با چنین نگاهی، رسانهای فراگیر مانند رسانه ملی از جایگاهی ویژه برای انتشار گفتمان انقلاب اسلامی و بازتولید آن در بسترهای اجتماعی جهت بسط و تثبیت حقایق و دقایق آن برخوردار است و قطعا یکی از ابزارهای فراگیرسازی و الگوپردازی در سطح بینالمللی، محسوب می شود.
اما راهکار اجرایی کردن این توانمندی رسانه چیست؟
با یک روش سنتی می توانیم چشم هایمان را به روی نتیجه معکوس شعارزدگی محتوای رسانهای ببندیم و بی توجه به آنچه در رسانههای رقیب و بعضا معاند اتفاق میافتد، به صرف کلیشه سازی و تکرارها، بسنده کنیم.
و البته نگاه دیگری هم وجود دارد؛ اینکه با شناخت قدرت رسانه ها، بپذیریم، توانایی آنها در «بازنمایی جهان و واقعیتهای آن به شیوه دلخواه و مهندسیشده» است. اینکه رسانه به عنوان ابزاری برای قدرت و ساخت ایدئولوژی، می تواند سوژه را متعلق به خود کرده و از دریچه نگاه خود آن را بازنمایی دهد. پیش شرط رسیدن به این مسیر هم پذیرش نگاه های مختلف با حفظ رویکرد اصلی است تا در نهایت پیامی که مد نظر صاحبان رسانه است، به مخاطب منتقل شود.
تحقق این نگاه مدتی است که در شبکههای سیما ـ خصوصا شبکه چهار ـ به شکلی جدی تر دنبال می شود و مابهازای بیرونی آن را با پخش مستندهایی که پس از مدتها از آرشیو صداوسیما بیرون کشیده شده است، همچنین گفتوگوهای کارشناسی با موضوعاتی مانند گروهک تروریستی منافقین، انجمن حجتیه، مباحث نظری – اجتماعی – عقیدتی و همچنین مناظرههای اندیشهای شبکه چهار و برنامه های فرهنگی و ادبی این شبکه با محوریت شخصیتهای مختلف میتوان مشاهده کرد.
حقیقت این است، در عصری که رسانهها برای جذب مخاطب اطلاعات را در هوا از هم میقاپند و برای انتشار اطلاعات و معرفی ناشناختهها میانشان مسابقهای پرهیجان بر پا شده است، گزینش و گلچین اطلاعات، آرا و نظرها امری بیهوده به نظر می رسد و چه بسا ممکن است نتیجهای عکس هم داشته و باعث شود رسانههای رقیب آن اطلاعات و اشخاص را آنطور که باب میلشان است به مخاطب ارائه داده و به این بهانه اعتماد مخاطب را بخرند.
امیدعلی مسعودی ـ استاد ارتباطات ـ از جمله کارشناسان رسانه است که نگاهش با رویکرد دوم، بیشتر تطابق دارد. او بر این باور است، صداوسیما نباید برای پرداختن به برخی شخصیت ها و گروه های فکری که با تفکر و ارزش های غالب جامعه ما همخوانی ندارد، نگران باشد که دچار مشکل میشود بلکه باید با حضور کارشناسان، این شخصیت ها و آثارشان در صداوسیما مورد بررسی قرار گرفته و نقاط قوت و ضعفشان مشخص شود.
دکتر مسعودی درباره رویکرد حذفی رسانهها نسبت به عقاید و آراء متفاوت و مخالف، به صلح خبر می گوید: ما نمیتوانیم مسایلی که در جامعه وجود دارد را پاک کنیم؛ با پاک کردن صورت مساله، مساله حل نمیشود. بالاخره شخصیت ها و هنرمندانی هستند که حتی شاید خیلی کارهای ارزشمندی هم ندارند اما به دلایلی مورد توجه مرم قرار گرفتهاند و ما نمیتوانیم آنها را نادیده بگیریم. بنابراین باید اینها را دید و در برنامههای تلویزیونی و رادیویی مورد استفاده قرار داد و با معیارهای آثار ارزشمند، کارهایشان را نقد، بررسی و معرفی کرد.
