به گزارش مجله سبک زندگی صلح خبر سفر به زاهدان، سرزمین جادویی زال و رستم روزنامه صلح خبر: شهری ناشناخته در شرق ایران كه شاید كمتر كسی فكر سفر سیاحتی به این نقطه را در سر داشته باشد. زاهدان ما را به یاد شهری دورافتاده و فاقد هرگونه جذابیت گردشگری میاندازد، اما كمی تامل كنید، […]
به گزارش مجله سبک زندگی صلح خبر
سفر به زاهدان، سرزمین جادویی زال و رستم
روزنامه صلح خبر: شهری ناشناخته در شرق ایران كه شاید كمتر كسی فكر سفر سیاحتی به این نقطه را در سر داشته باشد. زاهدان ما را به یاد شهری دورافتاده و فاقد هرگونه جذابیت گردشگری میاندازد، اما كمی تامل كنید، چرا كه تماشای این شهر میتواند تمام تصورات قبلی شما را برهم بریزد و در یك لحظه غافلگیرتان كند. پس تا دیر نشده كولهبارتان را ببندید و از همین حالا خود را در زاهدان ببینید، كه هم شهر، شهر تماشاست و هم فصل، فصل زاهدانگردی، تعطیلاتی چندروزه هم كه پیشروست.
اگر مشامتان را تیز كنید، بوی تاریخ و فرهنگ و تمدن از دیار كهن شرق ایران به مشام میرسد؛ از خراسان بزرگ گرفته تا خطه زال و رستم در سیستان و بلوچستان. سیستان و بلوچستان و زاهدانش اما باوجود قدمت چند هزار ساله و تمدنهایی چون شهر سوخته، كمتر شناخته و معرفی شدهاند. شاید به همین دلیل زیباییها و جاذبههايشان چون خورشید پشت ابر پنهان مانده و جایشان را تصوراتی ناراست گرفته است.
اما همه آنچه از پیش از زاهدان در ذهن داشتید، رها كنید و با ما به این شهر بیایید و در آن قدم بزنید و در میان مردمانش بگردید و بچرخید تا بهوضوح مفهوم امنیت در این دیار باستانی را درك كنید.
اگر به تاریخ علاقه دارید مساجد، خانهها و حمامهای قدیمی و همچنین قلعههای باستانی در انتظار شماست تا تاریخ این شهر را به رخ بكشند. این شهر پر از مساجد رنگارنگی است كه هر كدام مربوط به محله و گروه خاصی است و برای درك بیشتر زیبایی و تاریخشان پیشنهاد میكنم حتما با یكی از محلیها به این مساجد و محلهها سر بزنید. داستانها و روایتهای این شهر تمامی ندارد و شنیدن این داستانها حتی از داستانهای رستم دستان هم شیرین تر و دراماتیكتر است.
در میان پیاده روی هایتان به مسجد شاه علی سر بزنید؛ مسجدی متعلق به قرن نهم هجری قمری كه معماری ویژه و جذابی دارد. لوحهای موجود در مسجد نشانی بانی آن را به ما میدهد؛ نام یكی از افراد خاندان ملوك سیستانی به نام شاهعلی كه مسجد توسط وی ساخته شده است.
موزههای باستانی
شاید ندانید، اما زاهدان موزه هم دارد و موزههای آن مانند تمامی شهرهای دنیا، اشیای گرانبهایی برای نمایش دارد؛ نمونهاش موزه منطقهای زاهدان كه در دل خود اشیای باستانی كشف شده در سیستان و بلوچستان را به نمایش میگذارد. معماری موزه زاهدان از معماری قلعهای در سراوان الهام گرفته شده، اما موزه پست و ارتباطات علاوه بر ارائه اشیای گرانبها به بازدیدكنندگان، با شما سخن هم میگوید. ساختمان متعلق به اداره پست و تلگراف قدیم سیستان و بلوچستان بوده و شگفتانگیز است كه چشمانتان را ببندید و با تصور اینكه یكی از اربابرجوعان اداره پست در سال 1311 هستید، در راهروهای ساختمان قدم بزنید تا صدای تلگرافی قدیمی را بهوضوح بشنوید.
