این کارشناس مسایل منطقه و بینالملل با بیان اینکه موضوع تغییر رژیم ایران امر جدیدی نیست و از گذشته دور از سوی دولتمردان آمریکایی دنبال شده است افزود: طرح علنی این مساله از سوی ترامپ یک حرکت سیاسی و برای اعمال فشار به درون ایران است.
سید رسول موسوی مدیرکل پیشین دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی و سفیر پیشین کشورمان در فنلاند در گفتوگو با صلح خبر در رابطه با مواضع ترامپ، وزیر خارجه وقت این کشور و نماینده دائم این کشور در سازمان ملل که به طور علنی در یک سال گذشته صحبت از “تغییر رژیم سیاسی” ایران کردهاند و درخواست عجیب و غیرمنتظره آمریکا در رابطه با تشکیل جلسه فوری شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی اغتشاشات دی ماه در ایران با بیان این که “با طرح این مساله صحنه شفافتر شده است” گفت: بعد از انقلاب اسلامی همیشه بودجههای کلان تحت عنوان “دفاع از آزادی و دموکراسی در ایران” تصویب شده است. در سیستم آمریکا وقتی بودجهای تصویب میشود و هر سال هم تمدید میشود اینطور نیست که بگوییم در جیب عدهای در آمریکا رفته است، بلکه بر روی آن کار کارشناسی شده و با ارایه گزارش به کنگره همراه است که حتما در مسیر قانون تصویب شده هزینه شود.
وی ادامه داد: تا جایی که میدانم بودجه این برنامه ایالات متحده در سال گذشته از وقتی که ترامپ روی کار آمده، افزایش پیدا نکرده است اما شاهد هستیم که اظهارات و مواضع ترامپ و مقامات دیگر دولتش در اینباره کمی تند شده است. بودجه و مکانیزم هزینه آن در 40 سال گذشته همان است که از قبل بوده و تغییری نکرده است فقط با یک پدیده جدیدی روبه رو هستیم و آن رفتار سیاسی ترامپ در این مورد است که تغییر کرده است.
طرح موضوع “تغییر رژیم ایران” به طور علنی از سوی ترامپ حرکتی سیاسی است
این دیپلمات کشورمان در بیان رفتار تازه ترامپ در قبال فضای سیاسی ایران، این رفتار را بر اساس الگوی “قمارباز” ارزیابی کرد و گفت: برخی افراد توانایی بالایی در این بازی دارند و رو بازی میکنند. رفتار و تربیت ترامپ نشان میدهد که او را نمیتوان سیاستمدار دید بلکه با یک ریسک بالا قمار صریحی انجام میدهد و توانمندیهایی از جمله منابع و قدرت باخت بالا دارد که قدرت ریسک او را افزایش میدهد. یک سلسله قماربازها هستند که از رو بازی کردن لذت میبرند و با اعتماد به نفس برخورد میکنند. بنا بر این آنچه ترامپ به بحث “تغییر رژیم ایران” افزوده است، فقط حرکت سیاسی او است و اتفاق جدیدی نیست. آمریکا از کودتای نوژه تا جنگ تحمیلی و اتفاقات سال 88 در مسایل داخلی ایران دخالت داشته است. از نظر من اتفاق ویژه این است که یک رفتار سیاسی جدید ایجاد شده و میخواهند آورده جدیدی برای صحنه خود بیاورند.
موسوی اظهار کرد: معتقدم علنی شدن این سیاست و انتقال آن از اعلانی به اعمالی به نفع ایران است، زیرا موجب انسجام مردم میشود، ضمن آن که این رفتارفقط مختص ایران نیست. به طور مثال رفتار آمریکا در قبال پاکستان را در گذشته و اکنون ببینید. در داخل پاکستان در همکاری که با ارتش این کشور داشتند. پهپادهایشان داخل این کشور حرکت و عملیات انجام میداد اما وقتی ترامپ آمد و به طور شفاف در ارتباط با پاکستان و نقشش در منطقه و شرق آسیا موضعگیری کرد، تعداد عملیات پهپادهای آمریکا در پاکستان به حداقل رسید. از این رو شناخت رفتار ترامپ مهم است و آنچه در رابطه با تغییر رژیم ایران مطرح کرده اتفاق جدیدی نیست.
ترامپ به دنبال اعمال تهدید روانی علیه ایران است
وی در پاسخ به این پرسش که باید بپذیریم سیاستی که تا پیش از این جزو سیاستها و برنامههای اعلانی آمریکا بوده است، نه اعمالی به یکباره بعد از 40 سال بر روی میز قرار گرفته است؟ چه اتفاقی در ایران یا آمریکا روی داده که به این تصمیم در دولت آمریکا منجر شده است؟ گفت: باید به این مساله توجه کرد ترامپ در حالی این مساله را مطرح میکند که در سازمان ملل علیه ایران و آقای روحانی سخنرانی میکند، اما بعد پیام میدهد و خواستار گفتوگو با ایشان میشود. اخیرا هم در برخی سایتها و رسانهها دیدیم که باز هم پیشنهادهایی مطرح بوده که در کشوری ثالث مذاکرهای میان ایران و آمریکا انجام شود. بنا بر این من صحنه را این گونه میبینم که نوع رفتار ترامپ مبتنی بر همان کارهای قبلی که انجام میشده است اما به گونهای آن را اجرا میکند که یک آورده سیاسی برای دولتش به دست آورد و بیشتر به دنبال ایجاد تهدید روانی علیه طرف مقابل است؛ این تهدید روانی با توجه به فضاهایی که در حال شکلگیری است، مهم است.
این کارشناس مسایل منطقه و بینالملل تصریح کرد: الان شرایطی که ایران بر روی زمین منطقه دارد، متفاوت از پنج سال پیش است. پنج سال پیش آمریکا بحثی را مطرح میکرد در ارتباط با سوریه و بر رفتن اسد تاکید داشت، اما الان هر کس بگوید اسد برود به او میخندند. آمریکاییها سیاستشان در ارتباط با ایران عقب زدن یا PUSH BACK است. یعنی عقب راندن به پنج سال پیش، اما برای این برگرداندن باید برنامهای داشته باشند. یا باید مستقیم با ایران در منطقه وارد جنگ شوند که علائم نشان میدهد آنها توان و خیال جنگ مستقیم با ایران را ندارند و بدشان نمیآید کسانی در منطقه با ایران بجنگند در حالی که آن کشورها در منطقه هم مایلند آمریکا از طرف آنها بجنگد. راه دوم این است که مثل چهل سال گذشته از طریق عملیات پنهان و تصویب بودجههایی برای آن، کارهایی را دنبال کنند. اما امروز میدانند که این اقدامات هم نتیجهای نمیدهد، از این رو وقتی در منطقه نمیتوانند بجنگند و تصویب بودجهها هم برای تحت تاثیر قرار دادن فضای داخلی ایران جواب نداده، باید دنبال عامل سوم بروند و آن چیزی است که در مواضع ترامپ درباره “تغییر رژیم ایران” میشنویم.
موسوی در پاسخ به این پرسش که شما فکر میکنید این رفتار و برخورد با مسایل داخلی ایران از سوی آمریکا ناشی از تصمیمات شخصی ترامپ است یا سیستم آمریکا آن را روی میز دستگاه دیپلماسی این کشور قرار داده است؟ با تاکید بر این این اعتقاد که رفتار آمریکا با ایران همان است که در زمان شاه بود، در ادامه به کتاب “نیکسون، کسینجر، شاه” اشاره کرد و افزود: به طور مثال در بحث هستهای این کتاب یکی از بهترین اسناد را ارایه میدهد مبنی بر اینکه دولت پنهان آمریکا در دوران شاه که از حمایت کسینجر نیز برخوردار بود، اجازه نداد شاه اهدافش را در بحث هستهای که در چارچوب NPT هم بود پیش ببرد، بنا بر این اینکه ایران نباید به توانمندی هستهای در موضوع هستهای برسد از همان زمان برای آمریکا مطرح بوده است.
ترامپ علاوه بر “تغییر رژیم”، “موضوع “عقب زدن” ایران را هم دنبال میکند
وی تصریح کرد: تفاوتی که باراک اوباما با سایر روسای جمهور آمریکا داشت، این بود که او میگفت تغییر”رفتار” ایران را میتوانیم بپذیریم و لازم نیست که حتما رژیم تغییر انجام شود وگرنه بحث تغییر رژیم در همه ادوار بوده است. در دوره ترامپ علاوه بر پیگیری موضوع “تغییر رژیم”، بحث “عقب زدن” ایران را هم داریم و این دو میتواند به طور مکمل پیش برده شود.
موسوی در پاسخ به این پرسش که دقیقا منظور شما از سیاست “عقب زدن” ایران به چه مقولاتی باز میگردد، عقب زدن ایران از هستهای، منطقه یا موشکی؟ خاطرنشان کرد: موضوع، عقب زدن ایران در منطقه است. در زمان اوباما یک بحث هستهای مطرح بود و بحث عقب زدن ایران در منطقه را نداشتیم. الان بحث هستهای حل شده اما تحلیل آمریکا این است که ایران در منطقه خیلی جلو رفته است. آنها نمیخواهند بپذیرند ایران قدرت مشروع در منطقه است، اما واقعیت این است که ایران در منطقه وجود دارد و میخواهد این مساله به مشروعیت بگیرد، در حالی که آنها نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند از این رو برای تغییر واقعیت ایران در منطقه تلاش دارند تا به داخل ایران نفوذ کنند.
مدیرکل پیشین دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی در پاسخ به این پرسش که به نظر میآمد آمریکا و برخی کشورهای همسو با آن در منطقه بعد از موضوع هستهای به دنبال تغییر رفتار و سیاست ایران در بحث موشکی و منطقه باشند که به همین دلیل بحث برجام 2 و 3 را مطرح میکردند، طرح موضوع “تغییر رژیم” ربطی به این مسایل دارد، با طرح این پرسش که یک کشور برای چه تست موشکی انجام میدهد وقتی هر تست هزینه بسیار بالایی دارد؟ افزود: یک موشک برای آن شلیک میشود که ثبت شود کشوری چنین ظرفیت و توانایی در اختیار دارد. اینکه تعداد موشکها چندتاست و به چه شکل است از اسناد سری آن کشور است و تستهای موشکی ایران هم انجام شده است. قرار نیست هر روز تست موشکی انجام دهد، چرا که ایران صرفا دنبال ماجراجویی نیست. آنچه باید نشان داده میشد این است که ایران موشکهایی دارد که در یک برد خاصی اهداف ویژه را به دقت میتواند هدف گیرد. این مساله هم لزوما در تستها نشان داده نشده است، بلکه وقتی از ایران، داعش در سوریه هدف قرار گرفت تست شد و پیام این مساله را آنها که باید بگیرند گرفتند.
وی با تاکید بر اینکه آنچه درباره بحث موشکی مطرح میشود تست موشک نیست، بلکه آنها میخواهند توانمندی دفاعی ایران را از بین ببرند، افزود: ما مانور نظامی میدهیم که جنگ نشود، هدف جلوگیری از جنگ، تجاوز و بازدارندگی است، مگر اینکه اتفاق جدیدی بیفتد. اگر یادتان باشد یکی از فرماندهان سپاه گفت که برد موشکی ما تعریف شده است و اروپا وارد این بحث نشود، چرا که اگر وارد این بحث شود، ممکن است ما تغییراتی در برد موشکهایمان انجام دهیم. معنی دیگر این سخن آن است که اگر برد آنها تغییر داده شود، نیاز به تست جدید خواهیم داشت.
