به گزارش مجله مدیا صلح خبر راهنمای اکران روز: «شاهکش» ساختهی وحید امیرخانی برترینها: مشخصات فیلم: نویسنده و کارگردان: وحید امیرخانی مدیر فیلمبرداری: علی قاضی، تهیه کننده: عباس نادران هنرپیشه ها: مهناز افشار، هادی حجازی فر، مجید صالحی، مهدی کوشکی، فرید سجادی حسینی خلاصه داستان: در روزی برفی و در یک هتل ییلاقی نزدیک پیست […]
به گزارش مجله مدیا صلح خبر
راهنمای اکران روز: «شاهکش» ساختهی وحید امیرخانی
برترینها:
مشخصات فیلم:
نویسنده و کارگردان: وحید امیرخانی
مدیر فیلمبرداری: علی قاضی، تهیه کننده: عباس نادران
هنرپیشه ها: مهناز افشار، هادی حجازی فر، مجید صالحی، مهدی کوشکی، فرید سجادی حسینی
خلاصه داستان: در روزی برفی و در یک هتل ییلاقی نزدیک پیست اسکی، منصور (با بازی هادی حجازی فر) وارد هتل شده و با جنازه مرموزی از بدن زنی روبرو میشود که نیمی از آن را گرگ خورده است. جنازه ظاهرا مربوط به همسر منصور است. او که از ارتباطات آدمهای داخل هتل راضی به نظر نمیرسد، همه ساکنین هتل را که شامل دو نیروی پلیس نیز میشود به گروگان میگیرد.
کارگردان درباره فیلمی که ساخته است چه میگوید:
هنوز برخی فکر میکنند که این فیلم در کوههای برفی گرفته شده است در حالی که این فیلم در کیلومتر ۱۵ جاده مخصوص و در دمای بالای ۴۰ درجه فیلمبردای شده و تمام برفها و صحنههای سفید اطراف با کمک ۱۴ تن نمکی که به اطراف پاشیده شده و همه جا را سفید پوش کرده بود درست شد.
چند روز بچههای فیلم داشتند با مواد پلاستیکی قندیلهایی را درست میکردند که از لبه سقف هتل آویزان است و دارد از آن آب میچکد. برای صحنههایی که برف روی صورت هنرپیشه ها نشسته است باید صورت آنها را با نمک میپوشاندیم و با جت فن، باد را به صورت آنها میزدیم تا حالت سوز و سرما ایجاد شود. هر بار ۲۰ دقیقه باید هنرپیشه ها صورتشان شسته شود و دوباره گریم میشدند.
در این فیلم مانند قصههای پلیسی «آگاتا کریستی» این مهم نیست که قاتل کیست؟ چیزی که مهم است حقیقت و دروغ و قضاوت است؛ اینکه آدمهای فیلم برای اینکه جان خود را نجات دهند حاضرند از حقیقت فرار کنند.
این برای من تا حدودی مهمتر از قواعد ژانر و بحث تریلر بود؛ بنابراین ضمن اینکه میخواستم فیلمم در قواعد این گونه سینمایی باشد برای من اصل مساله که حقیقت و دروغ بود نیز در بطن فیلم اهمیت داشت.
حرفهای تهیه کننده (عباس نادران):
عباس نادران، فرزند «الیاس نادران» نماینده سابق اصولگرای مجلس که تهیه کنندگی فیلم «شاه کش» را بعد از تهیه فیلم مستند «لبیک» به کارگردانی وحید امیرخانی به عهده داشته است درباره فیلم میگوید:
این فیلم برای مخاطبین جدی سینما یک غافلگیری خواهد بود و اتمسفر و فضای متفاوتی نسبت به دیگر فیلمهای سینمایی دارد که دیدنش برای مخاطبین جدی سینما تجربهای بسیار جذاب خواهد بود.
ما در تمام بخشهای فیلم از عوامل حرفهای سینمایی بهره بردهایم که همگی به قدرت و جذابیت فیلم اضافه کردهاند علاوه بر اینها مجید صالحی در این فیلم در نقشی کاملا متفاوت با کارنامه خود و در نقش یک افسر پلیس بازی میکندکه بسیار خوب درخشیده است.
حواشی فیلم:
اولین حاشیه درباره فیلم با اعلام نام تهیهکننده آن یعنی «عباس نادران» و در هنگام فیلمبرداری اثر پیش آمد. جایی که بسیاری از ناظران و علاقمندان سینما، چگونگی اعطای مجوز تهیهکنندگی از طرف سازمان سینمایی به این فرزند نماینده اصولگرای مجلس را زمینه چینی برای ورود بی ضابطه دیگر آقازادهها به سینما میدانستند.
این در حالی است که در همان روزها حواشی بسیاری برای فیلم «متری شش و نیم» سعید روستایی به وجود آمده بود و شورای پروانه ساخت و شورای عالی تهیه کنندگی به دلیل نداشتن سابقه تهیه کنندگی با تهیه کنندگی پیمان معادی در فیلم جدید سعید روستایی مخالفت کرده بود.
