به گزارش صلح خبر، عملیات کوی ذوالفقاری با هدف عقب راندن ارتش عراق از جزیره آبادان در شامگاه ۱۳۵۹/۸/۹ آغاز شد. نخستین و مهمترین شکست دشمن در عملیات کوی ذوالفقاری در جبهه آبادان رقم خورد و باعث شد که صدام نتواند به هدف خود برسد. ادامه ماجرا از زبان شهیدان یاسر مهربان و حمید قبادینیا، از اعضای سپاه آبادان، روایت خواهد شد.
یاسر مهربان میگوید: «صبح ما تازه به مقر رسیده بودیم که برادر اسلامی مسئول عملیات گفت: «عراقیها وارد ذوالفقاری شدهاند.» رفتیم نزدیک پاسگاه، تمام منطقه زیر آتش عراق بود؛ هیچ کاری نمیشد کرد؛ بچهها به چند گروه دوازده، سیزدهنفری تقسیم شدند که مسئولیت گروهها را غلام نوروزی، اکبر علیپور و قبادینیا برعهده گرفته و قرار گذاشتند هر گروه به سمتی برود. دو گروه از وسط رفتند و بعد تقسیم شدند، یک گروه هم به سمت چپ رفت که عراقیها را دور بزند.
درگیری شروع شد، عراقیها داخل نخلستان شده بودند، سروصدایی برپا شده بود که هرکسی از نظر ایمان ضعیف بود، وحشت میکرد، چون کسی نمیدانست داخل نخلستان چه خبر است و عراقیها کجا هستند، ولی از هرکجا صدای تیراندازی میآمد، درست مثل هنگام غروب که پرندهها با سروصدای زیاد برمیگردند، به همین شکل سروصدای عجیبی تمام منطقه را پوشانده بود.
ما هم بر خدا توکل کردیم و وارد نخلستان شدیم. ما که درگیری را شروع کردیم، نیروهای کمکی هم آمدند؛ نیروهای ارتش، فدائیان اسلام و سایر نیروهای اعزامی. ما داخل نخلستان را دقیقاً نمیدیدیم ولی به سمت عراقیها تیراندازی میکردیم؛ همینطور در نخلستان جلو میرفتیم، بعد خودم یکی از زخمیها را عقب بردم و موقع برگشتن، یک گروه سی چهلنفری از بچههای بسیج را داخل نخلستان آوردم. هوا که تاریک شد از فرمانده عملیات سپاه دستور رسید که هر طور هست تا صبح داخل نخلستان باقی بمانید و عقبنشینی نکنید.»
همچنین حمید قبادینیا مسئول بسیج آبادان روایت میکند: «ما به طرف ذوالفقاری حرکت کردیم و به پاسگاه خسروآباد رسیدیم؛ آنجا از نیروهای ژاندارمری وضعیت را سؤال کردیم و بنا به تشخیصی که دادیم، نیروها را به دو دسته تقسیم کردیم؛ یک گروه رفتند جلو عراقیها و یک گروه هم به سمت ذوالفقاری. تقریباً عراقیها را در زاویه قرار دادیم. گروههای دیگر همراه با بچههای مساجد و ژاندارمری جلو عراقیها را گرفتند و آنها را کشاندند داخل نخلستان و مانع گسترش عراقیها شدند. درگیری همینطور ادامه داشت، پیشبینی میشد که اگر کار به تاریکی بکشد، دیگر عقب راندن عراقیها میسر نیست و امکان دارد آنها جلو بیایند و شهر سقوط کند، بهناچار با همان آرایش، شروع به پیشروی کردیم، بهطوریکه ساعت ۱۲ الی ۱ بعد از نیمهشب به کنار بهمنشیر و سیلبندهایی که قبلاً برای جلوگیری از نفوذ آب به شهر زده شده بود، رسیدیم.
عراقیها که تا اینجا ۶۰ ـ ۵۰ کیلومتر داخل خاک ما نفوذ کرده بودند، الآن در بد وضعی قرار داشتند. مقاومت و شجاعت بچهها، عراقیها را متعجب ساخته بود. بچهها تا آنجا که در توان داشتند کار کردند، حتی بعضی از نیروهای مساجد دست خالی آمده بودند و اسلحه بچههایی را که شهید یا زخمی میشدند برمیداشتند و میجنگیدند. تعدادی از نیروها به نزدیکی پل شناوری که عراق نصب کرده بود، رسیدند. همزمان با تاریک شدن هوا و جزر آب، پل در دو سمت ساحل رودخانه به گل نشسته بود، بچهها هم بولدوزری را که میخواست از روی پل بگذرد با آرپیجی زدند. به دنبال آن سایر ادوات و وسایلی که قصد عبور از پل را داشتند، متوقف شدند؛ بهاینترتیب راه پل بهکلی مسدود و عقبه نیروهای عراقی قطع شد.
با پیش آمدن چنین وضعیتی، نیروهای عراقی ناامیدانه به مقاومتهای پراکندهای دست زدند؛ عدهای هم تسلیم شدند و یا بهقصد فرار خود را به بهمنشیر انداختند . بهطورکلی، چون در محاصره قرار گرفته بودند و رعب و وحشت سهمگینی بر آنها افتاده بود، قادر به جنگیدن نبودند.
در این حال عراقیها نیروهای خودی را پیش رو داشتند و در پشت سر، رودخانه بهمنشیر را. پیشروی نیروهای خودی، ابتکار عمل و سرعت عملیات، مانع هرگونه تصمیمگیری برای عراقیها شده بود. با مجاهدت نیروهای خودی تا ساعت ۱ بامداد، عملیات متوقف کردن و عقب راندن نیروهای عراقی با موفقیت کامل به انجام رسید. با رسیدن نیروها به سیلبند بهمنشیر و از کار انداختن پل دشمن در واقع اساسیترین کار این عملیات پایان یافت. البته بسیاری از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب خود را در نخلستان مخفی کرده بودند که با روشن شدن هوا، رزمندگان شروع به پاکسازی منطقه کردند.»
در ادامه یاسر مهربان توضیح میدهد: «صبح فردای آن روز وحشت عجیبی بین عراقیها افتاده بود، چون هیچ راهی نداشتند خود را به آن طرف آب برسانند و بسیاری از نیروهایشان به هنگام فرار از پشت تیر خورده بودند. صبح سلاحهای باقیمانده از دشمن را جمعآوری کردیم و به پاکسازی بقایای نیروهای عراقی در میان نخلستانها پرداختیم و تا چهار ـ پنج روز بعد از عملیات، جسد آنها را از آب میگرفتیم.»
انتهای پیام