به گزارش مجله مدیا صلح خبر راهنمای اکران روز: «هزارتو» ساختهی امیرحسین ترابی برترینها: مشخصات فیلم: کارگردان: امیرحسین ترابی نویسنده فیلمنامه: طلا معتضدی مدیر فیلمبرداری: اشکان اشکانی موسیقی: پیمان یزدانیان هنروران: شهاب حسینی، ساره بیات، غزاله نظر، پژمان جمشیدی، علیرضا ثانی فر خلاصه داستان: فیلم با گم شدن بردیا، فرزند امیرعلی (شهاب حسینی) و نگار […]
به گزارش مجله مدیا صلح خبر
راهنمای اکران روز: «هزارتو» ساختهی امیرحسین ترابی
برترینها:
مشخصات فیلم:
کارگردان: امیرحسین ترابی
نویسنده فیلمنامه: طلا معتضدی
مدیر فیلمبرداری: اشکان اشکانی
موسیقی: پیمان یزدانیان
هنروران: شهاب حسینی، ساره بیات، غزاله نظر، پژمان جمشیدی، علیرضا ثانی فر
خلاصه داستان:
فیلم با گم شدن بردیا، فرزند امیرعلی (شهاب حسینی) و نگار (ساره بیات) شروع میشود. به گفته امیرعلی، زمانی که بیرون از هایپرمارکت، با تلفن حرف میزده، بردیا که در ماشین نشسته بود، گم شده. امیرعلی پلیس را خبر میکند و برای برداشتن عکسی از او به خانه میروند.
در این میان مادر و برادر نگار، نریمان (با بازی پژمان جمشیدی)، نیز حضور دارند و هر کس به طریقی به دنبال بردیا است. نریمان که به امیرعلی مشکوک است، در همان ابتدا راز ناپدری بودن او را با پلیس مطرح میکند و میگوید امیرعلی شریک شوهر سابق خواهرش بوده و با مرگ او، با نگار ازدواج کرده است. کم کم رازهای زیادی یکی پس از دیگری رو شده و مشخص میشود تمامی شخصیتها به طریقی و با توجه به بضاعت و ظرفیت شان، دیگری را فریب داده، خیانت کرده و دروغ گفته اند.
از کارگردان فیلم چه میدانیم؟
امیر حسین ترابی متولد ۱۳۵۶ و کارشناسی کارگردانی سینما و فوقلیسانس رشته پژوهش هنر از سال ۷۰ با دستیاری کارگردانی وارد سینما شد و تا سال ۸۰ در سینمای ایران برنامهریزی و دستیاری کرده وبا وارد شدن به دنیای تبلیغات به ساخت تیزرهای تبلیغاتی روی آورد در این سالها هزاران تیزر تبلیغاتی، چند تلهفیلم، ۱۳ فیلم کوتاه و برنامههای متعدد برای تلویزیون ساخته که مهمترین و معروفترین آنها سری اول سریال “شاید برای شما هم اتفاق بیفتد” است.
کارگردان درباره فیلمی که ساخته است چه میگوید؟
خوشبختانه من در این پروژه قرار نبود خودم را به کسی ثابت کنم، چون به هر حال من در حوزه تخصصی خودم آدم ثابتشدهای بودم. در حوزه تبلیغات و تیزرسازی، بزرگترین تیزرهای تاریخ ایران را من ساختهام. مثلاً تیزر سریال مارکوپولو، شرلوک هلمز، بانک ملت، چای محسن و … را من ساختهام. تمام آدمها به لحاظ تکنیکی کار من را قبول و دوست داشتند. اگر اغراق نباشد جزو آدمهایی هستم که جوایز بینالمللی بسیاری گرفتهام. به هر حال هنروران نسبت به من و فعالیتهای من شناخت داشتند.
مهمترین بخش ماجرا، رفاقت و دوستی چند ساله من با شهاب حسینی است. من سالیان سال با شهاب دوست بودم و همیشه میخواستیم با هم کاری انجام بدهیم، ولی فرصتش پیش نمیآمد. حضور او در گروه هنروران فیلم “هزارتو” ناخودآگاه برای بسیاری از هنروران یک اعتبار بود. سایر هنروران پیش خودشان میگفتند اگر شهاب حسینی با این سابقه و افتخارات در یک پروژهای حضور پیدا کرده، حتماً آن پروژه یک پروژه قابل اعتماد است و به همین خاطر وارد این پروژه میشدند.
آقای فرهادی نظام درست مهندسی نوشتن یک فیلمنامه را در سینمای ایران متحول کردند. به نظرم اگر الگوبرداری شما در جهت این کار باشد که اتفاقات آن مدل سینما و نگاه را بردارید و فیلم خودتان را بسازید چیز بدی نیست.
