به گزارش مجله تصویری صلح خبر در ستایش پپ گواردیولا؛ خالق فوتبال مدرن هفته نامه همشهری جوان – محمد امیرپور: «گواردیولا ناپخته ترین مربی جهان است.» بعید است جمله «زلاتان ابراهیموویچ» درباره «پپ گواردیولا» هواداران دیگری جز معدود بازیکنانی داشته باشد که مثل زلاتان رابطه خوبی با مرد خوش تیپ اسپانیایی نداشته اند. مخالفان او […]
به گزارش مجله تصویری صلح خبر
در ستایش پپ گواردیولا؛ خالق فوتبال مدرن
جز این استثناها، باقی جهان مشغول لذت بردن از کیفیت تیمی هستند که او ساخته است. دنیا فعلا مشغول تماشای 15 برد پیاپی در لیگ عالی انگلیس است و لبخندهای گواردیولا به منتقدانی که سال گذشته او را ترسو می خواندند و به تاکتیک هایش ایراد می گرفتند. همسایه منچستریونایتد که در «اولدترافورد» آنها را قلابی می خواندند، این روزها اوریجینال ترین باشگاه دنیا هستند.
از سن پدرو تا نیوکمپ
«در روستایی که من به دنیا آمده بودم، همه آدم ها عادت داشتند با هم سلام و احوالپرسی کنند. چه همدیگر را می شناختیم، چه نه، باید به همه عابرها سلام می کردیم. ژن معاشرت کردن و نزدیک شدن به بازیکنان را از همان روزها حفظ کرده ام.»
با جرأت می توان خانه والدین پپ گواردیولا در دهکده هفت هزار نفری «سن پدرو» را زیباترین خانه این روستا دانست؛ خانه ای که پدر پپ – که خودش معمار است – آن را طراحی کرده است. قدیمی های روستا، گواردیولا را به خوبی یادشان است؛ پسربچه ای با پاهای پرانتزی که «گواردی» صدایش می کردند و همیشه دختری به اسم «پیلار» هم کنارش بود.
تاکتیک پسربچه های سن پدرو برای بردن مسابقه ساده بود؛ توپ را به گواردی بسپارید و او خودش بهترین تصمیم را می گیرد. پپ هنوز هم برای تصمیم گیری های مهم زندگی اش به سن پدرو می آید. برای انتخاب بارسلونا، بایرن مونیخ و منچسترسیتی او چند هفته ای به سن پدرو می آید و در آرامش همین روستای کوچک، بزرگ ترین تصمیم های فوتبالی اش را می گیرد. در دهکده ای کوچک که پر از بارها و مغازه هایی است که نام شان را گواردیولا گذاشته اند؛ درست مثل تنها زمین فوتبال روستا که نامش گواردی است.
اعتماد به نفس کاتالانی
«من به تیمی بدون آنها فکر می کنم. تمام هفته پیش به ساختن یک بارسای جدید بدون آنها فکر کردم و توانایی اش را دارم.»
در تاریخ هیچ باشگاهی در اسپانیا یک پسربچه توپ جمع کن به تیم اصلی باشگاه نرسیده و بعد هم روی نیمکت همان باشگاه ننشسته است. اما پپ در سی و هفت سالگی در حالی که روبروی «خوان لاپورتا» و پیشنهاد سرمربیگری بارسلونا ایستاده بود، این جمله ها را گفت. گواردی بدون این که ترسی از ستاره های اسم و رسم دار تیمش داشته باشد، «رونالدینیو»، «دکو» و «اتوئو» را بازیکن مازاد اعلام کرد و در روز اول قرارداد به مدیران بارسا گفت به آنها نیازی ندارد.
پپ ماموریت رساندن پیغام به رونالدینیو را بر عهده گرفت: «تو هنوز فوق العاده ای اما از آمادگی دوری و به درد سبکی که توی ذهنم دارم، نمی خوری.» بارسلونای پپ گواردیولا این گونه ساخته شد. با اعتماد به نفس فوق العاده مردی که تا پیش از اخراج رونالدینیو و دکو، حتی یک روز هم در باشگاهی حرفه ای مربیگری نکرده بود.
پپ هر قدر در کنار گذاشتن ستاره های بارسا جسارت داشت، در به کار گرفتن بازیکنانی مثل «اینیستا» هم اعتماد به نفس داشت؛ بازیکنی که فوتبالش را مدیون پپ می دانست: «وقتی چهارده ساله بودم، در تورنمنت لیگ شرکت کردم و قهرمان شدیم. پپ جام رو به من داد و گفت پسرم امیدوارم توی تیم اصلی ببینمت اما صبر کن تا من از تیم رفته باشم.»