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: چنین افرادی وقتی از دنیا می روند، طبعا علاقهمندانشان آنها را معرفی خواهند کرد. کسانی که در زمینه ادبیات، هنر، ورزش و … کارهایی داشتند که مورد علاقه مردم بوده است، همان مردم از آنها دفاع میکنند؛ بنابراین نباید نگران این باشیم که اگر به آنها بپردازیم صداوسیما دچار مشکل میشود. باید با حضور کارشناسان آثارشان مورد بررسی قرار گرفته و نقاط قوت و ضعفشان مشخص شود. افرادی مثل محمدعلی سپانلو یا فروغ فرخ زاد و یا هر شخص دیگری که در این مملکت زندگی کرده و ایرانی است، کارهایی را انجام داده و ایرادهایی هم داشته است اما باید بدانیم تمام آثار ادبی و هنری امکان نقد و بررسی دارند.
امیدعلی مسعودی با تاکید بر اینکه نباید چهره ای فرهنگی را در صداوسیما بایکوت کنیم، در این زمینه تصریح می کند: نباید اجازه دهیم که رسانههای بیگانه این اشخاص را به عنوان شخصیت هایی معرفی کنند که مخالف نظام هستند و در عین حال بسیار قویاند، مردم دوستشان دارند و آثار بسیار فاخری هم دارند و عملا ما را خلع سلاح کنند. برخی از افرادی که ما میتوانیم معرفی کنیم و کارهای برجسته و ضعیفشان را برشماریم، رسانههای معاند فقط کارهای برجسته شان را به مردم نشان می دهند.
این استاد ارتباطات بی اعتمادی نسبت به رسانه را آسیب این محافظه کاری می داند و عنوان می کند: وقتی برای مثال در یک برنامه تلویزیونی ادبی، آثار مخالفان را حذف کنیم و فقط موافقان را بگذاریم، مخاطبانی که به رسانههای دیگر دسترسی دارند، این اشخاص را در رسانههای دیگر میشناسند و تصمیم میگیرند دیگر این برنامه را نگاه نکنند و بگویند این رسانه یک طرفه به موضوعات و شخصیت ها نگاه میکند؛ این بی اعتمادی آسیب جدی برای رسانه است.
مسعودی در بخش دیگر این گفت و گو با بیان اینکه رسانه ها هم می توانند ستاره سازی کنند و هم میتوانند ستارهها را تخریب کنند، در این زمینه اضافه می کند: به دلیل ارزش شهرت در خبر، وقتی اسم کسی مطرح میشود و کار برجستهای هم داشته باشد ـ مثلا یک ورزشکار، شاعر یا نویسنده ـ مورد استقبال مردم قرار میگیرد و رسانه ها وقتی ببینند شخصی مورد استقبال مردم قرار گرفته به سمت معرفی آن شخص میروند و بیشتر مطرحش میکنند. در این مواقع اینها به عنوان الگوهایی برای جوانان ما مطرح میشوند.
او ادامه می دهد: ما در جامعهای هستیم که جامعه اطلاعاتی است و تمام کسانی که شهرت دارند یا به عبارتی اینفلوئنسرها که تاثیرگذارند و سلبریتی ها که شهرت و محبوبیت دارند، میتوانند خودشان را مطرح کند. صداوسیما اگر برخی از این اشخاص را قبول دارد میتواند از آنها استفاده کند. اینها می توانند در خیلی از مسایل مختلف مثل سیل و زلزله کمک کنند. در بحران ها میتوانند فراخوان داده و از کمک های مردمی استفاده کنند.
مسعودی تاکید می کند: حتی اگر صداوسیما برخی از این شخصیت ها را قبول ندارد، باز هم باید درباره شان صحبت کرده و آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهد. اینکه ما درباره روشنفکرانی که ممکن است مخالف نظام هم باشند و انتقاداتی هم داشته باشند سکوت کنیم، درست نیست. باید به اینها پرداخته شود و این روش به نظر من بهتر است.
مسعودی در پایان می گوید: ما تعداد زیادی شاعر و نویسنده داریم که بعد از انقلاب آمدند و کارهای بسیار خوبی هم دارند و برای جوانانمان الگو هستند. درست است که ما باید از اینها استفاده بکنیم اما اینها را بیشتر با نگاه تایید آمیز و عدهای را با نگاه انتقادی میتوان بررسی کرد.
انتهای پیام