خرید از بازارهای کهن
حالا وقت خرید سوغاتی است. بازار رسولی یكی از معروفترین بازارهای زاهدان است. خیابانی باریك با مغازههای بیشمار كه چشم انتظار مشتریان خود است. باید اعتراف كرد كه علاوه بر ارزان بودن محصولات بازار رسولی، اینجا بهشدت به لحاظ بصری جذاب است و هر لحظه شما را به ذوق میآورد. بازار سیكها یا هندوها هم جذابیتی كمتر از بازار رسولی ندارد، اما اگر به دنبال معماری بازارهای قدیم زاهدان هستید، حتما به بازار سرپوشیده زاهدان سربزنید.
لباس سنتیشان هم قدمت چند هزار ساله دارد
عمده پوشش مردم زاهدان شبیه پوشش خودمان است، اما بخشی از مردمان این شهر را بلوچها شكل میدهند كه پوشش آنها با گذر زمان تغییرات جزئی داشته، گرچه هیچگاه این تغییرات بنیادی و ریشهای نبوده است. مردمان بلوچی كه در شهر زاهدان زندگی میكنند، مانند خویشاوندان خود از پوشش سنتی استفاده میكنند؛ پوششی كه پشتوانه آن اصیلترین فرهنگ ایرانی است. زنان و مردان بلوچ به پیراهن بلند و گشادی كه میپوشند جامگک میگویند. نمونه مردانه جامكها ساده، گشاد و بدون هیچ تزئینی تهیه میشود، اما نمونه زنانه آن اوج هنر مردم بلوچ را به نمایش میگذارد. روی جامكهای زنانه، سوزندوزیهای زیبایی نقش میبندد. سوزن دوزی متعلق به مردم بلوچ است و قدمت آن به هزاره پنجم و ششم قبل از میلاد برمیگردد. نقوش سوزندوزیها با نقوش سنگنگارههای پیش از تاریخ بسیار نزدیك است كه این نشان از قدمت این هنر دارد.
به تماشای گاندو
در صورتی كه به طبیعت علاقه دارید، روستاهای اطراف شهر را مقصد خود در نظر بگیرید. اگر خوش شانس باشید، میتوانید گاندو (تمساحپوزه كوتاه) مقدسترین حیوان این سرزمین را در شرایط كاملا طبیعی ببینید. غارهای طبیعی، چشمههای آب معدنی و حتی تالابها (بهویژه هامون) در آرامش، منتظر گردشگران هستند. حیات وحش و پوشش گیاهی سیستان كه جزئی از دشت لوت است، نیاز به تعریف ندارد.
بازار روز شهر چیزی نیست كه بتوانید از آن چشمپوشی كنید. میوهها و خوراكیهایی كه مختص این سرزمین هستند. در بازار قدم بزنید و از آن همه رنگ لذت ببرید. لباسهای رنگارنگی كه از در و دیوار مغازهها آویزان هستند. زل بزنید و حتی اگر دوست داشتید یك دست بخرید و با خود به عنوان رهاورد این سرزمین برای دوستانتان ببرید.
غذاهای زاهدانی
غذاهای زاهدان برعكس تصور ما آنقدرها هم عجیب و غریب نیستند. البته اگر وارد رستورانهای مردم بلوچ شوید غذاهای تند و پرادویه را تجربه خواهید كرد، اما دیگر اقوام این شهر علاقه زیادی به استفاده افراطی از ادویههای مختلف در غذا ندارند. در نظر بگیرید كه اینجا برخی مردم با دست غذا میخورند و شاید تجربه كردن این سبك غذا خوردن جالب باشد.
كشك زرد و دوغ پا شاید معروفترین غذای این منطقه نباشد، اما میتوانم بگویم تجربه خوبی برای من بود. كشك زرد را در روزهای سرد پاییز و زمستان به عنوان صبحانه میخورند، اما در شهرهای دیگر سیستان به عنوان وعده دیگر نیز استفاده میشود. دوغ پا همان خورش دوغ است كه با ادویههای خوش بوی سیستان تركیب شده. تباهگ، اوجیزك و تنورچه از دیگر غذاهای معروف سیستان است كه در زاهدان میتوانید بهراحتی آنها را تست كنید.
