به گزارش مجله اخبار روز صلح خبر دستگیری کودکان کار کودک آزاری است به گزارش صلح خبر؛ روزنامه آرمان در صفحه اول امروز 16 مهر خود نوشت: دستگیری کودکان کار کودک آزاری است رویکرد فعلی در مورد کودکان کار، دورکردن آنها از فضاهای شهری بوده است. با توجه به اینکه دلیل اصلی کار کودک شرایط اقتصادی خانواده است، […]
به گزارش مجله اخبار روز صلح خبر
دستگیری کودکان کار کودک آزاری است
به گزارش صلح خبر؛ روزنامه آرمان در صفحه اول امروز 16 مهر خود نوشت: دستگیری کودکان کار کودک آزاری است
رویکرد فعلی در مورد کودکان کار، دورکردن آنها از فضاهای شهری بوده است. با توجه به اینکه دلیل اصلی کار کودک شرایط اقتصادی خانواده است، رویکرد فعلی تا چه میزان موثر است؟
در این مورد تصمیم و اقدامات اجرایی با یک ارگان و سازمان نبوده است. عملکرد یک ارگان یا سازمان بهتنهایی تعیینکننده نیست. وزارتکشور، فرمانداری تهران، سازمان بهزیستی کشور، نیرویانتظامی، قوهقضائیه، شهرداری و… در دستگیری کودکان کار دخیل بودهاند. سیاست کلی بر مبنای جذب، دستگیری و جمعآوری کودکان کار بنا شده است، اما باید مشکلات و منافع این طرح بررسی و مشخص شود طرح تا چه میزان به اهداف ازپیشتعیینشده رسیده است. طرح دستگیری کودکان کار 31بار در طول 11سال گذشته اجرا شده است. اولین انتظار نگاهی همهجانبه به وضعیت کودکان کار در طرحی با این سابقه زمانی است. سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزهکودک مانند سایر ارگانها باید در جلسات تصمیمگیری در این مورد حضور داشته و از تجربیات شفاف، ملموس و مناسب آنها استفاده شود. هر اقدام اجتماعی درباره این کودکان باید با ارزیابی برنامههای گذشته در این زمینه باشد. طرح جمعآوری کودکان کار برای اولین بار اجرا نشده و سابقهای بلندمدت دارد. در صورت بررسی نتایج و برآورد هزینهها طرح قابل ارزیابی خواهد بود. اینکه کودک کار به چه طریقی ساماندهی میشود و آیا شرایط خانوادگی آنها در این ساماندهی تغییری دارد یا خیر، از نکات مهم اجرای این طرح است. وجود سازمانهای مردمنهاد در کنار نهادها و سازمانهای دیگر به کسب اطلاعات موردنیاز برای برنامهریزی در این حوزه کمک میکند. هنوز بسیاری از افراد دخیل در سیاستگذاری در حوزه کودکان کار آمار دقیق و مشخص از تعداد کودکان کار مهاجر و همچنین ماهیت کودکان کار ایرانی ندارند. آنها نمیدانند این کودکان جزو جمعیت حاشیهنشین شهر تهران هستند یا خیر. در این صورت جایگاه تاثیرگذاری سازمانهای مختلف و بهبود شرایط اقتصادی خانوادههای این کودکان کجاست؟ داستان بازتولید فقر تا چه میزان در افزایش تعداد کودکان کار موثر است؟ آیا این کودکان خیابانی نانآوران کوچک خانواده هستند که بهناچار خرج خانواده، اجارهنشینی، اعتیاد پدرومادر و… را میدهند؟ تا زمانی که اطلاعات دقیق و مناسب از وضعیت گروه هدف نداشته باشیم، سیاستگذاریها راه به جایی نمیبرند. باید بدانند کودکان کولی و چوکیها چنددرصد از این کودکان را تشکیل میدهند یا کودکان مهاجر از استانهای محروم چه گروهی هستند و چه مشخصاتی دارند. اگر نگاهی به لایحه تصویبی مجلس در سال 81 بیندازیم، تمام اتفاقات رخداده در طرح جمعآوری (دستگیری) کودکان، مصداق کودکآزاری محسوب میشود. کار کودک در خیابان، عدمامکان تحصیل کودک بهدلیل اشتغال و مشکلات او در فرایند کار همه از مصادیق کودکآزاری است. همچنین کودک دستگیرشده با ترس، نگرانی، اضطراب و حضور در میان کودکانی با تجربیات مختلف مواجه است. کودک در سرما و گرما به کار مشغول است، در حالی که خیابان جای او نیست. این کودک باید به مدرسه برود، تحصیل کند و در شرایط امن بزرگ شود. با وجود تمام مشکلات، او باید با مسائل ایجادشده توسط سیاستگذاران شهری نیز روبهرو شود.
