به گزارش مجله مدیا صلح خبر فرماندهان نظامی روی پردهی نقرهای؛ حالا نوبت حاجقاسم است روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر: همزمان با شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، سراغ پروندهای رفتهایم که دربرگیرنده فیلمها و سریالهایی است که با موضوع فرماندهان ساخته شدند. زندگی ایشان ظرفیت بالایی برای تبدیل به یک اثر دراماتیک جذاب دارد؛ […]
به گزارش مجله مدیا صلح خبر
فرماندهان نظامی روی پردهی نقرهای؛ حالا نوبت حاجقاسم است
روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر: همزمان با شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، سراغ پروندهای رفتهایم که دربرگیرنده فیلمها و سریالهایی است که با موضوع فرماندهان ساخته شدند. زندگی ایشان ظرفیت بالایی برای تبدیل به یک اثر دراماتیک جذاب دارد؛ کافی است کار، دست کارگردانی خوشفکر بیفتد.
همچنان سینما و تلویزیون بهترین ظرفیت و امکان برای روایت زندگی سرداران و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس است. استقبال از فیلمهای “چ”، “ایستاده در غبار” و سریالهای “شوق پرواز”، “سیمرغ” و… نشان میدهد اگر از ظرفیت موجود بهخوبی استفاده شود، مخاطب تشنه دیدن زندگی بزرگان دوران دفاع مقدس است.
نکته مهمی که نباید فراموش شود، نگاه درست به این شخصیتها است؛ کاری که محمدحسین مهدویان درباره زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان کرد و جواب گرفت. او چشم روی واقعیت نبست و همین بر محبوبیت دو چندان ایشان افزود. موج واکنشهای مثبت در زمان اکران فیلم را به یاد بیاورید تا متوجه اهمیت کار مهدویان و البته سازمان اوج شوید.
درباره غالب فرماندهان و سرداران جنگ، کتابهای متعددی در قالب خاطرهنگاری و رمان منتشر شده. با استقبال هم مواجه بودهاند، اما حکایت تصویر چیز دیگری است. در این پرونده درباره ۱۰ چهره شاخص جنگ که زندگیشان (ولو جزیی از آن) سوژه یک فیلم یا سریال شده است، نوشتهایم. اینکه هر کدام را چه کسی ساخته، چه کسی نقش را بازی کرده، صاحب چه کیفیتی هستند و …
مصطفی چمران / چ
بازیگر نقش: فریبرز عربنیا
عملکرد بازیگر: حتما اختلاف نظرهای ابراهیم حاتمیکیا و فریبرز عربنیا در طول فیلمبرداری روی نتیجه کار بیتاثیر نبوده ولی در همین مقدار هم میتوان شخصیتی که طراحی و اجرا شد را موفق دانست. با اینحال در کمتر نوشته منتقدی و نظر مخاطبی دیدیم که از عربنیا تمجید شده باشد. اگر حاشیهها پیش نمیآمد حالا با یک بازی بهمراتب بهتر مواجه بودیم. ظرفیت نقش شهید چمران بهقدری بالا است که بازیگر میتواند آن را تبدیل به شاهنقش کند و در کارنامهاش ماندگار. عربنیا لحظات نابی از حالات شهید چمران را در بازیاش نمایان ساخته ولی این مقدار برای ماندگاری نقش در کارنامه بازیگر کافی نیست.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رویکرد فیلم: ابراهیم حاتمیکیا در فیلم “چ” دو روز از زندگی شهید چمران در پاوه را قاب گرفته است. او برای پایان دادن به غائله پاوه به این شهر اعزام میشود و در فیلم “چ” منش این فرمانده را قاب میگیرد. علاوه بر این فیلم اشارههایی گذرا به احوالات چمران در زندگی شخصی میکند.
نتیجه فیلم: بعد از نمایش فیلم این سؤال پیش آمد که آیا ما با شمایل کاملی از شهید مصطفی چمران و زندگیاش مواجه هستیم؟ کمی بعد، اما تعابیری از “چ” روایت شد که حاتمیکیا از چمران چریک فاصله گرفته و چمران صلح خبرطلب را تصویر کرده و پیشنهادی به سیاستمداران امروزی داشته و … به هر حال “چ” همه زندگی شهید چمران نیست و اگر کسی بخواهد درباره او بیشتر بداند باید به منابع دیگر رجوع کند. حاتمیکیا به هدفی که از ارائه چمران صلح خبرطلب داشته به خوبی دست یافته است.
