به گزارش صلح خبر، نشستی وبیناری با عنوان «تصوّف و عرفان در ادبیات فارسی و عربی» به مناسبت روز گرامیداشت مولوی روز دوشنبه (هفتم مهرماه) با حضور کارشناسان ادبی از کشورهای، ایران، لبنان، سوریه، کویت، مصر، الجزایر و عمان توسط رایزنی فرهنگی ایران در لبنان برگزار شد.
عباس خامهیار، رایزن فرهنگی ایران در لبنان به عنوان نخستین سخنران با اشاره همزمانی این روز با روز جهانی ترجمه، گفت: چه زیباست که روز گرامیداشت مولوی با روز ترجمه همزمان شده است، چرا که شعرهای مولوی شرق و غرب عالم را به لطف ترجمه و مترجمان فراگرفته است.
او افزود: ما امروز مدیون مترجمان و ترجمههایشان و آن چه از ادبیات جهان معاصر به دست ما رسیده و هر آنچه از تمدن ما به گوش جهانیان رسیده است هستیم، چرا که شعر و عرفان ما جهانی شده است زیرا علاقهمندان به تصوف از بزرگ و کوچک آن را فرامیگیرند. همواره تبادل میان عربها و ایرانیها در ابعاد فکری، فرهنگی عرفانی و شعر وجود داشته است، و به رغم اختلاف زبانی، اما عرفان همیشه زبان معنوی دنیا بوده که مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و انسان را جایگاههای معنوی و تهذیب نفس بالا کشیده است.
خامهیار در پایان گفت: جهان عرب پس از ترجمه آثار مولوی، با فضای جدید و گستردهای از معنویات آشنا شد که پیش از این سابقه چنین فضایی بر اساس الگوی مولوی، رباعیات و داستانهایش را نداشت، بلکه به شکلی دیگر و متناسب با روحیات عربها را تجربه کرده بود. این امر به عنوان نوعی غنی شدن از نظر تمدنی است که تاریخ گواه بر روابط متبادل میان دو فرهنگ است.
سپس دلال عباس، استاد بازنشسته زبان فارسی دانشگاه لبنان، به نمادهای تصوف و عرفان در شعرهای شیخ بهایی و تأثیر پذیرفتن از مولوی اشاره کرد و گفت: عقل بشر به رغم پیشرفت علمی و خدماتی که به انسانها ارائه کرده اما نتوانسته روح آنها را سیراب کند، لذا تکیه بر شعرهایی با محتوای عرفانی و تصوف در میراث جهانی و اسلامی را میتوان دلیل این تشنگی معنوی بشر دانست.
او سپس به بیان ریشه تاریخی تصوف و عرفان در اسلام و ادیان دیگر پرداخت و مشترکات میان مولوی و شیخ بهایی در موضوع تصوف و عرفان را مورد بررسی قرار داد و از اینکه مولوی به مذمت صوفیان ظاهرساز و ریاکار پرداخته و در مقابل صوفیانی را که متصف به عشق الهی هستند تمجید میکند گفت.
قیصر مصطفی، استاد دانشگاه از الجزایر سخنران بعدی بود که درباره تأثیر تصوف، عرفان و زهد در ادبیات فارسی و عرب سخن گفت.
او مولوی را از جمله ادیبانی که تمام اندیشهها و دیدگاهها از هندوستان گرفته تا ایران و یونان حول محور او جمع شدهاند و گفت: اگر به آثار ادیبان و شاعرانی مانند جلالالدین رومی مولوی بنگریم، هیچگاه خواندن این آثار ملالآور نبوده و همچنان به عنوان یک شاهکار ادبی انسان را به خود جذب میکند و غم و اندوه را از روح او میزداید.
در ادامه شیرین عبدالنعیم محمد حسنین، رئیس دپارتمان زبانهای شرقی و استاد دانشگاه عین شمس قاهره، به ارائه تاریخچهای از شخصیت علمی مولوی و آثار او پرداخت و گفت: مثنوی معنوی با بیش از ۲۵هزار بیت، یکی از برجستهترین آثار در ادبیات فارسی و تصوف به شمار میرود که به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. این دیوان با بهره بردن از آیات قرآن کریم، روایات، امثال و حکم و داستانهای پندآموز، به شرح حقایقی مانند، توحید، ماهیت روح، حشر و نشر، جبر و اختیار، و برخی راز و رمزهای صوفیه پرداخته تا مسیر به سوی خداوند متعال را هموار کند.
او هدف مثنوی را ساختن درون انسانها و ارائه چهرهای واقعی از انسان نمونه بر اساس اصول و آموزههای اسلامی دانست و ضمن شرح داستان طوطی و بازرگان گفت: ارائه پندها در لابهلای داستانها به صورت بسیار حرفهای صورت گرفته به نحوی که خواننده را وادار میکند تا پایان داستان را دنبال کند و بدین صورت نصایح و حکمتهای خود را به خوانندگان القا میکند و این یکی از روشهای بسیار تأثیرگذار جهت پندآموزی است.