بخشی از کودکان کار در خیابان دچار مشکلات و آزارهای متعدد جسمی و جنسی میشوند؛ چگونه میتوان امنیت فضای شهری را برای کودک کار فراهم کرد؟ آیا سازمانهای مردمنهاد میتوانند در افزایش امنیت این کودکان کمک کنند؟
قطعا سمنها میتوانند کمک کنند. کودکان در خیابان مورد انواع کودکآزاریهای جسمی، جنسی، عاطفی، اجتماعی و… قرار میگیرند، تجربه طرد و نادیدهگرفتهشدن توسط جامعه را از سر میگذرانند و احساس بیپناهی و ناامنی دارند. اطلاعات کافی از بخش عظیمی از کودکان بیشناسنامه وجود ندارد، در حالی که براساس بند اول پیماننامه جهانی حقوق کودک که در اسفند 72 به آن پیوستهایم، کودکان حق داشتن هویت دارند. سالهاست بحث ایجاد فضاهای شهری مناسب در مکانهایی با تجمع بیشتر کودکان مطرح میشود. شهرداری باید اماکنی را در اختیار سازمانهای مردمنهاد قرار دهد و در این مکانها باید تلویزیون و اتاقاستراحت وجود داشته باشد و آب خنک یا آش گرمی در اختیار کودککار قرار گیرد. در این صورت کودک کار و افرادی که قصد آزار او به هر نحو را دارند، درمییابند افرادی از کودک کار حمایت میکنند. مددکار اجتماعی باید در اماکن حضور داشته باشد تا کودک کار بهمحض احساس خطر مسائل خود را با او مطرح کند، پنج دقیقه فوتبالدستی بازی کند یا یک ربع تلویزیون ببیند. باید حداقل آسیب به کودک کار زده شود. هر چند کار حق کودک نیست و کار کودکان زیر 18سال و زیر 15سال بر اساس قوانین داخلی ایران غیرمجاز است، اما تعدادی از کودکان بهدلایل متعدد ناچار به کار میشوند و بهرغم دستگیری، جذب و بردن کودکان کار، آنها هنوز در سطح شهر وجود دارند. آنها تحتفشار خانواده نمیتوانند دست از کار بکشند، زیرا خانواده در تامین هزینههای این کودکان ناتوان است و جمعیت خانوادههای آنها گاهی به 12نفر میرسد. برای هر کودک کار باید نسخه متفاوت و خاصی نوشت و نمیتوان برای تمام آنها یک نسخه واحد پیچید. اگر مسئولان بتوانند برای کودک کاری که پدر معتاد، بیکار و درگیر فقر دارد، شرایطی را فراهم آورند تا او در یک مدت معین و برنامه کارشناسیشده ششسال اول تحصیل خود را سپری کند، در این صورت در واکسیناسیون و ایمنسازی شرایط عاطفی، روانی و اجتماعی کودک خوب عمل کردهاند.