عباس بابایی / سریال شوق پرواز
بازیگر نقش: شهاب حسینی
عملکرد بازیگر: شهاب حسینی در دهه اخیر هرچه بازی کرده، موفق بوده و از این حیث صاحب یک رکورد است. او برای جان دادن به شخصیت مهمی، چون شهید بابایی، اما کاری سخت داشته که مهمترین بخش آن عبور از پوستهای به نام شهاب حسینی است. این بازیگر باید ابتدا همه ذهنیتهای پیشین از خود و کاراکترها را پس بزند و بعد به شمایل شهید بابایی جان دهد. شهاب حسینی به خوبی از عهده این کار بر آمده و حالا تصور حضور بازیگری دیگر در این نقش محال به نظر میرسد.
این نقش را شهاب حسینی طوری بازی کرد که خاص و عام آن را تحسین کردند و همچنان اذعان دارند یکی از بهترین نقشهای کارنامه حسینی با سریال شوق پرواز رقم خورده. این سریال چند موقعیت ویژه در اختیار حسینی قرار داد تا توانایی اش را به رخ بکشد. از جمله چالش آمادگی بدنی، نمایش احساسات درونی و …
کارگردان: زنده یاد یدالله صمدی
رویکرد سریال: خلبان شهید عباس بابایی زندگی پرفراز و نشیبی داشته است؛ از تحصیل در ایران و رفتن به آمریکا برای ادامه تحصیل و بازگشت و جنگ. سازندگان سریال “شوق پرواز” مواد اولیه کافی برای ساخت اتری درباره زندگی این شهید داشتند و سعی کردند در این سریال ۲۴ قسمتی بخشهای زیادی از این اتفاقات را روایت کنند.
نتیجه سریال: نقدهایی به ساختار سریال وارد است، اما در نهایت “شوق پرواز” را باید در زمره آثار موفق زندگینامهای دستهبندی کرد. یدالله صمدی اگرچه ریتم کندی برای بیان داستان انتخاب کرده بود، اما در نهایت موفق شد زندگی این شهید را برای مخاطبان گسترده تلویزیون روایت کند و حالا شهید عباس بابابی فقط یک نام نیست بلکه به واسطه یک اثر تصویری، زندگیاش برای مردم آشنا است. شهاب حسینی برای ترسیم این شخصیت بهخوبی از عهده کارش بر آمد و یکی از بازیهای خوبش را ثبت کرد.
حاج احمد متوسلیان / ایستاده در غبار
بازیگر نقش: هادی حجازیفر
عملکرد بازیگر: خود هادی حجازیفر هم باور نمیکرده که بتواند شبیه حاج احمد متوسلیان شود. این اتفاق، اما افتاد و از آن سو حجازیفر بازی بدون نقصی ارائه کرد و تحسین خاص و عام را به خود دید. حجازیفر در مصاحبهای که با هفت صبح داشت، اینطور روایت کرد: از آنجایی که شباهتی بین من و حاج احمد متوسلیان وجود نداشت، علاقهمند نبودم در این نقش بازی کنم.
به کل معجزه گریم را فراموش کرده بودم. از طرف دیگر سالها بود که به خاطر بسیاری از مسائل پیرامون بازیگری در سینما، بیشتر روی کارگردانی و بازیگری در تئاتر تمرکز کرده بودم. احساس میکردم که انتخاب هنروران، ربط آنچنانی به صلاحیت یا توانایی تو در بازی ندارد و از طرف دیگر کارگردانان ما آنچنان حوصله رفتن و دیدن کارهای نوپا، پیدا کردن استعدادها و چهرههای جدید را ندارند.
کارگردان: محمدحسین مهدویان
رویکرد فیلم: “ایستاده در غبار” اشارههایی به کودکی و نوجوانی حاج احمد متوسلیان میکند و تمرکز اصلیاش بر حضور او در جبهه به عنوان فرمانده است.