حاشیه بعدی فیلم درهنگام برگزاری جشنواره فیلم فجر و کنار کذاشته شدن «شاه کش» از لیست هیات انتخاب شکل گرفت که باعث شد وحید امیرخانی و عباس نادران، هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر را متهم به اتخاذ رویکردی سیاسی در انتخاب آثار کنند.
تهیه کننده «شاه کش» با رد استفاده از امتیازات پدرش برای حضور در سینما گفت: «بهترین دلیل برای آنکه ثابت شود من از امتیازات آقازادگی و پدرم برای حضور در سینما استفاده نکردهام همین وضعیت فیلم «شاه کش» است، زیرا اگر مىخواستم از این امتیاز استفاده کنم قطعا الان فیلم «شاه کش» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.»
اما اکران فیلم نیز حواشی بسیاری را برای آن ایجاد کرد که مهمترین آن را میتوان در حذف تصویر «مهناز افشار» از بیلبوردهای عمومی شهر و تیزرهای تلویزیونی آن دانست.
وحید امیرخانی در مراسم اکران عمومی فیلم در پردیس کوروش گفت: ” مهناز افشار یکی از هنرپیشه ها اصلی فیلم است که کنار دیگر دوستان ستاره برای این فیلم زحمت زیادی کشید، اما متاسفانه امروز نه تنها در کنار ما حضور ندارد که حتی تصویر او هم نباید در کنار فیلم و مواد تبلیغاتی وجود داشته باشد.
وی ادامه داد: متاسفانه چند روز قبل از قطعی شدن زمان اکران اجازه استفاده از تصاویر ایشان را برای تبلیغات شهری و همچنین تیزرهای تلویزیونی به ما ندادند و مجبور به حذف و طراحی دوباره بیلبوردها و تیزرها شدیم.
مطمئنم که بزودی همه مسایل راجع به این ستاره حل میشود و باز میگردند و باز هم فیلم و سریال و تئاتر بازی خواهد کرد همانطور که قطعا حمید صفت نیز روزی مجوز خواهد گرفت و صدایش روی تیتراژها شنیده میشود. اما در این میان فقط فیلم ماست که امروز اکران میشود و از عدم تبلیغات مناسب ضربه میخورد.
وی ادامه داد: وقتی هنرمندی در فیلمی شرکت میکند قطعا سازندگان آن فیلم میخواهند در زمان اکران از محبوبیت آن هنرور استفاده کنند و محروم کردن یک فیلم از تبلیغات نه تنها به آن فیلم بلکه به کلیت سینما ضربه میزند.
وحید امیرخانی در مصاحبه دیگری ادعا کرد که بنا به اصرار و فشاری که نیروی انتظامی به پروژه وارد ساخته است مجبور به حذف ۱۸ سکانس از فیلم شده است.
چرا ممکن است فیلم را دوست نداشته باشیم؟
اگر بعد از تماشای تیزرهای فیلم و برای تجربه دیدن فیلمی در ژانر معمایی و جنایی به سراغ «شاه کش» میروید، احتمالا با سرخوردگی بی اندازهای سینما را ترک خواهید کرد. آخرین ساخته وحید امیرخانی بدون اینکه موفق به خلق معمایی در بطن اثر شود، با ابهامی که در داستان و انگیزه شخصیتها به بوجود آورده است، بیشتر از هر چیز به سردرگمی و بلاتکلیفی مخاطب دامن میزند. شخصیت عصبی منصور، که بدون هیچ دلیل واضحی اقدام به گروگانگیری در هتل کرده و به سبک آثار باری به هر جهت هندی، پلیس را خلع السلاح و به شکل شگفت اوری سرباز حاضر در فیلم را بی هیچ انگیزهای با خود همراه میسازد، از آن دست رویکردهایی است که معمولاً فیلمهای جدی سینمای ما را در کوششی ناخواسته به آثار کمدی شبیه ساخته است.
مهناز افشار هم در یکی از خنثیترین نقشآفرینیهایش در «شاه کش»، جلوهای ناامیدانه پیدا کرده است.
جذابیتهای فیلم کدامند؟
تلاش کارگردان در پانزده دقیقه ابتدایی فیلم، در به تصویر کشیدن موقعیت جغرافیایی هتل و رفت و آمد شخصیتهایی که هر کدام به دلایلی این مکان نسبتا متروک را برای سپری کردن اوقات خود برگزیدهاند، ستودنی است. اینکه با فیلمبرداری در فصل گرما بتوانی فضای احساسی زمستان و برف و کولاک ناشی از حضور در ارتفاعات را به شکل قابل قبولی به مخاطب ارائه کنید نشان از تلاش قابل ستایشی دارد که سینمای ایران را از بعد فنی به رشد قابل توجهی رسانده است.
نظر منتقدان:
یاسمن خلیلی فرد: علاوه بر استیصال و انفعال شخصیتها که یکی از اساسیترین ضربهها را به درام وارد کرده است، عدم چفت و بست صحیح عناصر فیلمنامه نیز از بزرگترین نقطه ضعفهای «شاه کش» به حساب میآید. فیلمنامه دچار حفرههای متعددی ست و مخاطب را با چراییهای بسیاری مواجه میسازد و متاسفانه پاسخ روشنی هم به سوالات ایجادشده نمیدهد!