معتقدم این پایانبندی نهتنها روی مخاطب تأثیر میگذارد، بلکه بر روی کاراکترهای فیلم هم بهمراتب تأثیرگذار است. متأسفانه مخاطب سینمای ایران کمی تنبل شده است. دوست دارد تکلیف همه چیز ته فیلم مشخص شود. مخاطب معمولی سینما دوست دارد وقتی از سینما بیرون میرود تکلیفش مشخص شود.
من در تیزرسازی تمام ژانرهای مختلف سینمایی را تجربه کردهام. در همه ژانرها از جمله ژانر کودک و نوجوان، وحشت و … تیزر ساختهام. آنقدر علم، آگاهی و تخصص دارم که اگر وارد هر کدام از این حوزهها شوم با تلاش میتوانم فیلمهای درجه یکی بسازم. به همین دلیل میگویم من حتماً ژانرها و گونههای مختلف فیلمسازی را تجربه خواهم کرد.
حرفهای هنروران:
شهاب حسینی: ساختن فیلم خوب وظیفه هر فیلمساز است. فیلمساز باید فیلمی بسازه که در خور شان حضور تماشاگران باشه. فکر میکنم امیر حسین ترابی توی اولین تجربه سینمایی خودش موفق شده این کار را انجام بده. فیلم «هزار تو» به نظرم فیلم خوبیه که ما با عشق و علاقه کار کردیم. امیدوارم حالا که اکران شده تماشاگران ازش استقبال کنن و ازش لذت ببرن
حواشی فیلم:
اولین ساخته امیر حسین ترابی که با نام «لابیرنت» مجوز تولید گرفت و حتی در فروردین ماه امسال و به هنگام برگزاری جشنواره جهانی فجر با همین نام به نمایش در آمده بود، به ناگهان در مرداد ماه امسال و بنا به دستور سازمان سینمایی مبنی بر استفاده نکردن از عبارات لاتین، به «هزار تو» تغییر نام داد و تمام برنامههای تبلیغاتی این فیلم را که با تکیه بر نام «لابیرنت» تدارک دیده شده بود را نقش بر آب کرد.
چرا ممکن است فیلم را دوست نداشته باشیم؟
اگر جزء آن دسته از علاقمندان جدی سینما هستید که تفاوت “سینما “را با “رادیو” درک کرده و نزدیکی و همراهی خود با شخصیتهای داستان را منوط به طراحی حوادث و کنش و واکنشهای متفاوت کاراکترها نسبت به یک رویداد مشخص میدانید، انتخاب «هزارتو» برای گذراندن صد دقیقه از عمرتان در سالن تاریک سینما، میتواند به تجربهای تلخ از جنس تلف کردن وقت و هزینه بدل شود.
فیلمنامه نویس «هزارتو»، به جای تمرکز بر روی شخصیتها، مدام ما را با وارد کردن اطلاعات جدید بمباران کرده و وارد معرکهای مینماید که در سایه شلوغی و بی انگیزگی کاراکترها، امکان همراهی و همدلی با هیچ یک از آنها را پیدا نمیکنیم. درک و فهم رفتار کاراکتر «نریمان» با بازی «پژمان جمشیدی» همانقدر سخت و غیر قابل باور است که شخصیتی مثل «امیر علی» با بازی شهاب حسینی.
جذابیتهای فیلم کدامند؟
«هزارتو» چنان آغاز غافلگیرکنندهای دارد که تماشاگر را در همان ابتدا برای دیدن فیلمی پر کشش و درگیر کننده امیدوار میسازد. گم شدن فرزند یک خانواده (که یادآور فیلمهای تاثیرگذاری، چون “بانی لیک گم شده” ساخته اتو پره مینجر است)، در همان ابتدا نقطه عطف مناسبی را برای ورود به یک درام قصهگو فراهم می-آورد که در بیست دقیقه ابتدایی، ذهن تماشاگر را برای فهم درونیات شخصیتهای داستان به بازی میگیرد.
«غزاله نظر» (هنرور نقش بیتا) با مهمترین نقش آفرینی سینماییاش، در سایه بلاتکلیفی کاراکترهای «ساره بیات» و «شهاب حسینی»، به شکل تحسین برانگیزی تمام نگاهها را به سمت خود کشانده و سینمای ایران را برای ورود استعدادی دیگر وادار به خوش آمدگویی مینماید.
