیح داد: آن روز همسرم به خانه مادرش رفته بود . به من زنگ زد و گفت معلم پسرم نیامده و از من خواست دنبال فرزندم بروم. من به مدرسه او رفتم اما نبود. به خانه پدر و برادرم رفتم آنجا هم نبود. به خانه آمدم وبه همسرم زنگ زدم گفتم پسرم نیست. همسرم از من خواست نزد برادرش بروم شاید پسرم آنجا باشد. من همین کار را کردم و به برادر همسرم گفتم او گفت قرار بوده نزد من بیاید اما نیامده است. می خواستم بار دیگر به خانه پدرم بروم که دیدم پسرم در پارک با بچه های مهدکودک بازی می کند.

این مرد سنگدل گفت: آن روز باران می آمد به ستایش گفتم بیا تا تو را به خانه برسانم. او گفت من با دوستانم می آیم. من پسرم را با موتور به خانه آوردم. لباس هایش را عوض کردم پس از چند دقیقه دایی‌اش دنبالش آمد و او را برد.بعد از رفتن پسرم با موتور در خیابان دوری زده و زمانی که به خانه برمی‌گشتم دیدم ستایش به خانه شان می رود. او را صدا زدم زدم آمد، به او گفتم بیا و یک روسری برای مادرت ببر. او گفت به خانه می روم و پس از عوض کردن لباس هایم بر می گردم. من دهان او را گرفته و به داخل خانه بردم. دست، پا و دهانش را بسته و زیر رختخواب مخفی اش کردم.

وی ادامه داد: با مخفی کردن او از خانه بیرون آمدم مادر ستایش مقابل منزل بود به من گفت دخترم را ندیدی من گفتم در پارک بازی می کرد. چند ساعت از این ماجرا می گذشت و ستایش زیر رختخواب ها بود. بعد از چند ساعت با سرقت گوشواره هایش او را با موتور به بیابان و اطراف کوهی بردم. قبلا برای شکار کبک به آنجا می رفتم.

متهم افزود: آنجا لباسهایش را بیرون آورده و با دست خفه اش کردم. پایم را روی شکمش گذاشتم. پا و دستش را شکستم. لباس هایش را آتش زدم همانجا گودالی کندم و او را داخل گودال گذاشتم. بعد به خانه آمدم و غذا خوردم بعد از آن به حمام رفته و سوار موتورسیکلت شده و به آباده رفتم برای فروش گوشواره ستایش به طلافروشی رفتم اما به دلیل اینکه فاکتور نداشت طلافروش آن را نمی خرید. بعد برای پیدا کردن یک آشنا تا بتوانم گوشواره را بفروشم به خیابان آمدم در خیابان یکی از آشنایان را دیدم.به او گفتم طلافروش را می شناسی گفت نه می خواستم مرا معرفی کند،کسی را پیدا نکردم تا مرا بشناسد.

این مرد شیطان صفت گفت: بار دیگر به طلافروشی رفتم، خانمی آنجا بود و گفت فرزند چه کسی هستی من خودم را معرفی کردم. او را نمی شناختم اما آن زن خانواده ام را می شناخت.بعداز آن که آن زن به طلافروش گفت مرا می شناسد طلافروش گوشواره را 255 هزار تومان خرید. بعد از آن موتور را خانه یکی از بستگانم گذاشتم. می خواستم برای کار به سرحد بروم. کنار جاده منتظر ماشین بودم سیگاری روشن کرده و تراول هایی را که از طلافروش گرفتم سوزاندم. همه پول ها را آتش زدم. به سرحد رفتم هوا تاریک بود. خانواده ام نگران شده و زنگ زدند.

متهم در حالی که سرش را در دستانش گرفته بود، افزود: به خانواده ام گفتم من سمت سرحد هستم، اگر وسیله پیدا کنم بر می گردم. سر جاده آمدم ماشینی نبود. بعد از دقایقی که کنار جاده بودم یک ماشین ایستاد با او به نی ریز رفتم. آنجا آژانسی کرایه کرده و به سمت روستا رفتم.

وی بیان کرد: کرایه آژانس 45 هزار تومان می شد اما من 32 هزار تومان بیشتر نداشتم. رفتم مابقی پول را از خانه پدرم بیاورم که یکی از افراد محل با همسرم آمد. مرا سوار کردند و خواستند که دنبال ستایش برویم. وقتی به مقابل منزلمان رسیدیم پلیس گفت به تو مظنون هستیم و مرا با خودشان بردند.از من پرسیدند که آیا ستایش را دیدی میخواستم انکار کنم اما بعد از دقایقی به قتل اعتراف و به محلی که ستایش را دفن کرده بودم رفتم. از من خواستند محلی که جسد را دفن کرده ام نشان دهم، شب بود درست نمی دانستم کجاست یک ساعت طول کشید تا جسد را پیدا کنند.

وی از سوي دادگاه به اتهام تجاوز به عنف، قتل عمد، آدم ربايي، سرقت مقرون به آزار به اعدام، قصاص، 25سال حبس و 74ضربه شلاق محكوم شد.

حکم صادره پس از فرجامخواهی وکیل متهم به دیوان عالی کشور ارسال و در شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور با رد فرجام خواهی، حکم محکومیت تأیید و ابرام شد.

اجرای حکم اعدام سعید  در کمتر از شش ماه پس از وقوع جنایت از حیث تجاوز به عنف و پس از صرفنظر اولیاء دم از اولویت اجرای حکم قصاص انجام شد.

قتل و آزار ستایش ـ دختر بچه ۶ ساله نیریزی ـ در فروردین ماه امسال باعث تألمات شدید روحی خانواده و اطرافیان مقتوله و همچنین جریحه دار شدن احساسات عمومی شد که دستگاه قضایی استان فارس پس از دستگیری قاتل در کوتاهترین زمان نسبت به مدیریت پرونده، رسیدگی قانونی و مجازات عامل این جنایت اقدام کرد.

۴۷۴۷

Let’s block ads! (Why?)

RSS

اگر خبر یا گزارشی دارید از بخش خبریار صلح خبر برای ما ارسال نمایید.

خبریار صلح خبر

قوانین خبریار صلح خبر

  1. لطفا در ارسال اخبار و تصاویر و گزارش های خود قوانین و مقرارت را رعایت فرمایید.
  2. از ارسال مطالب خلاف عفت عمومی یا تصاویر موهون اکیدا خودداری فرمایید.
  3. در صورت مشاهده تخلف پس از تذکر ، حساب کاربری موردنظر بلافاصله حذف می گردد.

گروه وبگردی صلح خبر 

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید