به گزارش مجله مدیا صلح خبر عجیبترین نادیدهگرفتهشدگان اسکار ۲۰۱۹ در مهمترین بخشها سایت روزیاتو – حسین علی پناهی: تقریباً هر کسی چیزی در مورد نقاط ضعف و مشکلات جوایز اسکار برای گفتن دارد، با این وجود جوایز اسکار همچنان پیشاهنگ باکیفیتترین مراسم اهدای جوایز سینمایی باقی مانده است. آکادمی علوم و هنرهای تصویری متحرک […]
به گزارش مجله مدیا صلح خبر
عجیبترین نادیدهگرفتهشدگان اسکار ۲۰۱۹ در مهمترین بخشها
سایت روزیاتو – حسین علی پناهی: تقریباً هر کسی چیزی در مورد نقاط ضعف و مشکلات جوایز اسکار برای گفتن دارد، با این وجود جوایز اسکار همچنان پیشاهنگ باکیفیتترین مراسم اهدای جوایز سینمایی باقی مانده است. آکادمی علوم و هنرهای تصویری متحرک نیز به شیوههای مختلف نشان داده که میداند در کجاها دچار مشکل و نقص بوده و سعی کرده تغییراتی تاثیر گذار را در فرآیندهای تصمیم گیری خود اعمال کند.
اگر چه برخی از این تغییرات جنجالی و غیرعقلانی جلوه کرده اند، برخی دیگر نتایج خوبی را در پی داشته اند. برای مثال در بخش نامزدهای بهترین فیلم سال اسکار ۲۰۱۹ شاهد یک فیلم کمیک بوکی، یک فیلم سیاه و سفید ساخته نتفلیکس، فیلمهای مورد علاقه منتقدین، فیلمهای موفق در باکس آفیس و یک بازسازی پیچیده از «رانندگی برای خانم دیزی» (Driving Miss Daisy) هستیم. با این وجود هنوز مشکلات و نواقصی وجود داشت که در نهایت جایزه به فیلم «کتاب سبز» رسید.
صنعت اسکار اهمیت بسیار زیادی به موفقیت فیلمها در بخش جوایز و همچنین تبلیغات فیلم میدهد و به همین دلیل است که هر ساله تعدادی از بهترین فیلمهای سال نادیده گرفته میشوند تنها به این دلیل که نمیتوانند به خوبی پشتیبانی شوند. وقتی که آکادمی اسکار اواردز میگوید که به بهترین فیلمهای تولید شده در جهان احترام میگذارد منظورش بهترین فیلمهای ساخته شده در ایالات متحده، بریتانیا و کشورهای عضو ناتو است.
بسیاری از بهترین، هیجان انگیزترین و شالوده شکنترین فیلمهای سال در واقع فیلمهای مستند و فیلمهای خارجی هستند که معمولاً نادیده گرفته میشوند. در این مطلب تلاش داریم کمی به این رویه ناخوشایند بپردازیم. در حالی که هیچ چیزی نمیتواند زمان را به عقب بازگرداند، در ادامه این مطلب قصد داریم نادیده گرفته شدگان برجسته در هر دسته بندی مراسم اسکار ۲۰۱۹ را به شما معرفی کنیم. بدون شک این لیست کاملاً شخصی است، اما بسیاری از موارد اشاره شده مورد توافق اغلب سینما دوستان و منتقدین این عرصه هستند.