در ادامه محمد صالح صرخوه، عضو کمیته علمی فلسفی سهروردی از کویت، به معرفی جایگاه تصوف از نگاه مولوی پرداخت و گفت: امثالی که مولوی در اشعار خود میآورد، به خواننده کمک میکند تا به جای انجام عملیاتی سخت در ذهنش، به مفاهیم مورد نظر او نزدیک شود و با بیانی شیرین آن را دریافت کند.
او افزود: مولوی با ارائه تمثیلها، داستانها و حکایات شیرین توانسته عمیقترین مفاهیم فلسفی و عرفانی را به سادگی و در قالب تمثیل و داستان در ذهن مخاطبین جا بیاندازد.
در ادامه میرفت سلمان، استاد زبان فارسی از دانشگاه تشرین لاذقیه سوریه به مقایسه میان عرفان نظری و عملی از نگاه ابن عربی و جلالالدین مولوی پرداخت و به این نکته اشاره کرد که با نگاهی به برخی تألیفات در حوزه عرفان و تصوف، مولوی از اندیشههای ابن عربی تأثیر پذیرفته و در زمانی که با پدرش به دمشق مسافرت کرده بود، با ابن عربی دیداری داشته و محییالدین عربی آن جمله معروفش را درباره مولوی گفته است که: سبحان الله، اقیانوسی را پشت سر دریاچهای دیدم. که مقصود از اقیانوس مولوی و دریاچه همان پدر مولوی است.
او همچنین مثنوی را یک محصول ادبی، فکری، اخلاقی، کلامی و عرفانی دانست که دربرگیرنده بسیاری از نظریات و آرای ابن عربی است.
میرفت سلمان سپس به تفاوتهای میان ابن عربی و مولوی اشاره کرد و تفاوت عمده را در این دانست که ابن عربی به عرفان نظری میپردازد و مولوی به عرفان عملی و سیر و سلوک توجه دارد.
او سپس گفت: مولوی هیچ وجودی را برای اشیا به صورت مستقل قائل نبود و همه وجود را خداوند متعال میدانست اما نه به این معنا که اشیای موجود، عین حق هستند، بلکه وجود اشیا را تابع وجود خدواند میدانست.
سپس مصطفی اللواتی از عمان به نقش مولوی در ایجاد پل ارتباط معنوی میان امتها اشاره کرد و شخصیت مولوی را فراتر از یک شاعر، صوفی، حکیم و عارف دانست و گفت: مولوی شخصیتی جهانی دارد که سه شاخصه اصلی دارد: محبت و عشق به خداوند متعال، تجرد از دنیا و محبت به دیگران.
او سپس به شرح این سه توصیف پرداخت و در پایان مولوی را پلی فرهنگی میان امتها و ملتها معرفی کرد که میتواند بسیاری از اختلافات طایفهای و دشمنیهای سیاسی را کاهش دهد.
در ادامه امل ناصر از لبنان به اتصال دو فرهنگ و تمدن مختلف از نظر فکری و معرفتی در آثار مولوی پرداخت و گفت: این آثار میتواند بعد مکانی و زمانی را درنوردد و صحنهای از دیدگاه فرهنگی مختلف را از نگاه فردی و اجتماعی در چارچوب دینی و دنیوی در گستردهترین سطح ارائه دهد.
او معتقد است که مولوی توانسته مفاهیم تصوف را در قالب زیبای شعر که با فطرت انسان همخوانی دارد، ارائه کند و عرفان را در ادبیات با شیوهای عاشقانه با شعر درهم آمیزد.
سخنران پایانی فاطمه فنیش از لبنان بود، او در این برنامه گفت: تمام شرکتکنندگان درباره مولوی مطالب مهمی را بیان کردند، اما از آنجا که ما درباره عرفان و ادبیات فارسی و ارتباطش با ادبیات عرب سخن میگوییم موضوع عرفان صوفی در ادبیات فارسی و فطری بودن عرفان در این زبان توجه مرا به خود جلب کرد، زیرا در ادبیات عرب چنین اصالتی درباره عرفان در ادبیات ما وجود ندارد. و از آنجا که بنده به عنوان مترجم فعالیت میکنم، برایم بسیار دردآور است که بگویم بسیار اندک هستند مترجمانی که بتوانند در ترجمه روح عرفانی را از ادبیات فارسی به ادبیات عرب منتقل کنند.
در پایان مریم میرزاده، مجری این نشست به ارتباط تنگاتنگ میان فلسفه و شعر در تاریخ اندیشه بشری اشاره کرد و سپس به بحث تأثیرپذیری شاعران از عرفان و تصوف و ذکر نمونههایی از آن پرداخت.
انتهای پیام