موسوی در پاسخ به این پرسش که بعضا در تحلیلها و مقالات عنوان میشود ایران در حال از دست دادن نفوذ و حضورش در لبنان، سوریه، عراق و یمن است و به این بهانه عقب زدن ایران از منطقه را مطرح میکنند، با اشاره به مساله لبنان تصریح کرد: عربستان یک اشتباه بزرگ کرد و نخستوزیر لبنان را بازداشت کرد. نوع موضعگیری حزبالله و رییسجمهور مسیحی لبنان، اساسا نخستوزیر این کشور را به جبهه آنها برگرداند؛ حالا هی بگویند که ایران در لبنان تحت فشار است، اصلا چنین چیزی نیست. شرایطی که در لبنان امروز حاکم است به لحاظ سیاسی و عملیاتی از یک سال پیش بهتر است. معتقدم اسراییل در ارتباط با لبنان به این مساله رسیده است که نمیتواند با لبنان یا حزبالله بجنگد و این توان را فعلا ندارد و آنچه در لبنان برای ایران فشار است عملیات احتمالی نظامی اسراییل در لبنان است. بنا بر این در لبنان ما تحت فشار نیستیم.
وی ادامه داد: در ارتباط با یمن خیلی حرفها زده میشود اما در یمنی که هیچ نیرو و امکاناتی نداشت، قرار بود عربستان که بزرگترین زرادخانه سلاح را در منطقه دارد و به اصطلاح 40 کشور هم با آن ائتلاف کردهاند طی یک هفته مساله را حل کنند، اما دو سال است که این مساله ادامهدار شده است و حالا دست به دامن انگلیسیها شدند که به شکلی آبرومندانه مساله را حل و فصل کند. بنا بر این نسبت به دو سال پیش شرایط برای ایران بهتر است.
اگر شرایط ایران در منطقه تداوم یابد ایران قدرت مشروع میشود
این دیپلمات با سابقه کشور در ارتباط با سوریه خاطرنشان کرد: نه اینکه در مساله سوریه مشکلی وجود ندارد اما به مراتب از پنج سال پیش که هر لحظه منتظر بودند دمشق سقوط کند شرایط متفاوت است. الان بحث سیاسی بعد از بحران نظامی مطرح است که مدیریت صحنه در آینده چگونه خواهد بود. برخی هم بحث پرونده اقتصادی در سوریه را باز میکنند که به نظرم این بحثها خیلی زودهنگام است. اینکه برخی میگویند روسها همه چیز را بردند، باید گفت که اصلا صحنه سوریه به این شکل نیست. به نظرم آمریکاییها ارزیابیشان نسبت به ما در منطقه دقیقتر است و آن این است که ایرانیها در منطقه شرایطی دارند که اگر ادامه پیدا کند ایران قدرت مشروع میشود و این چیزی است که آمریکا و کشورهای همراه آن نمیخواهند اتفاق بیفتد.
اگر حواسمان به داخل نباشد به مشکل بر میخوریم
تصمیمگیران نظام چارهای جز اتحاذ تصمیات اساسی ندارند
این کارشناس مسایل منطقه و بینالملل در پاسخ به این پرسش که چطور میتوان مانع از محقق شدن تلاش آمریکا و دیگران برای بازگرداندن ایران به عقب در منطقه شد؟ اظهار کرد: اگر حواسمان به داخل نباشد و خودمان از پس مشکلاتمان برنیاییم حتما به مشکل بر میخوریم. مقام معظم رهبری مثال خوبی زدند، اینکه مگس در جایی که زخم است مینشیند. باید صراحتا بگویم در داخل مشکل داریم. آنچه سیاست خارجی ما را میتواند لنگ کند مسایل داخلی است. حتما باید به مساله انسجام ملی در داخل توجه کنیم و با فساد مبارزه کرده و کارآمدی مدیریت در کشور را بالا ببریم.
موسوی تاکید کرد که ایران در منطقه و صحنه بینالملل مشکل لاینحل ندارد، بلکه در صحنه داخلی مشکل دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که اگر مشکلات داخلی را نتوانیم در زمان مناسب خود حل کنیم چه بر سر سیاست خارجی ایران در منطقه و عرصه بینالملل میآید؟ گفت: سیاست خارجی به طور قطع بازتاب سیاست داخلی است، اما سیاست خارجی همزمان افزودههایی هم دارد که میتواند بعضا به کمک سیاست داخلی بیاید. یعنی یک موفقیت در عرصه بینالمللی اثرگذار در بحث انسجام ملی و عبور از بحرانهای داخلی است. اما باید به این مساله توجه شود ما در شرایطی جلو میرویم که مجموعه تصمیمگیران اصلی نظام چارهای جز اتحاذ تصمیات اساسی ندارند و اگر این تصمیمات اتفاق نیفتد دچار شرایط بحرانی خواهیم شد. حوادثی که در چند وقت گذشته در کشور شاهد بودیم از دید آگاهان یک نشانه است و باید این نشانهها را جدی بگیریم.