بسیاری از اقدامات، کنشها و واکنشهای شخصیتهای فیلم به شدت ساده انگارانه و به دور از اندیشه است. این که اساساً چرا باید پلیس پس از به دام انداختن منصور مجدداً با دست خود، خود را به دام او بیندازد و اسلحه را به او پس بدهد؟ چرا شخصیتهای داستان به راحتی از دست این موجود بیمار رها میشوند، اما به راحتی آب خوردن، دوباره به دام او میافتند؟
چرا دختر با پای خود به هتل برمی گردد؟ چرا یک جا میبینیم که دستانش باز هستند و سکانس بعد دستها بسته میشوند؟ چرا رفتار آدمهای داستان بی هیچ دلیل متقاعدکنندهای مدام تغییر میکند؟ دلیل تغییر رویکرد ناگهانی سرباز چیست؟
افشین علیار: اگر چه فیلم «در مدت معلوم» اولین اثر سینمایی وحید امیرخانی در ژانر کمدی، یک مبتذل تمام عیار به حساب میآمد، اما فیلم دومش که این روزها اکران شده است قطعا یک اثر مبتذل غیر کمدی ست که جایی در سینما ندارد، زیرا که این اثر نمیتواند یک فیلم سینمایی باشد چند هنرور دور هم جمع شده اند و دیالوگ میگویند و قطعا خودشان هم نمیدانند موضوع از چه قرار است.
۶۰ دقیقه از فیلم میگذرد و مخاطب هنوز گیج و مبهوت است که این چند هنرور میخواهند چه بگویند، اساسا نمیشود ضعف فیلم را در عناصر مختلف تفکیک کرد، زیرا شاه کش از ایده یا طرح تا اجرا با ضعفهای عجیبی مواجه است ضعفهای بزرگی که واقعا جای سوال دارد که فیلمساز چگونه به این حجم از ندانستن رسیده یا با چه نگرشِ سینمایی این فیلم را ساخته
کاربران در شبکههای اجتماعی درباره فیلم چه گفتهاند:
مسعود در توییتر میگه: «شاه کش» هر چه جلوتر میرود، مبهمتر به نظر میرسد و بیشتر تماشاگر را گیج میکند. واقعاً چرا باید فیلمی را تماشا کنیم که در ذهنمان کلی سوال ایجاد میکند و به هیچ کدام هم جوابی نمیدهد؟
مجید رفیعی در توییتر اینطور گفته: ” «شاه کش» فیلمی است که تا انتهای داستان شما را به دنبال خود میکشد. کار خوب ارزش دیدن دارد.
نظر نگارنده:
«شاه کش» همچنان همان گرفتاری ازلی و ابدی سینمای ایران را در “داستانگویی” با خود به همراه دارد. در شرایطی که همه عوامل فیلم در هنگام پیش تولید، خبر از به نمایش در آمدن اثری متفاوت و درگیر کننده در آینده میدهند، بعد از ماهها انتظار و اکران اثر مورد بحث، در سایه نا آشنا بودن فیلمساز به عناصر درام و داستانپردازی، بیشتر از هر چیز نشانههای شرمندگی فیلمساز از اثر تولیدی است که بر پیشانه آن خودنمایی میکند.
کافی است نابلدی فیلمساز را در همان ابتدا و با عبارات مبهم و غیر قابل تشخیصی که بعنوان خلاصه داستان به رسانهها ارائه میدهند بشناسیم: «گوزنِ قرمز از پشتِ صخره یخزده، نگاهی به مردِ شکارچی که سیگاری دود میکند میاندازد. گرگ، مچاله از سرما سرفهای میکند. گوزنِ قرمز: میخواد چی کار کنه؟ گرگ: نمیدونه میخواد چی کار کنه. گوزنِ قرمز: اینا که نمیدونن میخوان چی کار کنن خطرناکترن… من برمیگردم».
به نظر میرسد برای فیلمسازی که طراحی یک خلاصه داستان ساده برای ارائه به رسانهها به چنین پروسه مبهم و گاه طنز آمیزی منجر میشود، ساخت و پرداخت یک داستان با مدت زمان نود دقیقه که بتواند تماشاگر را هم تا انتها با خود همراه سازد به شکل طبیعی به چالشی زجر آور مبدل شده که نشانههایش را میتوان در شلختگی بی حد و حصر تصاویر و روابط کاراکترهای فیلم رصد کرد که گاه همچون سرباز داخل هتل به یکباره به کمک گروگانگیر میشتابد و در دقایقی بعد در نتیجه درگیری با او به مضحکترین شکلی کشته میشود.
واقعیت این است همانطور که یک فرد عامی با پوشیدن روپوش سفید رنگ، تبدیل به پزشک حاذق نمیشود، یک فیلم سینمایی نیز با نمایش مقادیر زیادی خون و خونریزی و خیال خام کارگردانش تبدیل به فیلمی دلهره آور در ژانر معمایی و جنایی نمیشود.
امتیاز:
منبع :Bartarinha