با اینکه چندین سال از طرح لایحه حقوق کودکان و نوجوانان میگذرد، اما این لایحه هنوز تصویب نشده است. علت این امر، بیتوجهی مسئولان به مسائل حقوق کودکان است یا دلایل دیگری باید برای آن متصور شد؟
این لایحه 13سال است متوقف مانده؛ سهسال در دوره احمدینژاد در دولت باقی ماند، در حالی که باید سهماهه به مجلس تقدیم میشد و هشتسال نیز در مجلس باقی مانده است. سوال آن است که چه موضوع مهمتری از حقوق کودکان و فرزندان این سرزمین وجود دارد؛ چرا لایحهای که بهمنظور بهبود شرایط کودکان به مجلس داده میشود به حاشیه و خارج از صحن علنی مجلس میرود؟ آیا مهمتر از سلامت کودکان که آیندهسازان این کشور هستند مسائل مهمتری وجود دارد؟ هیچدلیلی برای توقف 13ساله این لایحه قانعکننده نیست. اگر درحالحاضر اکثر نمایندگان مجلس اصلاحطلب هستند انتظار میرود آنها کودکان را بهعنوان یک اصل در جامعه ببینند و مسائل آنها را مورد توجه قرار دهند. در وضعیت کنونی جای خالی «شورایعالی کودک» در کشور بهوضوح احساس میشود. بیش از 10سال است انجمن حمایت از حقوق کودکان به راهاندازی شورایعالی کودک میاندیشد و حتی برای آن راهکارهای قانونی پیشنهاد داده است. در صورت تشکیل این شورا نمایندگان تمام وزارتخانهها و سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزه کودکان در آن حضور خواهند داشت و نگاه همهجانبه و گسترده به مسائل کودکان صورت میگیرد. بهعنوان مثال نماینده وزارت امور خارجه به پناهندگان و مهاجران رسیدگی میکند و وزارتخانههای آموزشوپرورش و بهداشت مسائل آموزشی و بهداشتی این کودکان را در دستورکار قرار میدهند. شورایعالی کودک بهمثابه یک نهاد همهجانبه و با تاکید بر کنوانسیون حقوق کودک با حضور نمایندگان نهادهای مدنی در بخش کودکان بهعنوان یک نهاد در صف مقدم ارتباط با کودکان تصمیمات مناسب در این حوزه خواهد گرفت.
در سالهای اخیر شاهد افزایش خشونت و کودکآزاریها و شاهد حوادثی مانند قتل ستایش و کشتهشدن بنیتا بودهایم؛ افزایش میزان نقض حقوق کودکان در کشور را ناشی از چه مسائلی میدانید؟
متاسفانه شاهد کودکآزاریهای بسیار آسیبزا و همراه با خشونتهای عمیق هستیم که گاهی سبب کشتهشدن کودکان میشوند. هنوز بانک اطلاعاتی از افراد آزاررسان به کودکان و زنان در کشور وجود ندارد. کمترین کار تهیه شناسنامه و اطلاعات از این افراد و قرار دادن این اطلاعات در دسترس نهادهای مربوطه و برنامهریز است. بهعنوان مثال دو سال قبل یک معلم ورزش در مدرسه کودکان را مورد آزارجنسی قرار داد، در حالی که تشکیل بانک اطلاعاتی از بهکارگیری افرادی که تجربه خشونت و رفتارهای جنسی نامناسب با کودکان را دارند در حوزه کودکان جلوگیری میکند. در صورت وجود این بانک اطلاعاتی دقت و توجه ویژه به رفتار و کردار این افراد وجود خواهد داشت. در اغلب موارد کودکآزاری، فرد کودکآزار تجربه زندان و سابقه رفتارهای خشونتآمیز را داشته، درحالی که آنها نباید بتوانند اقدامات مجرمانه خود را دوباره تکرار کنند.
براساس اظهارات اخیر مسئولان سازمان بهزیستی غالب کودکآزاریها توسط والدین کودک انجام میشود؛ رعایت حقوق کودکان را در خانوادههای ایرانی چگونه ارزیابی میکنید؟
در بحث کودکان نیازمند قوانین حمایتی بیشتر هستیم. سازمانهای مرتبط با حقوق کودکان باید بتوانند در مواقع بحران بسیار سریع مداخله کنند. در حال حاضر مددکار اجتماعی مستقر در خودرو 123 سازمان بهزیستی بدون مجوز اجازه ورود به خانه و انجام اقدامات سریع مورد نیاز را ندارد، در صورتی که او باید بهعنوان فردی متخصص و تحت نظارت سازمانبهزیستی اجازه ورود بدون قیدوشرط به خانه را داشته باشد. هنوز نقش پدر در قوانین مربوط به کودکان پررنگ است و او میتواند با اتخاذ تصمیماتی نادرست کودک را تحت آسیب قرار دهد، اما قوانین حمایتی موجود نمیتواند