خالق فوتبال مدرن
«من عاشق توپ هستم و همیشه دوست دارم با آن بازی کنم. از روزی که در بارسلونای B مربیگری کردم، خواستم به این شکل بازی کنم. اگر روزی فوتبال مالکانه جواب نداد، من بازنشسته خواهم شد.»
اعتماد به نفس و تشنه موفقیت بودن، دو فاکتوری هستند که هیچ مربی در دنیا به اندازه پپ گواردیولا از آن بهره نبرده است. پپ هنوز هم خود را مدیون «یوهان کرایف» می داند؛ کسی که در دسامبر سال 1990 برای اولین بار به گواردیولا اجازه داد با لباس بارسا وارد زمین شود. در جلسات تمرینی با شاگرد با استعدادش درباره تاثیر کوچک کردن فضای زمین مسابقه برای حریف حرف می زد و از عطشی می گفت که بازیکنان فوتبال باید پیش از آغاز هر مسابقه داشته باشند.
27 سال از روزی که پپ گواردیولا موفق شد برای بارسلونا بازی کند می گذرد. اما داستان فوتبال برای پپ هنوز هم همان قدر ساده و خطی است که یوهان کرایف به آنها گوشزد کرده بود: «باید تیم مقابل را برای بازپس گرفتن توپ دچار سرگیجه کنید و بعد با قدرت خط حمله کارشان را بسازید.»
بزرگ ترین تفاوت فلسفه کرایف و پپ شاید در این باشد که اسطوره هلندی به جذاب ماندن فوتبال معتقد بود اما پپ حاضر است برای پیروزی بر منچستریونایتد در «اولدترافورد» به ستاره هایش دستور بدهد پنج دقیقه توپ را در گوشه نقطه پرچم کرنر نگه دارند و بازی را از جریان بیندازند. «نتیجه گیری» تفاوت دید این شاگرد و استاد بود؛ اختلاف عقیده ای که منجر به اخراج کرایف از بارسلونا و ماندگاری پپ در هر باشگاهی است که روی نیمکتش می نشیند.
شهر ممنوعه
«مربی، فوتبال رو به ما فهموند. پپ فقط به ما دستور نمی داد. اون همه چیز رو توضیح می داد. این باعث می شد دلیل پشت هر دستورش رو بدونیم. با روش پپ هر چیزی معنا داشت.»
«پیکه» از اهمیت تفهیم کردن بازیکنان توسط پپ می گوید. پپ همیشه پشت درهای بسته تیمش را آماده می کرد؛ آن قدر که مطبوعات انگلیسی زمین تمرین منچسترسیتی را «شهر ممنوعه» می دانند.
دیوید سیلوا به اعتقاد پپ، یک جنتلمن است که باید استراحت بیشتری داشته باشد؛ «سیلوا در تمرینات مثل یک جنتلمن رفتار می کند اما در مسابقه تبدیل به یک حیوان وحشی می شود که آرام و قرار ندارد.» در فلسفه پپ مهم است که تمام لوبیاها برای رسیدن به پیروزی به یک اندازه پخته شوند.
شاگرد بیلسا
«13 ساعت پرواز مستقیم انجام دادم تا به آرژانتین و شهر زندگی «مارچلو بیلسا» برسم. 13 ساعت پرواز فقط برای این که یک بعدازظهر با مارچلو بیلسا در تراس خانه اش بنشینم و قهوه بخوریم و درباره فوتبال حرف بزنیم.»
آنها عاشق تیم هایی هستند که بر بازی تسلط داشته باشند و باختن هر دو را افسرده و منزوی می کند. او حتی برای روز معارفه و خداحافظی اش در بارسلونا با مارچلو بیلسا مشورت کرده بود. وقتی یک خبرنگار درباره این موضوع از او پرسید، جواب داده بود: «چرا همه تان فکر می کنید من همه چیزدان به دنیا اومدم؟»
واکسن انگلیسی
«ورودم به لیگ عالی انگلیس را همیشه این طور تجزیه و تحلیل می کنم. مثل آدمی بودم که وارد قاره جدیدی شده؛ بدون این که نسبت به چیزی اطلاع یا مصونیت داشته باشد. حتی گلبول های سفید بدنم نسبت به ویروس های سرماخوردگی انگلیس هم واکنش به دردبخوری نداشتند اما برای فصل جدید واکسینه شده ام.»
شناختن لیگ جزیره و مصائب باشگاه های فیزیکی انگلیسی، تاوان یک سال ناکامی را برای پپ و منچسترسیتی به همراه داشت. مطبوعات انگلیسی درباره تغییر سبک بازی، آن قدر به پپ فشار آوردند که اعلام کرد ترجیح می دهد به جای تغییر بازی مالکانه از دنیای مربیگری خداحافظی کند. اما شروع توفانی پپ و سیتی زن ها در این فصل همه را غافلگیر کرده است.