بخش بهترین هنرور نقش اول مرد: ایتن هاوک برای «اولین اصلاح شده»
بسیاری بر این باورند که جان دیوید واشنگتن در فیلم «بلککلنزمن» (BlackkKlansman) و رایان گاسلینگ برای بازی در فیلم «نخستین انسان» (First Man) میتوانستند در فهرست نهایی نامزدهای دریافت جایزه اسکار بخش بهترین هنرپیشه ها نقش اول مرد قرار بگیرند. مارسلو فونته باید برای بازی در فیلم «مرد سگی» (Dogman) در فهرست نهایی قرار میداشت. همچنین جای تاسف است که جان سی رایلی و خواکین فینیکس علیرغم بازیهای تحسین برانگیز خود در فیلم مشترکشان «برادران سیسترز» (The Sister Brothers) و بازیهای جداگانه خود، به ترتیب در فیلمهای «استن و اولی» (Stan & Ollie) و «تو هرگز واقعاً اینجا نبودی؟» (You Were Never Really Here) جایگاهی در فهرست نهایی نامزدهای اسکار بخش بازیگری ندارند.
در فیلم «اولین اصلاح شده» (First Reformed) ایتن هاوک یکی از بهترین نقش آفرینیهای دوران بازیگری خود را ارائه داده است که بر قله یک دهه فعالیت عالی هنری او قرار میگیرد. در نقش کشیش ارنست تولر، هاوک درماندگی و تشکیک درونی یک مرد باایمان ما رادیکالیزی شده را به تصویر میکشد. بازی هاوک در این نقش بسیار ظریف و احساسی است که تنفر ما از موسسات فریبکار امروزی به تصویر میکشد بدون این که ذرهای تروریسم را جذاب جلوه دهد. هر کسی که امسال جایزه اسکار این بخش را ببرد، بدون شک از تغییرات شدید ظاهری و استفاده از اعضای مصنوعی (و البته استعداد) کمک گرفته است، اما هاوک با خودخوری و کشیدن دردها به درون، بهترین نقش آفرینی را در میان هنرپیشه ها مرد یکسال اخیر داشته است. جایزه این بخش در نهایت به رامی مالک برای ایفای نقش فردی مرکوری در فیلم «راپسودی بوهمی» رسید.
بخش بهترین هنرور نقش اول زن: تونی کولت برای «موروثی»
امیلی بلانت برای «بازگشت ماری پاپینز» (Mary Poppins Returns) و وایولا دیویس برای «بیوه ها» (Widows) میتوانستند جزو نامزدهای نهایی بخش بهترین هنرپیشه ها زن نقش اول اسکار باشند. همچنین نباید از بازی روزاموند پایک در فیلم «جنگ خصوصی» (A Private War) غافل شد، اما بدترین بی عدالتی در این بخش، بدون شک نادیده گرفته شدن تونی کولت برای بازی در فیلم «موروثی» (Hereditary) است. در سالهای اخیر آکادمی نشان داده که به فیلمهای پرفروش و مورد علاقه سینماروها توجه بیشتری دارد و به همین دلیل بسیاری فکر میکردند که بازی حیرت انیگز کولت از چشم داوران اسکار دور نمیماند، اما در کمال ناباوری اسم او در فهرست نهایی جایی نیافت.
کولت در یک فیلم ترسناک بسیار تاثیرگذار یک بازی حیرت انگیز از خود در نقش یک مادر که با بدترین کابوس پدر و مادرها روبرو میشود ارائه میدهد و این تنها اول ماجراست. کلیت فیلم بر این اصل استوار است که کولت بتواند تعادل بین غم و خشم با مهربانی مادرانه حفظ کند و فیلمنامه نیز موقعیتهای بی نقصی را در اختیار او قرار میدهد که وی بتواند مهارت و استعداد خود را در قالب یک شخصیت به خوبی پرداخته شده به نمایش بگذارد. همانند انتخاب ما برای بخش هنرپیشه ها مرد، کولت باید نه تنها در فهرست نامزدهای بخش قرار میداشت بلکه یکی از پرشانسترین هنرپیشه ها نقش اول زن برای کسب جایزه اسکار نیز میبود. جایزه این بخش در نهایت به اولیویا کلمن برای بازی در فیلم «سوگلی» رسید.