سفیر پیشین کشورمان در فنلاند تصریح کرد: ما سرمایهای در کشور داریم مبنی بر اینکه مردم با وجود تمام ناراحتیهایی که از سیستم دارند، انتخاب نهاییشان این است که در داخل همین سیستم و امنیتی که دارند، این نگرانیها و ناراحتی را حل و فصل کنند. اگر این نگاه را از دست بدهیم دیگر ظرفی نداریم که در آن مسایل را حل کنیم. ما راهپیمایی 22 بهمن را داریم و در مقابل یک سلسله اغتشاشات و اعتراضات، اگر اغتشاشات را نتوانیم در ظرف اعتماد 22 بهمن حل کنیم، میبازیم. بنا بر این باید به وقت خود این ظرف را درک کنیم و قدر بدانیم.
موسوی تاکید کرد: اگر در راستای بهبود و رفع مشکلات اتفاقی نیفتد و فکر کنیم با همین دست فرمون میتوانیم جلو برویم به جایی نمیرسیم.
طرح موضوع “تغییر رژیم” برای اعمال فشار به داخل است تا ایران با دست خود از منطقه عقب بکشد
وی در ادامه با تاکید بر اینکه سیاست تغییر رژیم ایران از سوی آمریکا همیشه دنبال شده است، گفت: تنها افزودهای که ترامپ از پیگیری علنی این سیاست دارد این است که ایران را فعلا به عقب براند و این اقدامی برای اعمال فشار درونی به ایران است تا به دست خود از منطقه عقب بکشد وگرنه آنها قدرت جنگ با ایران را ندارند. با این حال اگر به این مساله بیتوجه باشیم ممکن است عقب زدن ایران در منطقه اتفاق افتد. شاید تغییر رژیم اتفاق نیفتد اما خطری که ما را تهدید میکند این است که در روند این تغییرات و تحولات با چیزی به نام جمهوری اسلامی مواجه شویم که دیگر مولود انقلاب اسلامی نیست.
این دیپلمات کشورمان در پاسخ به این پرسش که در برابر تصمیم جدید ترامپ درباره ایران چه باید کرد؟ گفت: یادم میآید وقتی انقلاب شد، دیالوگهای انقلاب اسلامی توسط انقلابیون از این جلسه به آن جلسه و این تریبون به آن تریبون به مردم توضیح داده میشد، اما الان کمتر مقام و مسوولی است که به طور دقیق و موشکافانه به ابهامات و سوالات مردم پاسخ دهد. ما نمیتوانیم این مساله را رد کنیم که انقلاب 1357 یک سلسله ارزشهایی با خود داشت که به هر دلیلی الان آن ارزشها خیلی مورد توجه نیست و کسانی که میخواهند بعضا به این ارزشها توجه کنند مورد تمسخر قرار میگیرند. محدودیت در کسب ثروت دیگر مسالهای نیست که مورد پذیرش باشد. بعد از انقلاب تصور اینکه مسوولی ثروت هنگفت داشته باشد وجود نداشت اما الان اینگونه نیست.
مدیرکل پیشین دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی خاطرنشان کرد: خیلی از اتفاقاتی که امروز در کشور میافتد میتواند نیفتد. معتقدم نباید اشتباه من مجری با چسباندن آن به نظام، انقلاب و اسلام پوشانده شود و این مشکلساز است. از طرفی ما با یک جمعیت تحصیل کرده رو به رو هستیم. پیش از انقلاب مساله کشور سواد آموزی بود الان بعد از گذشت 40 سال مساله ما لشکر بیکاران با تحصیلات عالی است، از این رو نمیتوان با ابزارها و نگاههای 40 سال پیش جامعه امروز را اداره کرد. بنا بر این معتقدم باید کاری کرد تا ابهامات و سوالات برطرف شود و بیاعتمادی در بین مردم تشدید نشود.