نتیجه فیلم: محمد حسین مهدویان ثابت کرد که میتوان خارج از کلیشهها سراغ قهرمانهای دفاع مقدس رفت؛ فیلم “ایستاده در غبار” هم ساختاری مستندگونه دارد و هم قهرمانش را سفید سفید نشان نمیدهد. یعنی میتوان فیلم را دید و با داستانش همراه شد و از آن سو قهرمانی را به تماشا نشست که در وهله اول یک انسان است با همه نقاط قوت و ضعفی که دارد. حاج احمد متوسلیان انسان بزرگی است، اما این بزرگی باعث نمیشود که خطای انسانیاش نادیده گرفته شود. نکته مهم دیگر درباره فیلم “ایستاده در غبار” این است که پس از تماشای آن حتی اگر کسی کوچکترین شناختی از حاج احمد متوسلیان نداشته باشد، با او آشنا میشود.
شیرودی و کشوری / سریال سیمرغ
بازیگر نقش: جواد هاشمی نقش شهید کشوری و محمد جوزانی، نقش شهید شیرودی را بازی کردهاند.
عملکرد بازیگر: جواد هاشمی و محمد جوزانی توانستند شمایلی باورپذیر (لااقل برای مخاطبان دهه هفتاد) ایجاد کنند. دوبله هم بر بالارفتن کیفیت کارشان افزود.
کارگردان: حسین قاسمی جامی
رویکرد سریال: “سیمرغ” یکی از سریالهای پربینندهای است که با موضوع زندگی قهرمانهای دفاع مقدس ساخته شده است و بعداً نسخهای سینمایی از دل آن بیرون کشیده شد. حسین قاسمی جامی در سریال “سیمرغ” روایتگر شجاعت مردان هوانیروز (علی اکبر شیرودی و احمد کشوری) شد.
این سریال شرح عملیاتهایی است که این دو بر عهده داشتند و نقبی هم به زندگیشان زده میشود. لحظات حضور این دو به همراه شهید سهیلیان در عملیاتهای مختلف، اسارت و آزاد شدن او پس از سالها همچنین زمان شهادتشان بخشهایی از سریال را شکل میدهد. این سریال که در همان سالها مورد توجه بسیاری از علاقهمندان بهویژه جوانان و نوجوانان قرار گرفته بود، داستان حماسههای خلبانان هوانیروز غرب کشور است.
شهدای بزرگی همچون شهید سهیلیان، شهید کشوری، شهید شیرودی و تنی چند از قهرمانان وطنمان در این فیلم دیده میشوند. یکی از بخشهای جالب سریال حمله چندین لشکر از مزدوران عراقی به یکی از پادگانهای مرز است که خلبانان شجاع هوانیروز بهرغم فرمان منهدم کردن پادگان خودی به دلیل اینکه این پادگان سالم به دست عراقیها نرسد، جوانمردانه تنها با سه فروند کبرا با انهدام بیش از ۸۰ تانک عراقی، آنها را وادار به عقبنشینی میکنند.
نتیجه سریال: “سیمرغ” واسطه آشنایی مخاطبان گسترده تلویزیون با بخشی از زندگی شهیدان شیرودی و کشوری شد و همین یعنی سریال موفق بوده. از آنسو بیننده با بخشی از رشادتهای هوانیروز آشنا شد.
عباس دوران / خلبان
بازیگر نقش: علی دهکردی به عملکرد بازیگر علی دهکردی زمانی برای نقش شهید دوران انتخاب شد که محبوب طیف زیادی از مخاطبان بود. او از پس این نقش بر آمد و موفق بود.
کارگردان: جمال شورجه
رویکرد فیلم: “خلبان” نسخه سینمایی مینیسریال “عبور از خط سرخ” است که راوی دلاوری شهید عباس دوران شد. صدام حسین در اجلاس سران عدم تعهد در هاوانا، میزبانی بغداد را برای اجلاس بعدی گرفته بود تا ژست یک صلح خبرطلب را به نمایش بگذارد. عباس دوران یکی از خلبانهایی است که خود را به عراق رساند و با وجود آتش گرفتن هواپیما، آن را به محل برگزاری اجلاس زد و به شهادت رسید.
نتیجه فیلم: جمال شورجه پیش از آنکه رشادت عباس دوران را سوژه فیلمش کند، یک فیلم به نام “دایره سرخ” ساخت که داستان آن هم درباره یک خلبان نیروی هوایی است. اینبار، اما قصه به خلبان واقعی اشاره ندارد. فیلم به نوعی تقابل ماندن برای دفاع و رفتن برای نجات است. رضا، با پدر زنش (محمودی) برای ماندن در ایران و رفتن به آلمان اختلاف دارند. رضا در عملیاتی پایش را از دست داده و منتظر عملیات بعدی است. هنگام شروع عملیات هوایی، یکی از خلبانها به دلیل مشکلی قادر به شرکت در عملیات نمیشود و پدرزنش جایش را میگیرد.