بخش بهترین هنرپیشه ها نقش مکمل مرد: استیون یئون برای «سوختن»
تقریباً همه فکر میکردند که تیموتی شالامه برای بازی در فیلم «پسر زیبا» (Beautiful Boy) در میان نامزدهای نهایی بهترین هنرور نقش مکمل مرد حضور خواهد داشت. با شانسی کمتر از او نیز مایکل بی جوردن برای «پلنگ سیاه» (Black Panther) و برایان تایری هنری برای «اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند» (If Beale Street Could Talk) نیز میتوانستند در این بخش نامزد شوند. هیو گرانت نیز علیرغم بازی خوبش در فیلم «پدینگتون ۲» (Paddington ۲) مورد غضب داوران اسکار قرار گرفت. اگر چه انتخاب نهایی ما نیست، اما سایمون راسل بیل برای بازی خارق العاده خود در این فیلم میتوانست جزو نامزدها باشد. با این وجود بدترین جفای داوران اسکار در این بخش نادیده گرفتن استیون یئون به خاطر بازی در فیلم «سوختن» (Burning) است.
بازی یئون یکی از بهترین جنبههای این فیلم بود که منتقدان را شیفته خود ساخت. به عنوان یک سایکوپات فریبنده، اما خطرناک، یئون از تصویر واضح خود و سالها حسن نیت خود در نقش مثبت و دوست داشتنی گلن در سریال «مردگان متحرک» (The Walking Dead) برای ایفای یک نقش ماندگار استفاده میکند که تنوع استعدادی او را نشان داده و آغاز دورهای جدید از حرفه بازیگری این هنرور جوان و خوش آتیه را اعلام میدارد. این جایزه معمولاً به قاتلین و هیولاهای آدمکش تعلق میگیرد و یئون نیز باید شانسی برای حضور در این جمع دوست داشتنی مییافت. جایزه بهترین هنرور نقش مکمل مرد در نهایت به ماهرشالا علی برای فیلم «کتاب سبز» رسید.
بخش بهترین هنرور نقش اول زن: آلبا رورویچر برای «خوشحال مثل لازارو»
حتی بعد از اینکه فیلم «نخستین انسان» در گیشه شکست خورده و شانس خود برای اسکار را از دست داد همه کلر فوی شایستگی قرار داشتن در فهرست نهایی نامزدهای بهترین هنرور نقش مکمل زن داشت. مارگو رابی نیز برای بازی در فیلم «ماری ملکه اسکاتلند» (Mary Queen of Scots) نامزد دریافت جایزه بفتا و SAG شد، اما در نهایت نتوانست هیچکدام را بدست آورد. تیلدا سوینتون نیز مانند رویه سالهای گذشته اش بازی شایسته اسکاری از خود در فیلم «ساسپیریا» (Suspiria) به نمایش گذاشت. تاین دالی نیز در فیلمهای «تصنیف باستر اسکروگز» (The Ballad of Buster Scruggs) و هر دو قسمت «کارخانه نان پزی» (A Bread Factory) بازیهای تحسین برانگیزی ارائه داده بود.
اگر چه هنرپیشه ها زن بسیاری میتوانستند در این بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شوند، اما کسی در مورد استحقاق آلبا رورویچر برای بازی اش در فیلم «خوشحال مثل لازارو» (Happy As Lazzaro) شکی ندارد. در این فیلم که توسط خواهرش کارگردانی شده، رورویچر نقش آنتونیای قدرنشناس را بازی میکند. در حالی که او به خاطر منافع اقتصادی برای لذت بردن از زندگی تغییر رفتار میدهد، صورت او خیلی چیزها را به مخاطب منتقل میکند. «خوشحال مانند لازارو» یک نوع داستان اخلاقی است و بخش زیادی از توجهات به سمت آدریانو تاردیولو در نقش اصلی داستان میرود، اما رورویچر یک نقش مکمل محکم و موثر را از خود ارائه میدهد. جایزه اسکار این بخش در نهایت به رجینا کینگ برای بازی در فیلم «اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند» رسید.
