این شاعر مشهور و نامآوازه هجوسرای کُرد کسی نیست به جز شیخ رضا طالبانی فرزند عبدالرحمان طالبانی از مشایخ طریقت قادریه و از خانواده کاکه سوری قراخ و از خانوادههای بزرگ ایل زنگنه است؛ در سال ١٢٥٤هجری (۱۸۳۱) میلادی در روستای قرخ در نزدیکی شهر کرکوک عراق دیده به دنیای فنای گشود.
قرآن و علوم اسلامی را در سن هفت سالگی و در نزد پدرش فراگرفت و به چهار زبان کُردی، عربی، فارسی و ترکی تسلط کامل داشت و به این زبانها شعر گفته است.
سل ١٨٦٠ به استانبول رفته و دو سال از عمر خود را در آنجا سپری کرده است و بعد از مدتی دوباره به کرکوک بازمیگردد، بعد از مرگ پدرش به نزد عمویش در کویه رفته و شش ماه را نزد خانواده عمویش میماند و از آنجا که خواهان دختر عموی خود بوده بعد از آنکه عمویش با ازدواج آنها مخالفت میکند بار دیگر به کرکوک بازمیگردد.
سال ١٨٦٦ برای دومین بار به استانبول میرود و از راه مصر به حج عظیمت میکند و سرانجام در سال ١٨٨٤ بار دیگر به کرکوک بازمیگردد و بسیاری از اوقات با عثمان پاشا و محمود پاشای جاف و بزرگ مردان آن زمان رفت و آمد داشته است.
شیخ رضا موقعیت بی نظیری در ادبیات کُردی دارد و هیچ شاعری تاکنون در شعر هجو به پختگی او نرسیده است.
اشعار شیخ رضا به سبک عروضی و در همه اوزان سروده شده و به راحت میتوان گفت که اشعار عرفانی و اشعار فارسی وی از بهترین اشعار او محسوب میشود.
همه اشعار کُردی شیخ رضا در ظاهر کوتاه و در معنا بلندمایه هستند و اشعار کُردی وی به انواع گویشهای کُردی مزین است که در ضمن شعرهایش از اصطلاحات عامیانه و فولکلور بهره زیادی جسته است.
وی را میتوان همچون منتقدی سختگیر دانست که زبان شعری قدرتمند و تشبیهات صریح و کنایه آمیز از ویژگی اصلی شعر اوست.
«هجو» نوعی شعر غنایی است که بر پایه نقد و تلخ و گزنده است و گاهی تا سرحد ریشخند و دشنام گویی میرسد که اشعار شیخ رضا مشهورترین هجوگوی ادبیات کُردی به همین گونه است. وی در سال 1337 هجری قمری در بغداد دار فانی را وداع گفت.
وی از شاعران هنجارشکن دوران خود بود و شعرها و افکار او بیشتر به سمت آینده و دورانهای بعد از خود معطوف بوده است.
با اینکه خود شیخ و ملا بوده اما همواره عالمان و شیخ و ملاهای زمان خود را هجو کرده است و به ویژه برای عموی خود اشعار هجوی بسیاری سروده است.
علاقه و ارادت داشتن به اهل بیت پیامبر و در این بین بخصوص امام حسین امر و پدیدهای فرامذهبی است. در این بین در میان پیروان مذهب اهل سنت نیز امام حسین و قیام و شهامت شهادت طلبی و حق طلبیاش دارای احترام بسیار ویژهای است.
یکی از شاعران توانمند کُرد اهلسنت شیخ رضا طالبانی است که در مدح و منقبت و ذکر مصایب پیامبر و اهل بیتشان اشعار ارزشمندی سروده است که در میان این اشعار شعری دیده می شود در مدح و اظهار وفاداری به امام حسین (ع) با مطلع:
لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است
عشقبازی سر به میدان وفا افکندن است
گر هواخواه حسینی، ترک سرکن چون حسین
شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است
از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا
صد شرف دارد بر آن وادی، که گویند ایمن است
ای من و ای من فدای خاک پاکی کاندَر او
نور چشم مصطفی و مرتضی را مسکن است
زهره زهرا نگین و خاتم خیرالوری
زور زهر مرتضی و حیدر خیبرکن است
سُنیام، سنی ولیکن حب آل مصطفی
دین و آیین من و آباء و اجداد من است
شیعه و سنی ندانم، دوستم با هر که او
دوست باشد، دشمنم آن را که با او دشمن است
انتهای پیام