به گزارش مجله مدیا صلح خبر راهنمای اکران روز: «رد خون» ساختهی محمدحسین مهدویان برترینها: مشخصات فیلم: کارگردان: محمد حسین مهدویان / نویسنده فیلمنامه: حسین تراب نژاد- ابراهیم امینی / فیلمبردار: هادی بهروز/ تهیه کننده: سید محمود رضوی هنرپیشه ها: جواد عزتی، هادی حجازی فر، محسن کیایی، هستی مهدوی فر، بهنوش طباطبایی خلاصه داستان: افشین […]
به گزارش مجله مدیا صلح خبر
راهنمای اکران روز: «رد خون» ساختهی محمدحسین مهدویان
برترینها:
مشخصات فیلم:
- کارگردان: محمد حسین مهدویان / نویسنده فیلمنامه: حسین تراب نژاد- ابراهیم امینی / فیلمبردار: هادی بهروز/
- تهیه کننده: سید محمود رضوی
- هنرپیشه ها: جواد عزتی، هادی حجازی فر، محسن کیایی، هستی مهدوی فر، بهنوش طباطبایی
خلاصه داستان:
افشین (محسن کیایی) که به عنوان نیروی شنود تلفنی در میان نیروهای اطلاعاتی مشغول به کار است، با دیدن عکس همسرش سیما (بهنوش طباطبایی) در میان منافقین، متوجه میشود که او سالها است به نیروهای مخالف جمهوری اسلامی پیوسته است. از سوی دیگر سیما خواهر کمال (هادی حجازیفر) است.
این دو سعی میکنند این موضوع را از صادق (جواد عزتی) که مامور اطلاعات شدیدا پیگیری است پنهان کنند و خود آن را حل کنند. این در حالی است که نیروهای منافقین برای اجرای عملیات مرصاد و حمله نظامی به ایران آماده میشوند.
کارگردان درباره فیلمی که ساخته است چه میگوید؟
*واقعیت این بود که ما کاراکترهایی در «ماجرای نیمروز» ۱ داشتیم که جذاب بودند. فیلم هم در سطح جشنواره و اکران و شبکه نمایش خانگی دیده شد. احساس کردیم که تماشاگر، این کاراکترها را دوست دارد و میتوان کار را با این شخصیتها در قصه دیگری هم پیش برد و «ماجرای نیمروز ۲» را ساخت.
ماجرای عملیات مرصاد درآن مقطع تاریخی خیلی دراماتیک بود. به لحاظ داستانی نیز پرتنش و جذاب بود که میشد یک قصه جذاب را بر اساس آن تعریف کرد و به نظرم میشد یک فیلم درام خوب از آن ساخت. وقتی بشود درباره چیزی، قصهای تعریف کرد، ما سراغ آن میرویم. چیزی در حدود یک سال و نیم تحقیق داشتیم که نتایج آن را در اختیار گروه نویسندگان قرار دادیم و آنان نیز با کاری چند ماهه، فیلمنامه را نگارش کردند.
حرفهای هنرپیشه ها:
بهنوش طباطبایی: پیشنهادات مختلفی را طی این مدت نپذیرفتم و صبر کردم تا نقشی به من پیشنهاد شود که اولویتش فیزیک و ظاهر نباشد. وقتی آقای رضوی به من پیشنهاد این کار را دادند، بسیار خوشحال شدم، چون میخواستم بازهم تجربه کار با ایشان را داشته باشم. وقتی فیلمنامه را هم خواندم، از نقشم لذت بردم. ضمن اینکه قرار بود این فیلم را آقای مهدویان بسازند.
کارگردانی که کارهایشان به دل همه مردم نشسته و برای هر بازیگری افتخار است که با ایشان کار کند. من فکر میکنم که آقای مهدویان فیلمساز سفارشی از طرف مردم هستند. این نقش چالشهای زیادی را برای من به همراه داشت چرا که من آوردههایی از فیلم سیانور با خودم داشتم. جنس زن سازمانی که در دهه ۵۰ قبل از انقلاب بازی کرده بودم، با زن سازمانی که در سال ۶۷ بازی کردم متفاوت بود.