بخش بهترین موسیقی متن: جانی گرین وود برای «تو هیچ وقت واقعاً اینجا نبودی»
فیلم «نخستین انسان» تا روزهای آخر پیش از اعلام نامزدهای اسکار یکی از شانسهای اصلی این بخش در نظر گرفته میشد، در حالی که موسیقی متن مارکو بترامی برای «یک مکان آرام» (A Quiet Place) و موسیقی متن «نابودی» (Annihilation) نیز میتوانستند در این فهرست قرار داشته باشند. اما بدترین نادیده گرفته شده در این بخش جانی گرین وود است که در سالهای اخیر موسیقی متنهای خیره کنندهای ساخته و بعد از نامزد شدن در این بخش در سال گذشته برای فیلم «رشته خیال» (Phantom Thread) بسیاری بر این باور بودند که امسال نیز برای موسیقی متن تاثیرگذار فیلم «تو هیچ وقت واقعاً اینجا نبودی» نامزد خواهد شد، اتفاقی که البته رخ نداد. جایزه اسکار این بخش در نهایت به فیلم «پلنگ سیاه» رسید.
بخش بهترین گریم: «استن و اولی»
دندانهای رامی مالک در فیلم «راپسودی بوهمی» (Bohemian Rhapsody) توجه بسیاری را به خود جلب کرد و فیلم «سوگلی» (The Favourite) نیز با صورتهای سرخ و کلاه گیسهای خاص خود میتوانستند در این بخش رقابت داشته باشند. در این بخش تنها ۳ نامزد ارائه شده است که به هیچ عنوان کافی به نظر نمیرسد و به نحوی در حق فیلمهای «ساسپیریا» و «استن و اولی» در این بخش اجحاف شده است. در فیلم اول، گریمور توانسته به زیبایی تیلدا سوینتون را به سه شخصیت متفاوت تبدیل کند از جمله یک پیرمرد و این کار را بسیار بی نقص ارائه داده است. در «استن و اولی» نیز با کار گذاشتن یک چانه جدید توانسته جان سی رایلی را به الیور هاردی دوست داشتنی تبدیل کند. فیلمهایی که در بخش بهترین گریم نامزد شده اند شایستگی حضور رقابت در این بخش را دارند، اما در سالی به این خوبی برای هالیوود باید این دو فیلم نیز در میدان رقابت جایی میداشتند. جایزه اسکار این بخش در نهایت به فیلم «معاون» تعلق گرفت.
بخش طراحی لباس: فیلم «زاما»
در این بخش اتفاق چندان شوکه کنندهای رخ نداد، اما برخی انتظار داشتند که «هیولاهای عالی» (Fantastic Beast) و «آسیاییهای دیوانه ثروتمند» (Crazy Rich Asians) را نیز در رقابتهای این بخش ببیند. فیلم «زاما» (Zama) ساخته لوکرتیال مارتل که داستان آن در دوران استعمار آمریکای جنوبی رخ میدهد زیباییهای بصری خارق العادهای دارد. این فیلم باید در چندین بخش نامزد میشد، اما در هیچ بخشی مورد توجه داوران اسکار قرار نگرفت. طراحی لباس صورت گرفته در این فیلم نه تنها مانند نامزدهای اصلی با موقعیت زمانی داستان منطبق است بلکه خود مانند یک شخصیت در مورد رتبه اجتماعی، امتیاز ویژه و ویژگیهای شخصیتی هر یک از شخصیتها ایفای نقش میکند. این موضوع در مورد شخصیت اصلی داستان، دون دیگو دِ زاما، صدق میکند که کت قرمز رنگ و کلاه سه گوشش به نماد تابعیت نامعقول و حال بهم زنش از پادشاه تبدیل میشود. میگویند که لباس انسان ساز است، اما در این فیلم لباسها برای خود داستان میگویند. جایزه اسکار این بخش نیز در نهایت به فیلم «پلنگ سیاه» رسید.