عملیات انهدام با موفقیت انجام میشود و محمودی که هدایت یکی از هواپیماها را برعهده دارد، سرانجام با وجودی که هواپیما مورد اصابت قرار گرفته، سالم در فرودگاه به زمین مینشیند. جمال شورجه با “خلبان” به رشادت شهید عباس دوران ادای دین کرد. با اینحال فیلم از نظر کیفی چندان قابل دفاع از کار درنیامد. گویی کارگردان برای روایت آن و اثرگذاری داستانش بیش از همه به اصل واقعیت اکتفا کرده است. مجموع این عوامل باعث شده فیلم سینمایی “خلبان” بهرغم برخورداری از ویژگیهای مثبت سینمایی، اثری ماندگار و قابل تأمل لقب نگیرد.
حسن باقری / مستند آخرین روزهای زمستان
بازیگر نقش: مهدی زمینپرداز
عملکرد بازیگر: مهدی زمینپرداز به لطف گریمی تحسین شده، شباهت کاملی به شهید باقری پیدا کرده بود. با اینحال او در بازآفرینی شمایل شهید باقری تلاشی وافر داشت و نتیجهای مطلوب حاصل شد. در زمان پخش سریال یکی از سؤالهای مشترک این بود که آیا بیننده با خود واقعی شهید مواجه است با بازیگر نقش ایشان را بازی میکند؟ زمینپرداز مدتها روی حالات و رفتار شهید باقری مطالعه داشته و به همین خاطر موقع بازی، زیر نظر مهدویان، شمایی باورپذیر از شهید ارائه کرده است، زمینپرداز بازیگر توانایی است که بعدها در فیلمها و نقشهای دیگر استعداد خود را به رخ کشید.
کارگردان: محمدحسین مهدویان
رویکرد سریال: “آخرین روزهای زمستان” درباره جایگاهی است که حسن باقری در جبهه به دست آورد و عواملی است که باعث شد نامش ورد زبان رزمندهها باشد. با اینحال اشارههایی به گذشته او و دوران پیش از فرماندهی هم دارد. این سریال باعث شد خیلی از بینندهها با ابعاد مختلف زندگی و شخصیت ایشان بیش از پیش آشنا شوند. “آخرین روزهای زمستان” یکی از موفقترین آثار زندگینامهای است.
نتیجه سریال: فرمتی که مهدویان برای روایت انتخاب کرده بود، مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفت. او با استفاده از تصویربرداری ۱۶ میلیمتری و بهرهمندی از تصاویر و صداهای آرشیوی در کنار صدا و تصویرهای بازآفرینی شده، به یک فرمول متفاوت در مستندسازی رسید. محتوای “آخرین روزهای زمستان” هم مورد توجه بود؛ کما این که حسین معززینیا دربارهاش گفته بود: تصویری که این فیلم از حسن باقری نشان میدهد، تصویری واقعی است، تصویری که از او قهرمان نمیسازد، او را انسانی نشان میدهد زمینی که تصمیم میگیرد برای دفاع از خاک سرزمین خود به میدان جنگ وارد شود. فیلم با زبانی ساده داستان این اتفاق را نشان میدهد.
محمود کاوه / شور شیرین
بازیگر نقش: حمیدرضا عمارلو
عملکرد بازیگر: چهره گریم شده حمیدرضا عمارلو شباهتی فراوان به محمود کاوه پیدا کرده بود و از آنسو بازیگر در نمایش رفتار کاوه موفق عمل کرد. آنچه مد نظر کارگردان بوده این است که بتواند سادهزیستی و بیالایشی شهید را به تصویر بکشد. این کار وقتی سخت میشود که بدانیم شهید کاوه چه فرمانده باذکاوت و مقتدری بوده، نمایش جمع اضداد در یک فیلم کار سختی است و بازیگر باید حواسش به همه جوانب میبوده. حمیدرضا عمارلو بهرغم اینکه تجربه زیادی در بازیگری ندارد، از پس نمایش این مفهوم با موفقیت برآمد و توانست شخصیتی باورپذیر از شهید محمود کاوه پیش روی مخاطب قرار دهد.