هستی مهدوی: نزدیک شدن به این نقش بسیار سخت بود چرا که ما به ازای بیرونی نداشت. وقتی این کار پیشنهاد شد، فهمیدم که یک فیلمنامه خوب را خواهم خواند. جذابیت فیلمنامه من را درگیر خود کرد و خشونتی که در فیلم وجود داشت را دوست داشتم. ما به مدت یک ماه در شهرک دفاع مقدس کار میکردیم. تمرین تیراندازی، بشین و پاشو و …
هادی حجازی فر: یکی از کارهای سخت ما که در قسمت اول ارائه داده بودیم این بود که کاراکتری را بازی کرده بودیم که یک سری طرفدارهایی داشت و جا افتاده بودند. کار سخت ما این بود که مخاطب این شخصیت جدید را پذیرفته و آرام آرام تغییراتی را در آن ایجاد کنیم. البته باید دقت میکردیم که این کار بدون پرش باشد. در حقیقت، سختی کار ما به جز هماهنگی با بچههای جدید که به کار اضافه شده بودند و قصه جدید، همین موضوع بود
حواشی فیلم:
رویکردهای سیاسی فیلم «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» و کنجکاوی ناشی از چگونگی تصویر سازی عملیات مرصاد (که مطرحترین رویارویی نیروهای نظامی منافقین و ارتش جمهوری اسلامی در دهه شصت است) باعث شد که بسیاری از چهرههای سیاسی همچون محمدباقر قالیباف شهردار اسبق تهران و عضو مجمع تشخیص مصلح خبرت نظام، رامین مهمانپرست سخنگوی سابق وزارت امور خارجه، سیدحسن قاضی زاده هاشمی وزیر سابق بهداشت و علی ربیعی وزیر سابق کار و رفاه اجتماعی و سخنگوی فعلی دولت، در ایام برگزاری جشنواره فجر در یک سانس مردمی به تماشای این فیلم نشستند.
در تیرماه ۹۸، و در بحبوحه اکران فیلم خبری در رسانهها دست به دست میشد که ظاهرا سازمان سینمایی تصمیم به اصلاح و سانسور قسمتهایی از فیلم «ماجرای نیمروز ۲» برای اکران عمومی گرفته است. همین امر واکنش تند سید محمود رضوی (تهیه کننده) و محمد حسین مهدویان (کارگردان) را به دنبال داشت:
سید محمود رضوی در توییتر نوشت: ما هنوز پروانه نمایش «ماجرای نیمروز: ردخون» را ندیدیم، اما دیروز در جلسهای آقای دکتر ابراهیم داروغهزاده گفتند اگر اصلاحات مدنظر شورا انجام بشود پروانه صادر میشود. البته شرح غم ما، مسئله امروز و دیروز شورای پروانه نمایش و ارشاد نیست، غم ما و رازهای سر به مهر ما از جای دیگه آب میخوره که از روز اول پروانه ساخت تا الان بوده و مارو خسته کرده.
این توییت رضوی، واکنش محمدحسین مهدویان کارگردان «ماجرای نیمروز: رد خون» را هم در پی داشت، او ضمن بازنشر سخنان رضوی در اینستاگرام، نوشت: «اول اینکه فقط جهت توضیح عرض کنم که پروانه نمایش نام یک مجوز رسمی است که به تهیهکننده میدن تا بتونه فیلماش رو اکران کنه و باز تا جایی که من میدونم با خبر صدور پروانه نمیشه فیلم رو اکران کرد. خودشو باید بدن. دوم هم اینکه اون مواردی که فرمودن دیگه اسماش اصلاحات نیست. استحاله است.»
چرا ممکن است فیلم را دوست نداشته باشیم؟
درام گریزی ذاتی محمد حسین مهدویان که مانع از درگیری احساسی تماشاگر با کاراکترها و وقایع فیلم شده است، بسیاری از لحظات مهم «ماجرای نیمروز ۲» را بدون اینکه بتواند تاثیرگذاری چندانی بر تماشاگر داشته باشد، صرفا از طریق دیالوگهای جاری میان کاراکترها پیش روی مخاطب میگشاید که همین امر، اثر نمایش داده شده را در حد و اندازههای روایت روزنامهای یک حادثه تاریخی در ذهن مخاطب تنزل میدهد.
بسنده کردن فیلمساز به ارائه تصویری توریستی و گذرا از اردوگاه اشرف و نحوه زیست منافقین که تنها به دیالوگهایی تکراری در باب اطاعت محض از رهبران جنبش (مریم و مسعود رجوی) ختم میشود، باعث شده که سکانسهایی، چون تقاضای ازدواج تشکیلاتی از سیما (بهنوش طباطبایی) و احساس عاشقانه هستی مهدوی به کاراکتر عباس، نا تمام و بدون تاثیر به نظر برسد.
جذابیتهای فیلم کدامند؟
جواد عزتی با درک و دریافت بالای خودش از نقش پیش رو، یکی از ماندگارترین کاراکترهای نیروهای اطلاعاتی را در برابر چشمان تماشاگر میگشاید که درونگرایی و هوشمندی سرشارش او را تبدیل به نیروی محرکه ماجرای نیمروز ۲ ساخته است. قدرتی که او در نگاه، زبان بدن و نحوه ادای دیالوگهایش در مواجهه با همکاران و مظنونان احتمالی به کار میگیرد، باعث شده که جواد عزتی تنها بازیگری باشد که تماشاگر برای دیدن دوبارهاش در قابهای فیلم، لحظه شماری کند.