بخش بهترین کارگردانی: لین رمسی برای «تو هیچ وقت واقعاً اینجا نبودی»
شاید در این بخش کمتر کسی فکر میکرد بردلی کوپر برای فیلم «ستارهای متولد شده است» نامزد نشود. رایان کوگلر نیز برای فیلم «پلنگ سیاه» شانس و شایستگی حضور در میان نامزدهای بهترین کارگردانی اسکار را داشت. لوکرتیا مارتل نیز پس از سالها با فیلم «زاما» (Zama) به عرصه فیلمسازی بازگشت که یک شاهکار به تمام معنا بوده و علیرغم شایستگی اش برای قرار گرفتن در میان نامزدهای بخشهای مختلف اسکار ۲۰۱۹، به کلی نادیده گرفته شد. با این وجود بدترین جفای این بخش در حق لین رمسی برای فیلم «تو هیچ وقت واقعاً اینجا نبودی» (You Were Never Here) صورت گرفت. رمسی بدون شک یکی از بهترین فیلم سازان حال حاضر سینمای جهان است و این که وی هنوز نتوانسته نامزد دریافت جایزه اسکار شود بی عدالتی است.
کار او در «تو هیچ وقت واقعاً اینجا نبودی» نشان دهنده دیدگاه منحصربفرد و بسیار ماهرانه در عرصه فیلمسازی است. بسیاری از کارگردانان در سال گذشته برای ساخت فیلمهایی که به روانشناسی و شخصیت پیچیده شخصیتهای داستان وابسته اند تلاش کردند (از جمله آدام مک کی در «معاون») که آنطور که انتظار میرفت از آب درنیامدند، اما رمسی بار دیگر یک فیلم فوق العاده در این سبک ساخت که بسیار تلخ، هنرمندانه و البته موثر است. در روزگاری که همه از مسائل جنسیتی حرف میزنند و در شرایطی که منتقدان از نبود نامزدهای زن شکوه میکنند، جای تعجب است که چرا هیچ کسی از این کارگردان و فیلم فوق العاده اش صحبتی به میان نمیآورد. جایزه این بخش نیز در نهایت به آلفونسو کوارون برای فیلم «روما» رسید.
بخش بهترین فیلمبرداری: فیلم «جنگ خصوصی»
فیلمهای «اولین انسان» (First Man) و «پلنگ سیاه» (Black Panther) از فیلمهای برجستهای بودند که انتظار میرفت در میان نامزدهای این بخش حضور داشته باشند. فیلمهای مستند نیز در این بخش باید مورد توجه قرار میگرفتند. سال گذشته فیلم «جریان انسانی» (Human Flow) از آی ویوی نادیده گرفته شد و امسال نیز فیلم «سولوی آزاد» (Free Solo) میتوانست در بخش بهترین فیلم برداری نامزد شود. «اولین اصلاح شده» (First Reformed) نیز برداشتهای بسیار زیبایی دارد، اما هیچ فیلمی به اندازه «جنگ خصوصی» (A Private War) در این بخش نادیده گرفته نشده است، فیلمی که ترکیبی بی نقص از یک فیلم و مستند است تا داستانی را بازگو نماید که مخاطب را به خود جذب مینماید.
این فیلم توسط رابرت ریچاردسون فیلم برداری شده که تعدادی از بهترین فیلم برداریهای تاریخ سینما را در همکاری با کارگردانان سرشناسی مانند الیور استون، کوئنتین تارانتینو و مارتین اسکورسیزی انجام داده است. «جنگ خصوصی» توسط متیو هاینمان کارگردانی شده که خود در گذشته فیلم بردار بوده است. هاینمان و ریچاردسون قبلاً نیز فیلمهایی در مورد ژورنالیسم جنگی ساخته بودند و همکاری آنها در این فیلم توانسته واقعیت را در مورد یکی از مشهورترین و بزرگترین گزارشگران جنگی نسل ما به تصویر بکشد. جایزه اسکار بهترین فیلم برداری سال ۲۰۱۹ در نهایت به فیلم «روما» رسید.