موسوی در ادامه این گفتوگو درباره هشدار دو ماه پیش ترامپ که دیگر برجام را تایید نمیکند و احتمالا تعلیق تحریمها را نیز تمدید نخواهد کرد، با اشاره به اظهارات نیکی هیلی که گفته بود “ایرانیها به برجام نیاز دارند و چیزی بهتر از این ندارند و اینکه میگویند از برجام خارج میشوند حقیقت ندارند” اظهار کرد: احساس میکنم اطلاعات غلطی به دو طرف ایران و آمریکا منتقل شده است. کسانی که در ایران برجام را نسبت به واقعیتی که داشت به گونهای دیگر نشان دادند و آن را مهمترین تحول بعد از وستفالی دانستند و حل همه مسایل را به برجام متصل کردند باعث شدند تا طرف آمریکایی به اشتباه بیفتد که ایران چارهای جز ادامه برجام ندارد و این فرصت اعمال فشار به ایران و امتیازگیری داده است، اما ضروری است تا این اطلاعات اصلاح شود. البته الان خیلی این وضعیت بهتر شده است و واقعیات بهتر خودش را در رابطه با اثر واقعی برجام نشان داده است، اما در گذشته یعنی بعد از اجرایی شدن برجام این فضا شدید بود.
دعوای اصلی آمریکا و ایران بر سر مذاکرات موشکی است نه برجام
این کارشناس مسایل منطقه و بینالملل تصریح کرد: از چهار شرطی که ترامپ برای ادامه دادن به اجرای برجام مطرح کرد، سه شرطش هستهای است و یک شرط غیرهستهای. آن سه شرط همین الان با برجام محقق شده است؛ اطمینان از اینکه برنامه هستهای ایران به سمت ساخت سلاح نخواهد رفت اساسا فلسفه وجودی برجام است و ترامپ در این مورد مغلطه میکند. نکته دیگر بحث مدتدار بودن برجام است؛ تعهد ایران به ان پی تی و فعالیتهای صلح خبرآمیز ایران مدتدار نیست بلکه همیشگی است، البته 1+5 قبول کرد که ایران ظرفیت غنیسازی داشته باشد و برجام به طور موقت و محدود این حق را به ایران میدهد. در بحث بازرسیها آن هم به عهده آژانس است و در دهمین گزارش دیدیم که چیز جدیدی برای دسترسی از ایران درخواست نشده است.
وی گفت: فعالیتهای موشکی ایران تنها شرط غیر هستهای است که ترامپ خواستار اصلاح در آن شده است. اما باید توجه داشت که آنها در این مورد بیشتر بحثشان بر سر توانمندی دفاعی ایران است و به بهانه سه شرط دیگر سعی دارند در این مورد امتیازگیری کنند. اما دعوای اصلی بر سر مذاکرات موشکی است که آن هم خود به خود به موضوع مسایل منطقه و حضور ایران در منطقه باز میگردد.
این کارشناس مسایل منطقه و بینالملل تصریح کرد: از زمان بوش پدر، موضوع “خاورمیانه جدید” مطرح شد. در این طرح باید یک قدرت عالی در منطقه باشد و آن اسراییل است و همه روسای جمهور آمریکا این سیاست را دنبال کردند. آنچه اجرای این طرح را به هم زده وجود قدرتهای منطقهای از جمله ایران است و الان بحث بر سر این است که آینده خاورمیانه را سیاست یک جانبهگرایی آمریکا میتواند شکل دهد یا اینکه خاورمیانه جدید به یک سایکس ـ پیکو جدید نیاز دارد. در گذشته فرانسه و انگلیس طراح این توافق بودند و حالا در خاورمیانه جدید آمریکا و روسیه شکل دهنده روند هستند. ایده دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه آینده خاورمیانه برآیندی از نفوذ و تسلط قدرتهای بزرگ با قدرتهای منطقهای است و بر سر این مساله چالش است؛ چرا که قدرتهای بزرگ این حرف را نمیپذیرند. مثلا هر از چند گاهی برخی قدرتها مثل انگلیس این مساله را مطرح میکنند که بدون کشوری مثل ایران نمیتوان مساله سوریه و یمن را حل کرد.