نظر منتقدان موافق و مخالف:
ساناز رمضانی: ترابی در اولین فیلمش ارجاعی ستودنی به یکی از مهمترین دغدغههای چند سال اخیر جامعه ایرانی دارد. گمشدن کودکان که در چندین دوره، منجر به انتشار اخباری نگرانکننده در فضای مجازی شد، دستمایه اصلی «هزارتو» است. فیلم گره اصلیاش را پیرامون گمشدن یک کودک بنا میگذارد. گمشدن کودک، افراد خانواده را در مقابل هم قرار میدهد و موجب میشود که رازهای قدیمی سرباز کند.
روابط بهظاهر زیبا و دوستداشتنی خانواده دستخوش تغییر میشود و انگیزههای پنهانی رو میشود. ترابی شرایطی را ترسیم میکند که هرکدام از افراد خانواده میتواند در گمشدن کودک دست داشته باشد و با ورود به زندگی خصوصی و بررسی این انگیزهها، فهرستی بلندبالا از مظنونین میسازد
صوفیا نصراللهی: فیلمی در ظاهر مدرن و در باطن به شدت دمده با درامی که درست نوشته نشده و حتی بازیهایی که خیلی معمولی هستند. به جز این که زوج بودن شهاب حسینی و ساره بیات ممکن است یادآور زوج درخشان «جدایی نادر از سیمین» باشد و مردم را به سینماها بکشاند، هیچ عامل دیگری نیست که بتواند توجیه کند چرا «هزارتو» توانسته نظر مخاطبان را جلب کند.
کاراکترهای فرعی از جمله مادر و برادر ساره بیات فاجعهی تمام عیارند. این بدترین بازی است که تا امروز از پژمان جمشیدی چه در زمین فوتبال و چه در سینما و تلویزیون دیدهاید. با هیچ متر و معیاری نمیشود فهمید چرا پژمان جمشیدی را برای چنین نقشی انتخاب کردهاند. انگار از وسط یک سریال کمدی پرت شده داخل یک دعوای خانوادگی و هنوز هم نمیتواند آن بخش کمدیاش را کنترل کند.
کاربران در شبکههای اجتماعی درباره فیلم چه گفته اند:
کاربری با نام mesut در توییتر نوشته: ” به پیشنهاد یکی از دوستان که میگفت شهاب حسینی فیلم بد بازی نمیکنه رفتم هزار تو را دیدم، متاسفانه شهاب حسینی هم فیلم بد بازی میکنه.
کاربر دیگهای به نام anisherlya در اینستاگرام نوشته: من این فیلم زیبا را دو بار در سینما دیدم و به همه پیشنهاد میکنم ببینن. این فیلم در طول زمانش برای مخاطب غافلگیریهایی را در نظر گرفته که ذهن مخاطب با هر غافلگیری بیشتر در فیلم فرو میره.
نظر نگارنده:
فیلمهای خانوادگی که بستر اصلی خود را بر روی اختلافات میان زن و شوهر پایه ریزی میکنند، بیشترین تاثیر خود را از شخصیتپردازی دقیق و موشکافانهای میگیرند که تماشاگر را در جریان پیشرفت فیلم و برملا شدن دروغگویی غیر قابل پیش بینی شخصیتها، غافلگیر کرده و مخاطب را به سرنوشت رابطه میان کاراکترها علاقمند میسازد. اگر فیلمهای «اصغر فرهادی» در این زمینه موفق عمل میکنند، به دلیل همان شخصیت پردازی دقیقی است که به جای دیالوگگویی کسالتبار و بی نتیجه، به حوادثی فکر میکند تا بتواند ابعاد مختلف شخصیتی کاراکترهایش را از دل آن حوادث، پیش روی مخاطب بگشاید.
رونویسی ناشیانه و بدون درک درست از مبانی شکل گیری درام، همان بلایی را بر سر سینما میآورد که «طلا معتضدی» با نوشتن فیلمنامه هزار تو بر سر «امیر حسین ترابی» آورده است.
اما شاید نیم دیگری از عدم موفقیت «هزار تو» را بتوان در توهم کارگردانش جستجو کرد. جایی که او دنیای سینما و قصه گویی را با دنیای تبلیغات و تیزرسازی یکی دانسته و تسلط تکنیکی بر ابزار سینما را همپای با شناخت کل سینما در ژانرهای مختلف دانسته و با مصاحبه هایش به مخاطب وعده فیلمهای محیر العقول و تاثیرگذار میدهد. واقعیت این است که نگاهی به خروجی آخرین دستاورد نمایشی فیلمساز، به تنهایی می-تواند مشت پوچ او و اظهاراتی شبیه همان شعارهای تبلیغاتی درون تیزرها را به مخاطب یادآور شود.
امتیاز:
منبع :Bartarinha