بخش بهترین تدوین: فیلم «ماموریت غیر ممکن: فال اوت»
با توجه به قرار گرفتن فیلمهای «روما» و «ستارهای متولد شده است» بسیار غیرمنتظره بود که این دو فیلم در بخش بهترین تدوین نامزد نشدند. همچنین تصور میشد که فیلم «بیوه ها» (Widows) نیز شانسی برای رقابت در این بخش داشته باشد. این بخش از آن بخشهای جوایز اسکار است که فیلمهای هیجانی و اکشنی مانند «بچه راننده» (Baby Driver) میتوانند نامزد شده و حتی مانند فیلم «اولتیماتوم بورن» (The Bourne Ultimatum) برنده نیز بشوند.
فیلم «ماموریت غیرممکن: فال اوت» (Mission Impossible: Fallout) خیلی زود وارد جمع بهترین فیلمهای اکشن تمام دوران شد و تدوین فیلم نقش مهمی در این زمینه داشت. دسته بهترین تدوین اسکار معمولاً شاهد حضور فیلمهایی است که نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم سال میشوند، اما نادیده گرفتن بهترین، هیجان انگیزترین و محبوبترین قسمت بهترین فرانچایز اکشن این روزها در این بخش ناامید کننده و شرم آور بود. جایزه بهترین تدوین اسکار ۲۰۱۹ در نهایت به فیلم «راپسودی بوهمی» رسید.
بخش بهترین جلوههای ویژه: فیلم «پدینگتون ۲»
حذف شدن «پلنگ سیاه» (Black Panther) از بخش بهترین رقابت جلوههای ویژه، فیلمی که با نامزدی در بخش بهترین فیلم سال تابوشکنی کرده بود، شوکه کننده بود. نادیده گرفته شدن «آکوامن» (Aquaman) نیز بسیاری را عصبانی کرد و بی توجهی به فیلمی مانند «ماموریت غیرممکن: فال اوت» با آن بدلکاریهای خیره کننده نیز نشان داد که داوران اسکار بیشتر به سمت جلوههای ویژه کامپیوتری تمایل دارند و بخش بدلکاری به دسته بندی مجزای خود در مراسم اسکار نیاز مبرم دارد. فیلم «نابودی» (Annihilation) جلوههای بصری خیره کنندهای داشت، به خصوص در مورد آن خرس غران، اما نادیه گرفتن «پدینگتون ۲» (Paddington ۲) در بخش بهترین جلوههای ویژه، غیرمنصفانهترین تصمیم گیری داوران در این بخش بود.
جلوههای ویژه مدت هاست که به تنهایی به یک بلیط برنده برای فروش در گیشه تبدیل شده است و پیشرفتهای تکنولوژی در این عرصه نیز باعث شده که فیلمها تمرکز بیشتری بر روی تاثیرگذاری جلوههای ویژه بر تماشاگر داشته باشند. با این وجود هر چند سال یک بار فیلمهایی مانند «پدینگتون ۲» منتشر میشوند که ثابت میکنند برای بدست آوردن پول در گیشه لازم نیست به جلوههای ویژه به منظور کارها و سکانسهای بی معنی متوسل شد. در «پدینگتون ۲» از جلوههای ویژه در مورد شخصیت مرکزی داستان استفاده شده و یکی از دوست داشتنیترین تجربههای سینمایی سال رقم زده میشود. در نهایت فیلم «نخستین انسان» (First Man) برنده جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه شد.
