به گزارش صلح خبر، “ابراهیم یونسی “در طول زندگی 84 ساله خود ثابت کرد خواستن توانستن است و انسان به هرچه که اراده کند خواهد رسید، میشود در شهر کوچک و دور افتاده متولد شد و به یکی از بزرگترین نویسندگان و مترجمان معاصر تبدیل شد؛ میشود یک پای خود را از دست داد اما به یکی از تاثیرگذارترین جریانهای فکری تبدیل شد، میشود در کنار نویسنده بودن استاندار استانی چون کردستان شد و اندیشه دوری از خشونت و نزدیکی گروههای مختلف فکری را دنبال کرد.
ابراهیم از زبان ابراهیم
گویا در سال 1305 در بانه متولد شدهام، برای اینکه “سجل احوال” هم مثل سایر مواهب زندگی دیرتر از سایر مناطق ایران به کردستان آمد؛ دیار ما از این حیث شاخص است که معمولا ته لیست قرار دارد، سالهای 1311-1312 بود که سجل احوال به شهر ما درآمد و عدهای از علما بر این باور بودند که سجل شرعی نیست و گرفتنش حرام است، به هرحال برای بنده سجل گرفتند و شدم متولد 1305خورشیدی، بر سر سن من بین پدرم و مادربزرگم اختلاف بود.
مادربزرگ میگفت سنّش را زیاد نوشتی و پدرم میگَفت درست نوشتهام؛ مادربزرگ از نظام اجباری میترسید و میخواست تا میتواند جریان رفتنم را به سربازی به تعویق بیندازد؛ بنابراین سعی میکرد مرا کوچکتر از سنم جلوه دهد، خودم با توجه به وقایعی که به یاد دارم؛ خیال میکنم دو سه سالی بزرگتر از این سنّی باشم که در شناسنامهام آمده است؛ دو ساله بودم که مادرم را از دست دادم و زحمت بزرگ کردنم برگردن مادربزرگم بود.
در سال 1328 ازدواج و در سال 1329 در حادثهای پای چپم را از دست دادم؛ در سال 1333 به عنوان افسر سازمان نظامی حزب “توده” بازداشت، محاکمه و محکوم به اعدام شدم و از گروه دوازده نفری ما تنها بنده با یک درجه تخفیف به علت نقص عضو، محکوم به حبس ابد گردیدم و یازده تن دیگر همگی اعدام شدند.
ترجمه خوب، رضایت خواننده بدون فداکردن نویسنده
استاد یونسی نویسنده و مترجمی بودهاست که در عین ساده نویسی و کوتاه نوشتن به رعایت اصول دستور زبان فارسی نیز اهمیت بسیار میداد و با وسواس خاصی مینوشت و از تعابیر، استعارهها و ضربالمثلها بهره میجست و صاحب بیش از هفتاد اثر ترجمه و تالیف است.
“ابراهیم یونسی” در خصوص ترجمه موفق گفته است: ترجمه ای موفق است که بتواند خواننده را راضی کند بی آن که نویسنده را فدا کرده باشد. مترجم باید متن را خوب فهمیده و سپس آن را به زبان مادری خویش بازگرداند؛ لحن آهنگ سخن حفظ و سبک نویسنده رعایت شده باشد و مترجم خوب مترجمی است که زبان مبدا را خوب میفهمد و بر زبان مقصد مسلط است.
و در ترجمه خود را پایبند نویسنده متن میداند و معتقد است خوانندگان و علاقه آنها از فردی به فرد دیگر متفاوت است و مترجم باید سعی کند معادل نزدیک به سخن نویسنده را بیابد.
دوران پیری خود را با داستان نویسی گذراند
“ابراهیم یونسی” شخصیتی بود که نامش برای تمام علاقهمندان به ادبیات به ویژه ادبیات داستانی، با ترجمهها و داستانها و نیز خاطرات بسیار عجین شده است.
با ترجمههای خود، آثار بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران دنیا را به جامعه ایرانی شناساند و در کنار نامهایی همچون “رضا سید حسینی”، “مصطفی رحیمی”، “نجف دریابندری” و “ابوالحسن نجفی” دورهای طلایی را در حوزه ترجمه کشورمان رقم زد؛ و از جمله کسانی بود که بر گردن ادبیات داستانی معاصر ایران حق بسیاری داشت.
رمانهای “ابراهیم یونسی” بر اساس ژانر روستایی نوشته و برگرفته از تجربیات شخصی خود اوست هرچند که ممکن است گاها در آنها غلو یا چشم پوشی نیز دیده شود.
“گورستان غریبان” آغاز داستان نویسی ابراهیم یونسی
رمانهای “ابراهیم یونسی” رمانهایی کلاسیکی هستند، زیرا هدف او از نوشتن معرفی خود، مردم و جایگاه آنان در جامعه بود و این مسائل در قالب رمان کلاسیکی بهتر بیان میشد و به گفته او داستانی که خواننده را به دنبال خود نکشاند کتاب به درد بخوری نخواهد بود.
مانند ابراهیم یونسی بودن سخت است
“ابراهیم یونسی “در طول زندگی 84 ساله خود ثابت کرد خواستن توانستن است و انسان به هرچه که اراده کند خواهد رسید، میشود در شهر کوچک و دور افتاده متولد شد و به یکی از بزرگترین نویسندگان و مترجمان معاصر تبدیل شد؛ میشود یک پای خود را از دست داد اما به یکی از تاثیرگذارترین جریانهای فکری تبدیل شد، میشود در کنار نویسنده بودن استاندار استانی چون کردستان شد و اندیشه دوری از خشونت و نزدیکی گروههای مختلف فکری را دنبال کرد.
“ابراهیم یونسی” اسطورهای است که با نوشتهها و گفتار و منش خود دل هزاران ایرانی به ویژه کردستانیها را مجذوب خود ساخته است.
دوران استانداری “ابراهیم یونسی “
به گفتهی خود او، به دنبال پیروزی انقلاب و در حالی که یک ماه از این رخداد نگذشته بود “صدر حاج سید جوادی” و “صادق وزیری” با توجه به اعتمادی که به بنده داشتند پیشنهاد استانداری کردستان را به من دادند و من در نهایت آن پیشنهاد را پذیرفتم و به عنوان نخستین استاندار کردستان بعد از پیروزی انقلاب انتخاب شدم.
بعد از انتخاب به همراه “شهید بهشتی”، “صادق وزیری”، “صدر حاج سید جوادی” و “مرحوم طالقانی” به سنندج رفتیم؛ این در حالی بود که درگیریهای سنندج میان دو نیروی چپ و مذهبی تازه شروع شده بود اما بعد از انتخاب شدنم توانستم تا حدودی جنجالهای منطقه را آرام و حتی در آن زمان همه پرسی جمهوری اسلامی را برگزار و رای “آری” را از مردم منطقه اخذ کنم.
همچنین توانستم در دوران استانداری خود، مقدمات مهمترین انتخابات محلی به نام شوراهای اول را نیز با موفقیت در سنندج فراهم کنم.
کنارهگیری از سیاست
پس از دوره کوتاه استانداری و بازنشستگی رسمی از دولت، تمام وقت خود را به نویسندگی اختصاص داد و به گفته خود او ” کردستان ریشه من است” و تمام آثارش حول محور کُرد و کُردستان می شود.
انتهای پیام