قدرتهای بزرگ نمیخواهند ایران بر سر میز مذاکره آینده منطقه بنشیند
وی با بیان اینکه پذیرش قدرتهای منطقهای از جمله ایران مشروعیت دادن به آنها تعریف میشود افزود: ایران قبول دارد در منطقه قدرتهای دیگر نیز مشروعیت دارند. اگر ایران در بحث سوریه با ترکیه و روسیه همکاری میکند قدرت منطقهای بودن ترکیه را به رسمیت شناخته است. اگر در ارتباط با یمن طرح چهار مادهای را مطرح میکند، واقعیت عربستان را به رسمیت میشناسد و در عراق، سوریه و لبنان هم ایران واقعیتهای منطقه را درک میکند. بحث بر سر این است که قدرتهای بزرگ نگران ایران هستند. آنها معتقدند ایران نباید قدرتی شود که بر سر میز مذاکره آینده منطقه بین قدرتهای بزرگ و منطقهای بنشیند و طرح بحث موشکی برای این است که کشوری وقتی توان دفاع از خود را نداشته باشد در مقابل فشارهای سیاسی در آینده کوتاه میآید.
موسوی در ادامه این گفتوگو در پاسخ به این پرسش که تصور این بود با برجام به نوعی ایران به عنوان کشوری مهم و مسوولیتپذیر در منطقه مورد توجه قرار گرفته است اما با طرح مساله موشکی و منطقهای به نظر میآید این تصور درست نبوده است؟ گفت: آن چه کشورهای دیگر باید به آن توجه کنند این است که اگر برجام خوب اجرا شود، نتیجه آن تغییر رفتار مسوولانه ایران است نه صرفا با رسیدن به توافق فکر کنیم که این مساله اتفاق افتاده است. برجام یک موضوع صرف هستهای است که بعد از ده سال ایران باید به فعالیتهای عادی خود برگردد و از موضوع ویژه بودن در آژانس و شورای امنیت خارج شود و تحریمها علیهاش لغو شود و ایران کشوری با برخورداری کامل از حقوق مشروع خود در منطقه و جهان شود، آن وقت تعهداتش را به موازت آن در منطقه و جهان انجام میدهد. در عین حال همه دنیا امروز میگوید این آمریکاست که برجام را تهدید میکند و متاسفانه تنها تعهدات ایران مورد راستیازمایی قرار میگیرد و مکانیزمی که کشورهای 1+5 را رصد کند وجود ندارد.
برکناری رکس تیلرسون تغییر محتوایی در سیاست آمریکا درباره ایران ایجاد نمیکند
این دیپلمات کشورمان درباره برکناری تیلرسون از سمت وزیر خارجه و تاثیر آن در سیاست آمریکا در خصوص ایران اظهار کرد: به لحاظ محتوی هـیچ تاثیری ندارد اما به لحاظ شکل احتمالا سیاست اعلامی و تبلیغی علیه ایران تشدید میشود. اینکه میگویم به لحاظ محتوی هیچ، برای این است که سیاستگذاری آمریکا در خصوص ایران خارج از وزارت خارجه این کشور انجام میشود و در این سیاستگذاری نقش کاخ سفید و پنتاگون تعیینکنندهتر است ولی به جهت آنکه پمپئو جانشین احتمالی تیلرسون به مشی نظامی ترامپ نزدیکتر است سیاست اعلامی و تبلیغی آمریکا علیه ایران احتمالا خشنتر خواهد شد. در کل باید این واقعیت را در نظر بگیریم دوران ترامپ دوران سختی برای همه جهان از جمله ایران خواهد بود و دنیا بیش از آنکه با سیاست خارجی آمریکا روبرو باشد با سیاستهای شخصی ترامپ روبروست، بنا بر این تحلیلهای ساختارگرایانه و نهادگرایانه در این مقطع زمانی جواب درستی به سوالات ما نخواهد داد و باید تحلیلهای مبتنی بر روانشناسی سیاسی را مورد توجه قرار داد.
گفتوگو از: زهرا اصغری
انتهای پیام