به گزارش صلح خبر، میرجلالالدین کزازی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «یکی از پایدارترین، کهنترین هنجارها و آیینهای فرهنگی در ایران آیین و هنجاری است که بر پایه، مایه و توان نیرومند و رانیی (عاطفی) در نهاد آدمی استوار شده است: شادی و اندوه. یا در کاربرد برونی و رفتارشناختی آن دو، در سور و سوگ در تاریخ و فرهنگ ایران، ما به آیینهایی پرشمار بازمیخوریم که در سرشت و ساختار سوگینهاند یا سورینه.
خوشبختانه آیینهای سور در فرهنگ و منش ایرانی بر آیینهای سوگ چیرگی و برتری داشتهاند. از این روی، شمارشان بیشتر از آن دیگری بوده است، هنوز نیز هست. با این همه، آیینهای سوگ نیز در درازنای روزگاران همچنان نزد ایرانیان کارکرد و روایی داشتهاند، آنان را به دریغ و اندوه دچار آوردهاند. نامورترین این آیینها در ایران کهن، آیینی بوده است که در سوگ سیاووش برگزار شده است. این آیین سوگ در سدههای نخستین هجری هم هنوز در شهرهای بزرگ ایران روایی داشته است. نمونه نوتر این آیین در ایران پس از اسلام آیین سوگ پیشوای سومین شیعیان حسینِ علی(ع) است. این آیین سوگ همچنان باشکوه در سراسر ایران، حتی برون از مرزهای این سرزمین برگزار میشود. آیینهای سوگ و سور همواره در ایران کارکردی فراگیر داشتهاند و بیشتر آیینهایی مردمی بودهاند اما پیرامون این آیینها، هنجارها و کارکردهایی فرهنگی – هنری نیز پدید آمده است؛ هنرهایی مانند ادب – بهویژه ادب پارسی -، یا خنیا و آهنگ، یا حتی نمایش. این نمایشها از آن روی که آیینهای سور و سوگ کارکردی مردمی داشتهاند به گونه خیابانی برگزار میشده است. هر ایرانی را شما بنگرید یادمانهایی دیرپای از این آیینها، بهویژه آیین سوگ در یاد خویش نهفته میدارد. هنگامی که سخن از این آیینها میرود یا در آنها همباز میشود، فرایاد روزگاران کودکی میآید به شهر و زادگاه خویش بازمیگردد، به آن کویی که آشناترین کوی نزد اوست زیرا سالیان کودکی خود را در آن گذرانیده است و به همین سان فرایاد خانواده، خویشان، دوستان و آشنایان، آن چه در آن روزهای سوگ رخ میداده است، میآید. این آیینها بر پایه آن چه گفته شد، از استوارترین پایگاههای فرهنگ و منش ایرانی هستند. پس همواره میباید کوشید که نژادگی و کارکرد ناب تاریخی و فرهنگی و منشی خویش را پاس بدارند و از گزند و آسیب به دور بمانند.»
انتهای پیام