بخش بهترین فیلم مستند: فیلم «فیلمساز»
در این بخش معمولاً فیلمهای مستندی که به موفقیت تجاری دست مییابند و فیلمهایی که پیچشهای داستانی دارند نامزد میشوند. به همین دلیل نادیده گرفته شدن مستند پرفروش «همسایه من میشوی؟» (Won’t You Be My Neighbor) شوکه کننده بود. حذف کمتر شوکه کننده، اما تعجب برانگیز فیلم «طفره روها» (Shirkers) نیز از اتفاقات جالب در بخش نامزدهای بهترین مستند سال بود. حذف فیلم پرفروش «سه غریبه یکسان» (Three Identical Strangers) نیز اتفاقی بود که هیچ کس انتظارش را نداشت. با این وجود بدترین تصمیم داوران اسکار در بخش بهترین فیلم مستند، حذف فیلم «فیلمساز» (Filmworker) بود که البته آن هیاهوی دیگر فیلمهای مستند سال را نداشت، اما با توجه به این که معمولاً فیلمهای مستند با موضوعات اجتماعی (و تراژیک) و یا در مورد شخصیتهای معروف در این بخش نامزد میشوند و فیلم «فیلمساز» نیز هر دوی این مولفهها را داشت، این فیلم میتوانست حداقل شانسی برای رقابت در بخش بهترین فیلم مستند سال اسکار داشته باشد.
این فیلم داستان لئون ویتالی را روایت میکند، بازیگری بااستعداد و خوش آتیه که آینده شغلی خود در این حوزه را رها میکند تا دستیار استنلی کوبریک بزرگ شود و بدین ترتیب دستاوردهای او در این عرصه برای دههها مخفی باقی ماند. این موضوع باعث میشود که داستان فیلم تا حدودی تراژیک و در مورد شخصی با شهرت کم باشد. اما همزمان یک فیلم خوش ساخت است که به نوبه خود میتواند الهام بخش باشد و نشان دهد که هنر و تعهد خود میتوانند الهام بخش باشند. نامزد شدن «فیلمساز» در بخش بهترین مستند سال میتوانست ادای دینی باشد به ویتالی و دیگر هنروران بدون چهره و گمنامی که فیلمهایی را میسازند که در مراسم اسکار مورد توجه قرار میگیرند.
بهترین فیلم خارج: فیلم «موسئو»
به عنوان یکی از بهترین و مورد ستایش قرار گرفتهترین فیلمهای سال و تاریخ جشنواره کن، انتظار میرفت که فیلم «سوختن» (Burning) در بخش بهترین فیلم خارجی (غیر انگلیسی) دستکم نامزد شود. فیلم «همه میدانند» (Everybody Knows) اثر اصغر فرهادی نیز میتوانست در این بخش حضور داشته باشد هر چند آن جذابیت فیلمهای گذشته فرهادی را نداشت. فیلمهای «مرز» (Border) و «گناهکار» (The Guilty) نیز از نادیده گرفته شدگان این بخش بودند. این دسته بندی اسکار مشکلات خاص خودش را دارد، اما دستکم فیلمهای خارجی زبانی را برجسته میسازد که در صورت وجود نداشتن این دسته بندی، در داخل ایالات متحده گمنام باقی میماندند. فیلم «روما» (Roma) نماینده رسمی کشور مکزیک در مراسم اسکار ۲۰۱۹ بود، اما با توجه به این که سرویس اینترنتی تتفلیکس تهیه کنندگی این فیلم را بر عهده داشت و کارگردانی آن را ساخته بود که در دهه اخیر در هالیوود فعالیت داشت، نمیتوان «روما» را تولید صنعت سینمای مکزیک دانست و به همین دلیل داوران میتوانستند فیلم آلفونسو کوارون را واجد شرایط نامزدی در بخش بهترین فیلم خارجی سال ندانند.