کارگردان: جواد اردکانی
رویکرد فیلم: شهید محمود کاوه از جوانترین فرماندهای ایران در دوران جنگ تحمیلی است. فیلم “شور شیرین” شرح رشادت و درایتهای او در ماجرای آزادسازی شهر بوکان است. فیلم کاری به گذشته کاوه ندارد و همه تمرکزش بر فعالیت او در حین عملیات است؛ از نحوه مدیریت نیروها تا خلوتها و … در این فیلم مخاطب پی میبرد شهید کاوه چه فرمانده مقتدر و سادهزیستی بوده است.
نتیجه فیلم: “شور شیرین” سعی کرده تصویری ملموس از این فرمانده شهید ارائه دهد و تا حدودی موفق میشود، اما مشکل بزرگ آن به کیفیت خود اتر باز میگردد. ورود به داستان بر اساس کلیشههای سینمایی دهه شصتی رخ میدهد و در حین روایت قصه هم تصویر دشمن بعثی همان نمونههای آشنایی است که پیشتر دیدهایم؛ آدمهای تندخو و عصبی که از دست فرمانده ایرانی عاصی شدهاند. “شور شیرین” در نشان دادن شمایل شهید کاوه دچار اغراق نشده، اما تصویری که به مخاطب میدهد هم کامل نیست. شاید اگر کارگردان کمی دقت میکرد حالا با اثری موفقتر روبرو میبودیم.
علی اصغر وصالی / چ
بازیگر نقش: بابک حمیدیان
عملکرد بازیگر: بابک حمیدیان تصویری ملموس از شهید وصالی پیش چشم مخاطب قرار داد. بازیاش آنقدر انرژیک بود که بازی فریبرز عربنیا را تحت تاثیر قرار داد. او توانست بخشی از شور درونی وصالی را به نمایش بگذارد و به مخاطب بگوید آرمانش چگونه معنا میشود. حمیدیان به خاطر این نقش بهطور مشترک با “رستاخیز” سیمرغ مکمل جشنواره سی و چهارم فجر را به دست آورد. این نقش جزو بازیهای ماندگار بابک حمیدیان است که هم خودش برای آن انرژی زیادی گذاشته و هم کارگردان حواسش بوده طوری از بازیگر بازی بگیرد که در کانون توجه باشد.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رویکرد فیلم: فیلم “چ” به گذشته شهید علی اصغر وصالی ورود نمیکند و آنچه میبینیم جایگاهی است که در غائله پاوه دارد. در همان ابتدا متوجه میشویم وصالی فرمانده گروهی به نام “دستمال سرخها” است که، چون دستمال سرخ به گردن میبستند به این عنوان متصف شدند. وصالی آدمی پرشور است که برعکس دکتر چمران اعتقادی به مذاکره ندارد و میگوید باید با تمام توان دشمن را پس زد و شهر را آزاد کرد. حاتمیکیا نخواسته گذشته او را نمایش دهد چرا که عقبه شهید وصالی آنقدر پرفراز و فرود است که خود میتواند یک فیلم مجزا باشد؛ از جدایی از گروهک منافقین، تا زندانی شدن توسط ساواک و فعالیتهای مختلف پس از انقلاب.
نتیجه فیلم: فیلم “چ” باعث شد خیلیها با شهید وصالی آشنا شوند. از آنسو بابک حمیدیان تصویری ملموس از شهید وصالی پیش چشم مخاطب قرار داد. حالا نام شهید وصالی برای خیلیها نا آشنا نیست. آنها میدانند در غائله پاوه این شهید چه رشادتهایی داشته و در کنار شهید چمران چه نقش پر رنگی در پاسداشت این خطه از سرزمینمان بر عهدهاش بوده است.
سیدحسیں علمالهدی / زیباتر از زندگی
بازیگر نقش: حامد کمیلی
عملکرد بازیگر: حامد کمیلی بازیگری حرفهای است و دلیل اصلی انتخاب او برای نقش شهید علمالهدی همین بوده، انتظار از او بالا است ولی کارگردان بازی درستی از این بازیگر نگرفته. شاید اگر شرایط بهتری مهیا میبود، این نقش در کارنامه کمیلی جاودانه میشد.