یک سفرنامه زاهدانی
به نظرم اخبار واقعی این سرزمین در میان اخباری كه به مردمان این سرزمین ربط ندارد (ناامنی، خشونت و وحشت) گم شده. اما باید بپذیریم واقعیت این است: اینجا مانند تمامی شهرهای دیگر زندگی در جریان است. وجود دخترها و پسرهای دانشآموزی كه مانند دیگر همسن و سالان خود در سایر نقاط كشور میان كوچهها فریاد شادی سر میدهند و حتی شاید تلویزیونی نداشته باشند كه اخبار خوشایند و ناخوشایند، شادیشان را كمرنگ كند. اصلا وقتی در میان میدان شهر قرار میگیرید تمامی اخباری (هرچند واقعی) كه در مورد شهر شنیدهاید را فراموش میكنید و گویی وارد سرزمین عجایب شدهاید.
كولهام را از عقب ماشین برداشته و با راننده كه حالا دیگر میتوانم به چشم همسفرم به او نگاه كنم وارد خانهاش میشوم. قرار بود مرا تا شهر ببرد، ولی وقتی فهمید جایی برای اقامت ندارم، بدون هیچ تعارفی به خانهاش دعوتم كرد و گفت: حتی فكر اینكه بگذارم بروی هتل را هم نكن. در همان لحظه كه در ذهنم با بخش غرغروی ذهنم درگیر بودم به همسرش كه در خانه منتظر بود زنگ زد و گفت مهمان داریم!
قدم در حیاط خانه گذاشتم، خانهای كه با مفهوم خانه در ذهن من بیش از پیش متفاوت بود، اما تمام وجودم باور داشت اینجا خانه است همان خانه و اقامتگاه امن من.
اولین بار كه نام سیستان و بلوچستان و در ادامه آن زاهدان را شنیدم، در درس جغرافیایی دوره راهنمایی بود. هرگز به خاطر ندارم آن روز بعد از شنیدن نام این شهر چه فكر كردم، اما مطمئنم چیزی غیر از درگیری و جنگ نبود. اما امروز بعد از سالها نام این سرزمین در ذهنم چیزی جز با داستانهای ایرانی و مردمان مهربانش پیوند نمیخورد.
با هر آنچه بخواهید میتوانید خودتان را به زاهدان برسانید. پیشنهاد میكنم با اتوبوس وارد شهر شوید. شاید كمی عجیب باشد، اما به نظرم برای اینكه درك درستی از سفر داشته باشید باید مسیر را درست بفهمید. ذره ذره به مقصد نزدیك شوید و در مسیر به اینكه چقدر شبیه مردم آن شهر یا سرزمین بودید، فكر كنید. شاید در لحظه اول عجیب باشد، اما وقتی مقصد اینقدر عجیب است، چرا نباید مسیر عجیب باشد؟ ولی اگر حوصله نشستن طولانیمدت ندارید پس راهی فرودگاه شوید و خود را به زاهدان برسانید. اطلاع دقیقی از قیمتها و حتی تعداد و ساعت پروازهای این مسیر ندارم، اما میدانم این مسیر وجود دارد .
نگران چیزی نباشید. در این سفر قرار نیست شما هیچ برنامهای داشته باشید. اینجا از زمانی كه بفهمند شما مسافرید، مهمان آنها میشوید و خودشان ناخودآگاه راهنمای سفر شخصی شما شده و هر آنچه لازم دارید را در كمترین زمان در اختیارتان میگذارند. شاید مهمترین نگرانی گردشگران این شهر «امنیت» باشد. باید بگوییم از لحظهای كه شما مهمان این مردم شوید خودشان امنیت شما را حفظ میكنند و تمام تلاششان را میكنند كه كمترین حاشیه ناامنی برایتان ایجاد نشود. عجیب است! باید تجربه كنید تا بفهمید هیچ اغراقی در بیان این جملات وجود ندارد!
منبع : Bartarinha