اما در مورد فیلم «موسئو» (Museo) نمیتوان استدلال مشابهی داشت، زیرا این فیلم در مکزیک تهیه شده بود. این فیلم که داستان واقعی یک سرقت متهورانه و خشونت بار از موزه و عواقب آن را روایت میکند در جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمد و در ایالات متحده نیز به صورت محدود اکران شد و به همین دلیل بود که کمتر مورد توجه قرار گرفت. «موسئو» از آن دسته فیلمهای خارجی بود که میتوانست از نامزدی در بخش بهترین فیلم خارجی زبان اسکار سود ببرد. جدای از سیاستهای داوران در نامزد کردن فیلم ها، این فیلم از آن دسته فیلمهای هیجان انگیزی است که از داستان سرقت و مولفههای آن برای پرداختن به فرهنگ، میراث و عواقب کارهای انسان استفاده مینماید که شایستگی مورد توجه قرار گرفتن در اسکار را دارد. در نهایت این فیلم آلفونسو کوارون بود که توانست جایزه بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۱۹ را بدست آورد.
بخش بهترین فیلم سال: فیلم «دزدان فروشگاه»
پیش از همه باید بگوییم که بسیاری فکر میکردند مراسم اسکار ۲۰۱۹، در بخش بهترین فیلم سال یادآور اسکار ۲۰۱۶ خواهد بود که در آن دیمین شزل با فیلم «لا لا لند» (La La Land) و بری جنکینز با فیلم «مهتاب» (Moonlight) به رقابت پرداخته و تاریخ ساز شدند. امسال نیز شزل با فیلم «نخستین انسان» و جنکینز نیز با فیلم «اگر خیابان بیل میتوانست حرف بزند» (If Beale Street Could Talk) از شانسهای نامزدی اسکار به شمار میآمدند که البته هیچ کدام موفق به قرار گرفتن در میان نامزدهای نهایی بهترین فیلم سال نشدند. صحبتهای زیادی در مورد دیگر فیلمهای خوب یک سال گذشته مانند «نابودی» (Annihilation)، «مرز» (Border)، «موروثی» (Hereditary)، «مرگ استالین» (The Death of Stalin)، «پدینگتون ۲» (Paddington ۲)، «متاسفم که مزاحم شدم» (Sorry to Bother You)، «تو هیچ وقت واقعاً اینجا نبودی» و «زاما» نوشته ایم که میشد با آنها فهرستی قویتر از بهترین فیلمهای نامزد اسکار از آنچه که تهیه شده بود بدست آورد.
اما هیچکدام از این فیلمها در صدر شوکه کنندهترین نادیده گرفته شدگان اسکار بهترین فیلم قرار نمیگیرد، عنوانی که به فیلم «دزدان فروشگاه» (Shoplifters) ساخته هیروکازو کوره-ئه دا میرسد. وقتی که میخواهیم از ترکیب مهارت تکنیکی و داستان پردازی تاثیرگذار و قوی صحبت میکنیم نمیتوانیم از کنار نام آلفونسو کوارون به عنوان بهترین فیلمساز حال حاضر جهان براحتی بگذریم. وقتی که پای بررسی روابط انسانها و شیوه به کار بردن آنها در جامعه به میان میآید نیز باید کوره-ئه دا را بهترین فیلمساز جهان دانست. کوره-ئه دا برنده جایزه نخل طلایی کن شده و کوارون نیز شیر گلدن گلوب و بسیاری جوایز دیگر را در جشنوارهای یک سال اخیر و به خصوص اسکار ۲۰۱۹ دریافت کرد.
کوره-ئه دا باید این امکان را مییافت که در بخشهای مختلف با آلفونسو کوارون رقابت میکرد، زیرا «سارقان فروشگاه» بهترین فیلم دوران فعالیت هنری قابل توجه این کارگردان سرشناس آسیایی است. «دزدان فروشگاه» یک فیلم بی نقص و زیباست که سبک ساخت آن منحصر به کارهای این کارگردان ژاپنی است. اگر چه این فیلم در بخش بهترین فیلم خارجی نامزد دریافت جایزه اسکار شد، اما شایستگی آن را داشت که در میان نامزدهای بهترین فیلم سال و بهترین کارگردانی نیز حضور داشته باشد.
منبع :Bartarinha