کارگردان: انسیه شاه حسینی
رویکرد فیلم: “زیباتر از زندگی” داستان زندگی سید حسین علمالهدی، از رزمندگانی است که در عملیات نصر حضور داشت. این عملیات توسط ارتش در اوایل جنگ در منطقه جنوب اهواز در دشت آزادگان انجام شد. فیلم علاوه بر نمایش پایمردی او در جبهههای نبرد، راوی زندگی خصوصی او شده و به همین خاطر بخشی از داستان به عاشقانههای علمالهدی و همسرش اختصاص دارد.
نتیجه فیلم: “زیباتر از زندگی” اثر ضعیفی محسوب میشود و نتوانسته با طیف زیادی از مخاطبان ارتباط برقرار کند. از منظر شخصیتپردازی نیز، وجوه کاملی از شهید علمالهدی به نمایش نگذاشته و در جاهایی شخصیت واقعی ایشان با خود واقعیشان فاصله دارد.
این ضعفی است که در زمان اکران فیلم پرخیها به آن اشاره کردند، حامد کمیلی هم چندان موفق نبود؛ شاید اگر شرایط بهتری مهیا میبود، این نقش در کارنامه کمیلی جاودانه میشد، خود عملیات نصر هم میتوانست بهتر تصویر شود که نشد، علاوه بر “زیباتر از زندگی” مستندات بسیاری هستند که تصویری از شهید ارائه کردهاند؛ مثل مستند “دفاع مقدس”، مستند “آخرین روزهای زمستان” و “ملاقات عشایر عرب با روحالله خمینی در جماران”.
چند کتاب خوب هم درباره شهید علمالهدی نوشته شده: کتاب “سه روایت از یک مرد” که در روایت اول از زبان شکنجهگر ساواک حسین پیش از انقلاب، روایت دوم از دوست و همرزم او تا لحظه شهادت و روایت سوم، از ملاقات یک قاچاقچی با علمالهدی است که او را حر زمان خویش کرد.
محمد جهان آرا / سریال کیمیا
بازیگر نقش: حامد بهداد
عملکرد بازیگر: حامد بهداد در نقش شهید جهان آرا عملکردی موفق داشت. او بازیگری حرفهای است و میداند چطور یک نقش را ایفا کند، با اینحال بازیاش به مذاق عدهای هم خوش نیامد و به همین خاطر در زمان پخش سریال شاهد واکنشهای مختلفی بودیم.
کارگردان: جواد افشار
رویکرد سریال: شهید محمد جهان آرا نامی آشنا برای خاص و عام است. او از بزرگمردانی بود که نقش بسیار مهمی در تشکیل سپاه پاسداران خرمشهر ایفا کرد. او پس از تشکیل سپاه خرمشهر، مردانه جنگید و نقش بسزایی در دوران دفاع مقدس داشت. “کیمیا” اولین مجموعه تلویزیونی است که با ادای دین خود به شهید محمد جهان آرا با ایفای نقش حامد بهداد، سقوط خرمشهر را بیان میکند. به قول تهیهکننده سریال: متاسفانه در هیچ یک از فیلم و سریالهایی که مربوط به فیلمهای حوزه دفاع مقدس میشود، تا بهحال به شخصیت محمد جهان آرا پرداخته نشده است و این در حالی است که نام ایشان با خرمشهر و دفاع مقدس عجین شده بود.
نتیجه سریال: “کیمیا” در زمان پخش مورد استقبال بود، اما حواشی زیادی هم داشت. در بخش مربوط به نمایش تصویر شهید جهان آرا، مهمترین واکنش را سید محمد حسین جهان آرا، برادر شهید جهان آرا داشت. او در گفتگو با خبرگزاری تسنیم از اعتراض خانواده فرمانده سپاه خرمشهر به تصویر ارائه شده از سردار شهید سید محمد جهان آرا در سریال کیمیا سخن گفت و آن را تصویری غیرواقعی دانست: “تصویری که از محمد در سریال کیمیا به نمایش در آمده، تصویر یک انسان بلاتکلیف و مستأصل است در حالی که دیالوگهایی، چون “نمیدانم چهکار کنم؟ ” یا “نمیتوانیم معجزه کنیم” متعلق به او نیست و هرگز کسی از زبان محمد چنین سخنانی نشنیده است. ” سازندگان سریال هم به این شائبه توضیح دادند و از نیت خیر خود برای ادای دین به شهید جهان آرا گفتند.
منبع :Bartarinha