صحنه پردازی و فضاسازی مناسب فیلم از دوران پر التهاب دهه شصت، میتواند توانایی کارگردان در بازسازی آن روزهای پر از حادثه را با اتکا به دوربین پر تلاطمش بیش از پیش به مخاطب القا نماید.
منتقدان موافق و مخالف فیلم چه میگویند؟
صوفیا نصرالللهی: یک تریلر سیاسی درجه یک دیگر از کارگردانی که کارش را خوب بلد است. محمدحسین مهدویان با فیلم ماجرای نیمروز ۲: رد خون نشان میدهد که موفقیت دو فیلم اولش «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» اتفاقی نبوده استاو همه ویژگیهای کارگردانی را که میتواند تریلر سیاسی بسازد دارد: جسارت زیاد، هوشمندی و اشراف کامل به تکنیک سینما. به علاوه مهدویان این هوشمندی را دارد که برای تریلرهایش سوژههایی را انتخاب کند که بشود در بستر اتفاقات روز هم تحلیلشان کرد یا نیاز به بازخوانیشان را احساس کرد.
فریبا اشوئی: مهدویان تلاش زیادی میکند تا حین ترسیم جزئیات عملیات مرصاد با خلق چند شخصیت در دل ماجرا به آن سروشکل دراماتیک هم بدهد و مخاطبش را با تعقیب قصه آنها همچنان تا پایان با خود همراه نگه دارد، اما متاسفانه موفق نیست. اینقدر اطلاعات مختلف به متن تزریق شده که وقتی برای دراماتیزه کردن همین چند پیرنگ نصفه نیمه (قصه سیما و افشین، لیلا و عباس) برای فیلمساز وجود ندارد.
تمام انرژی فیلم معطوف به مستندسازی واقعه مذکور شده است. این نگاه مستند هم شامل همه جزئیات فیلم شده است؛ مخاطب شاهد نمایش صحنههای شلوغ و پرهیجان از سالهای پایانی و پرالتهاب جنگ (مرصاد) و چهره پوشالی گروهک مجاهدین است، اما درگیر گره و هیجانات دراماتیک آن نمیشود. چراکه اساسا محتوای اثر داستانی نیست و قصهگویی نمیکند.
نظر کاربران در شبکههای اجتماعی:
*کاربری با نام علی احمدی جوبانه در اینستاگرام نوشته: بی زحمت به کسی توصیه نکنید، خیلی ضعیف بود، اصلاً مشخص نبود فیلم کمدی است یا مستند، جنگی یا درام
*کاربری به نام ماه و کتان در توییتر نوشته: «ماجرای نیمروز ۲ رد خون» از لحاظ کارگردانی و فنی و بازیها خیلی خوب، اما از نظر محتوا مغشوش و ابتر. اما در کل حتما ارزش دیدن داره.
نظر نگارنده:
به گمانم القا عباراتی، چون «تریلر سیاسی» به اثری از جنس «ماجرای نیمروز ۲: رد خون»، ناشی از یک سوء تفاهم سینمایی است. اینکه بخواهیم بدون نزدیک شدن به دغدغههای سیاسی و عقیدتی طرفین ماجرا، تنها به نمایش حضور خواهر یک نیروی امنیتی در جبهه مخالف بسنده کنیم، چیزی به اسم تریلر سیاسی که تضادهای عقیدتی در آن بتواند عشق و عاطفه خانوادگی را به چالش بکشاند بوجود نمیآید. واضح است که چنین دستمایهای بارها و بارها در فیلمهای پلیسی و جنایی در طول تاریخ سینما تکرار شده و عوض کردن شغل شخصیتها از دزد و پلیس به نیروی اطلاعاتی و مخالف حکومتی، دلیل قانع کنندهای برای تغییر ژانر به دست نخواهد داد.
نزدیک نشدن محمد حسین مهدویان به شخصیتهای فیلم و تصویر سازی ناقصی که از اردوگاه اشرف به مخاطب ارائه میدهد (نگاه کنید به جلسه به اصطلاح فکت خوانی زنان در اردوگاه که مسیر فیلم را همانند شعارهای هواداران مریم و مسعود رجوی، به سراشیبی سقوط میکشاند) باعث شده به جای نشان دادن فضای خفقان آور حاکم بر نیروهای منافقین، تنها این دیالوگهای جاری بر زبان کاراکترها باشد که جو یکی از مهمترین ارکان فیلم را برای مخاطب آشکار میسازد. در این میان وقتی کاراکتر «عباس» و دغدغههایش نسبت به سازمان و خانواده چندان برای مخاطب آشکار نمیشود، طراحی و اجرای صحنهای، چون قطع شدن پای همسرش در میان تنگه نیز تاثیر چندانی برای مخاطب در پی ندارد.
امتیاز
منبع :Bartarinha