با این پدر مقابله کند. کودک باید بتواند حمایت بیشتری دریافت کند تا مسائل خود را عنوان کند. بهمنظور کاهش میزان خشونت در خانوادهها باید مددکار اجتماعی در مدارس حضور داشته باشد. در این صورت پیشگیری سطح اول برای تمام کودکان جامعه در مقاطع تحصیلی بهصورت عام رخ میدهد و کودکان و نوجوانان در پیشدبستانی، دبستان، دبیرستان و دانشگاه روشهای مراقبت از خود را در چهار پنج مقطع از کودکی، نوجوانی و جوانی میآموزند. پیشگیری سطح دو نیز با حضور مددکار اجتماعی در مدارس امکان دارد، زیرا او میتواند مداخلات مناسبی در خانوادههایی انجام دهد که آثار کودکآزاری جسمی بر بدن کودکان آنها محرز است؛ کودکانی که دچار انزوا، گوشهگیری، شرم، ترس، خشم و فعالیت و اعمال خشونت بیشازحد هستند. مددکار در مدارس این کودکان را میبیند و مشاورههای مناسب را میدهد و آنها را به سازمانهای مختلف ارجاع میدهد و پیگیر مساله میشود. در این صورت میتوان به خانواده نحوه صحیح رفتار با کودک را آموزش داد و انجام آموزش را شرط ادامه همکاری دانست. کودک دیگر کیسهبوکس خانواده نخواهد بود. در حال حاضر بهدلیل افزایش فقر، مشکلات اقتصادی و فرهنگی والدین، بیکاری، اعتیاد، عدمرضایت و ناخشنودی فردی، عدمآشنایی با شیوههای فرزندپروری و همسری مشکلات متعددی در حوزه حقوق کودکان داریم. در صورت وجود مددکار اجتماعی این آموزشها ابزار کمکآموزشی والدین برای رفتار با کودک میشوند و کودک از خود مراقبت میکند و در نهایت فرزندان بهتری تربیت میشوند. در بسیاری از موارد والدین بهقصد تربیت به رفتارهای خشونتآمیز دست میزنند، زیرا تصور میکنند این کار به تربیت کودک کمک میکند یا راه دیگری برای مواجهه با کودک آموزش ندیدهاند. هر چند خود به اشتباه بودن این روش واقفند، اما ادعا میکنند کار دیگری نمیتوانند انجام دهند. کودکان نیازمند آموزش تربیت جنسی هستند. تربیت جنسی مراقبت جنسی از کودکان و هشدارهایی است که به آنها برای مراقبت از خود داده میشود.
آیا فرزندسالاری بهمعنای رعایت حقوق کودک است؟
خیر. این موضوع نیز بهدلیل عدم آگاهی والدین است. هنگامی که والدین شیوههای فرزندپروری را آموزش نبینند، تصور میکنند درپیشگرفتن شیوه پدران و مادرشان و بهرهگیری از دعوا و خشونت کودک را تربیت میکند یا در روشی دیگر با دادن امتیاز و امکانات اضافه کودک را کنار خود نگه میدارند. هیچیک از این روشها برای تربیت فرزند مناسب نیست و رابطه متقابل و دوجانبه با تاکید بر برخی اصول باید بین والدین و فرزندان وجود داشته باشد. این اصول میتواند این رابطه را تنظیم کند و به بهترین شکل پیش ببرد. اگر والدین نیازها و خواستهای کودک را بشناسند در این صورت میتوانند در گذراندن سالهای کودکی فرزندانشان با آنها همراه و همگام باشند.
روند رسیدگی به امور و حقوق کودکان را در دولتهای یازدهم و دوازدهم به نسبت دولتهای گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
تغییر عمده و اثربخشی در رویکرد دولت اعتدال با دولتهای پیشین وجود ندارد. با روی گشاده و همدلی بیشتری از سوی مسئولان مواجهیم، اما اثربخشی و تاثیرگذاری مناسب را مشاهده نکردهایم. برخی از مطالبات فعالان حقوق کودک از دولت کوتاهمدت است. مسائلی مانند تصویب لایحه حقوق کودکان و نوجوان و اجراشدن آن، افزایش میزان قوانینحمایتی درباره کودکان و نزدیکی بیشتر به اصول کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک، پیشگیری مداوم، طولانیمدت و گسترده و پیشگیری سطح اول و دوم در میان کودکان از مهمترین مطالبات فعالان حوزه کودک است. در صورت رعایت این موارد در آینده جوانانی کارآمدتر، با آستانه تحمل بالاتر و پذیرش بیشتری داریم که با ابزارهای خودکنترلی آشنا هستند. نباید تنها ژستی سیاسی برای حضور سمنها در مسائل مختلف کشور وجود داشته باشد.