تنها تساوی من سیتی برابر «اورتون» در حالی به دست آمد که آنها ده نفره شده بودند. «کونته»، مورینیو و کلوپ همه در برابر پپ زانو زدند تا هنوز هم پیدا کردن پادزهری برای حملات پردامنه سیتی بزرگ ترین مشغله ذهنی در انگلیس باشد. سیتی تبدیل به تیم های همیشگی پپ شده است؛ شبیه بارسای در اوج. یادآور اینیستا و ژاوی و خلاقیت هافبک هایی که انگار تمامی ندارند. شبیه سازی اتفاق افتاده است. کافی است نگاهی به کوین دی بروین و سیلوا بیندازید. فلسفه پپ بدون آنها حتما چیزی کم دارد؛ دو هافبکی که روی 60 درصد از گل های این فصل سیتی زن ها نقش داشته اند.
بهترین لژنشین اروپا!
«نمی دانم که ما بهترین باشگاه این روزهای اروپا هستیم یا نه؟ اما مطمئن هستم ما هم در این فصل شکست خواهیم خورد. هیچ باشگاه و امپراتوری بدون شکست نمی ماند.»
«ناپولی» هنوز در سری آ شکست نخورده است. بارسلونای «ارنستو والورده» هم همین طور. اما تفاوت بزرگ هر دو صدرنشین با منچسترسیتی در وابستگی آنها و نداشتن نیاز من سیتی به ستاره هایش است. ناپولی این روزها با مصدومیت «ایسیتیه» قدرت خلق موقعیتش را از دست داده است و امتیاز پشت امتیاز از دست می دهد. بارسلونای غیرخلاق والورده هم بدون لئو مسی به تیم های شرق اروپا شبیه تر است تا معبد فوتبال اروپا اما منچسترسیتی و قطار آهنینی که پپ راه اندخته، خیال توقف ندارد. از درون دروازه تا «جان استونز» و «اوتامندی»، از سیلوا و دی بروین، تا «سانه» و «استرلینگ» و خسوس». ستاره من سیتی نه بازیکنان و چندتایی ستاره که فلسفه ای است که هر بازیکن متوسطی هم در آن کیفیت یک ستاره را بروز می دهد. صفری که این روزها جلوی تعداد شکست سیتی زن ها نشسته است، یک معنی واضح دارد؛ آنها بهترین دارودسته این روزهای فوتبال اروپا هستند.
آیا فلسفه گواردیولا در حال تکامل است؟!
هنوز به نیم فصل لیگ جزیره نرسیده ایم اما تاجگذاری سیتی زن ها را باور کرده ایم. پپ گواردیولا اعتقاد دارد منچسترسیتی، نسخه ای مشابه بارسلونای سال 2011 است و او در تمام این سال ها، مقید به رعایت فلسفه اش بوده است؛ مقایسه ای میان بارسلونای 2011 و منچسترسیتی 2017 نشان می دهد سیتی پپ گاهی موفق تر از بارسای او نتیجه گرفته و گاهی ضعیف تر بوده است.
94.6 «درصد برد»
در فصل یک رکورد عجیب و غریب در لیگ جزیره است. پپ در حالی از 17 مسابقه تنها یک نتیجه را مساوی کرده که بارسلونای او 85 درصد پیروزی در 17 مسابقه اولش داشت. تنها مساوی تیم پپ هم بیشتر از توان فنی اورتون، به اخراج «کایل واکر» در نیمه اول مربوط می شد.
718 «پاس»
انگار بازیکنان منچسترسیتی توپ را اهلی کرده اند و در هر 90 دقیقه، بیشتر از 700 بار توپ را به هم پاس می دهند. اما بهترین بارسلونای تاریخ عدد بالاتری را در تعداد پاس در یک مسابقه ثبت کرده است و در فصل 2011-2010 شاگردان پپ میانگین 747 پاس در هر بازی داده اند.
72.8 «مالکیت»
درصد مالکیت توپ در بارسلونای سال 2011 من سیتی هم در حوالی همین رکورد قدم می زند و به طور متوسط 71 درصد در هر مسابقه در لیگ جزیره مالکیت توپ دارد. طبعا لیگ عالی انگلیس فوق العاده رقابتی تر است و عملکرد پپ در سیتی بهتر از اسپانیا بوده است.
3 «گل»
شاگردان پپ به طور متوسط در هر مسابقه سه گل به حریفان شان می زنند. این تعداد گل بیشتر از عملکرد هجومی بارسلونای 2011 است که 2.87 گل در هر بازی را ثبت کرده بودند.
استاد و شاگرد
تمام فلسفه مربیگری پپ گواردیولا همین جمله ساده مربی هلندی یوهان کرایف بود که پپ ارادت عجیبی به او داشت: «وقتی توپ را در اختیار داشته باشی از فوتبال لذت می بری و هیچ چیز مهم تر از این نیست.»
منبع : Bartarinha