بیشترین نمود توجه به کودکان کار در بخش کودکان کار و خیابان است، در حالی که تعداد زیادی کودک در کارگاههای صنعتی و تولیدی با شرایط تصورنکردنی و سخت کار میکنند. چرا توجه چندانی به این دسته از کودکان کار نمیشود؟
یکی از مشکلات تغییر قانون وزارت کار است، براساس این قانون کارگاههای زیر 10 نفر از شمول نظارتهای سازمان کار مستثنی شدند. با توجه به طرح جمعآوری کودکان کار بیم آن میرود که این کودکان به کار در پستوها و زیرپلهها رو بیاورند و به کارهایی بپردازند که شرایط آنها بسیار دشوارتر از کار در خیابان است. در این اماکن خطر اعتیاد، تجاوز، تعرض و… کودکان را تهدید میکند. اگر نتوانیم مشکلات اقتصادی، بهداشتی و درمانی خانواده را حل کنیم کودک بهدلیل فشار خانواده به منظور کار به زیرپوست شهر میرود و در دسترس نیست. بهعنوان مثال چندین سال قبل کار چسبهای غیراستاندارد و وارداتی چینی آسیبهای جدی بر استخوانهای کودکان فعال در کارگاهها به جا گذاشت. اگر مشکلات واقعی کودکان را ببینیم اینگونه کارها آسیبهای جدی به سلامت آنها وارد میکنند.
طرحهای حمایتی کودکان مانند طرح پرتو در شهرداری انجام میشود و از سوی دیگر کودکان کار عضو باندهای مافیایی قلمداد شده و با آنها برخوردهای سلبی صورت میگیرد. این دوگانگی رفتار با کودکان کار چگونه توجیهپذیر است؟
تمام این دوگانگی رفتار در عدم آشنایی و شناخت مسئولان با پدیده کودککار خلاصه میشود. تمام آمارها و اطلاعات نشان میدهد کمتر از 10درصد از این کودکان با مدیریت افرادی در باندها مشغول به فعالیت هستند و غالب کودکان خانواده دارند، حاشیهنشین هستند و به دلیل فقر و مشکلاتمالی کار میکنند. مشکلاتاجتماعی پیچیده شدهاند؛ نباید بهسادگی آنها را دید. این نشان میدهد سیاستگذاران از واقعیت جاری جامعه دور هستند. سازمانبهزیستی با بسیاری از مراکز و مددکاران در ارتباط است و آمار قابل استنادی دارد که درصد کمی از این کودکان عضو باندهای مافیایی هستند، اما همچنان بر عضو مافیا بودن این کودکان تاکید میشود. تشخیص نادرست مسئولان سبب صرف هزینههای زیاد و نتایج نامطلوب میشود. شاید اگر این کودکان عضو باندهای مافیایی قلمداد شوند، بتوان شدت برخورد با آنها را نیز افزایش داد، در حالی که این کودکان متعلق به خانوادهها هستند. برخورد سلبی بهنفع سیاستگذاران، دولت، کودکانکار و خانوادههای آنان نیست و برای هیچفردی دارای منفعت نیست. در طرح اخیر جمعآوری کودکان کار، بدون تمایل دختران، اقدام به کوتاهکردن موی آنها کردند که توجیهناپذیر است.
اگر خبر يا گزارشي داريد از بخش خبرنگاران صلح خبر براي ما ارسال نماييد.
قوانين خبرنگاران صلح خبر
- در صورت تمايل اعلام نماييد تا اخبار و گزارش ها با نام خود شما منتشر گردد.
- شما مي توانيد از بخش خبرنگاران صلح خبر، اخبار و گزارش هاي خود را ارسال نماييد.
- شما مي توانيد اخبار و گزارش ها را به ايميل solhkhabar@yahoo.com ارسال نماييد.
- لطفا در ارسال اخبار و تصاوير و گزارش هاي خود قوانين و مقرارت را رعايت فرماييد.
- از ارسال مطالب خلاف عفت عمومي اکيدا خودداري فرماييد.
- از ارسال کاريکاتورهاي توهين آميز يا تصاوير موهن اکيدا خودداري فرماييد.
- رعايت کپي رايت در مطالب ارسالي الزامي است.
- در صورت مشاهده تخلف پس از تذکر ، حساب کاربر خاطي بلافاصله حذف مي گردد.