جامعه > سلامت – در سالهای گذشته آمیزهای از ناآگاهی و منافع غیرهمراستا با مصالح افراد مبتلا به فلج مغزی را باید یکی از دردناکترین دورانهای رسیدگی به این افراد مظلوم و خانوادههای آنان به حساب آورد. به همین منظور با محمدرضا مقیسه عضو شورای سیاستگذاری و رئیس روابطعمومی و اموربینالملل «انجمن حمایت از مبتلایان فلج مغزی […]
جامعه > سلامت – در سالهای گذشته آمیزهای از ناآگاهی و منافع غیرهمراستا با مصالح افراد مبتلا به فلج مغزی را باید یکی از دردناکترین دورانهای رسیدگی به این افراد مظلوم و خانوادههای آنان به حساب آورد. به همین منظور با محمدرضا مقیسه عضو شورای سیاستگذاری و رئیس روابطعمومی و اموربینالملل «انجمن حمایت از مبتلایان فلج مغزی (سی پی)» به گفتگو نشستهایم.
وی میگوید: در بازگشت به رفتار عالمانه ابتدا باید مفاهیم کلیدی و سرنوشتساز و فهم مسلط از آنها، مورد توجه و بازنگری قرار گیرد؛ سپس با فراهم ساختن سایر مقدمات مانند نظام ثبت تجربیات و کارآمدسازی نظام اطلاعرسانی و گردش آزاد اطلاعات و… با روش علمی، به توصیف واقعیتها پرداخت. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
یکی از مشکلات جامعه فلجمغزی(سی پی) وجود نوعی ساختار دولتی ست که در حوزه اطلاعرسانی و مطبوعات، دستیابی به درک مطابق با واقع از مسائل جامعه «سی پی» را بسیار دشوار کرده است. نظرتان در این باره چیست؟
امروزه در عصر انفجار اطلاعات دیگر این حقیقت به خوبی اثبات شده است که از نظر کارکردهای مختلف، رسانهها سهم و نقش قابل ملاحظهای در انتقال دستاوردهای فرهنگی و فکری بشری در میان ملل و جوامع دارا هستند. در واقع با ظهور وسایل ارتباط جمعی پیشرفته، فرایند اطلاعرسانی از انحصار دولتها خارج شده است. در این فرایند وسایل ارتباط جمعی، محدودیتهایی از قبیل مکان و زمان، محدودیت سنی، محدودیتهای اقلیمی و… را از میان برداشتهاند. البته با مراعات و لحاظ کردن جنبههای مثبت و منفی کارکرد رسانههای گروهی، این پدیده میتواند سبب وحدت، همبستگی و وفاق ملی شود و همچنین میشود از آن بهره سوء گرفت. اما شایسته و عقلانی است که از این ابزار در ایجاد همگونی، جهتدهی افکار عمومی و هماهنگسازی نظریات مردم و جامعه بهره گرفته شود. اهمیت این کار از آن جهت است که رسانههای گروهی با کارکرد خود، و با استقاده از دو عنصر اطلاعات و پیام، به صورت امواج صوتی، تصویری و غیره با هم درنوردیدن مرزها بر افکار و اذهان انسانها اثر نهاده و به کنشها و رفتارهای فردی و اجتماعی آنها جهت میدهند. پیامهایی که در قالب امواج صوتی، تصویری و یا کتاب و یا مجله در جهان امروز انتشار مییابد در برخی موارد سبب ظهور و شکلگیری حوادث، رخدادها و رویدادهای مهمی در عرصه کشورها و حتی جهان میگردند.
لطفا بیشتر توضیح بدهید.
بگذارید من یک مثال بیاورم؛ امروزه از آن طرفِ دنیا یک نفر جوان پای یک دستگاه کوچک مینشیند و افکار، تصورات، تخیلات، پیشنهادهای فکری و عملی خود را میفرستد و از این طرفِ دنیا میلیونها انسان آن را دریافت میکنند. و این موضوع میتواند به یک جریان اجتماعی عظیم مبدل شود. لذا حرف بهوسیله رسانهها، آسان به همه جای دنیا میرسد. میدان افکار مردم، عرصه کارزار تفکرات گوناگون است. امروز ما در یک میدان پر تلاطم و کارزار حقیقی فکری قرار داریم. البته این کارزار فکری به هیچوجه به زیان ما که نیست؛ به سود ما هم است. اگر وارد این میدان بشویم و آنچه را که نیاز ماست، بیرون بکشیم و صرف کنیم، قطعاً بُرد با ماست. لیکن مسأله این است که ما باید اینکار را بلد باشیم و به اهمیت و ضرورت استفاده از آن هم رسیده باشیم.
انجمن در این جهت چه هدفی را دنبال میکند؟
من معتقدم يکي از ویژگیهای مهم رسانهها رفتارسازی یا به عبارت وسیعتر آن، فرهنگسازی است. براي اينکه ما در مسير و در کوران مسائل بسيار زيادي قرار داریم و ميبايست به بسیاری از سوالات پاسخ مناسب بدهيم. براي نشر اهداف انجمن در رسانهها باید با شرايط و نيازهاي مختلف هماهنگ شویم و در چارچوب ماموریت انجمن از رسانهها از چهار روش بهره بگیریم و موضوعات مورد نظر را در قالب اين چهار روش به جامعه و در سطح ملی ارايه کنیم. يکي از روشها بحث اطلاعرساني است. روش دوم؛ انتشار مطالب علمي و آموزشي و توانبخشی است. روش سوم؛ انتشار مسايل ارشادي و تربيتي در قالب رفتارسازی است. و روش چهارم؛ پرداختن به اوقات فراغت و سرگرمي افراد مبتلا به سی پی است. به هرحال ما به رسانه به عنوان يکي از ابزارهاي تأثيرگذاري بر فرهنگ عمومي نگاه میکنیم. گرچه متاسفانه بسیاری از رسانههای داخلی و سیاست حاکم بر آنها، در حال حاضر از الگوهای محفلی تبعیت میکنند. این دسته از رسانهها، فاقد راهبردی جامع در خصوص نقش و جایگاه خود در تراز یک جامعه آزاد هستند. و این وضعیت به بحران هویت رسانهها و نابسامانی رفتاری آنها در حوزه ارتباطات اجتماعی انجامیده است. اما برای نقشآفرینی موثر و متناسب، لازم است رسانهها روی پيشبرد همبستگي و انسجام ملي متمرکز باشند. درشرایط کنونی هيچچيز به اندازه انسجام و همبستگي عمومی نميتواند چارهساز باشد و مشکلات پیشروی ما را یکییکی برطرف نماید. رسانهها باید بر نقاط اشتراک گروههای مختلف اجتماعی که منافع ملي را پشتيباني ميکنند، تاکید کنند و آنها را حول همین محور (منافع ملی) منسجم سازند.
چه انتظاری از رسانهها دارید؟
در حال حاضر ممکن است بهطور طبيعي انتظار عمومي و جامعه سی پی اين باشد که وضعيت اقتصادی و مشکلات روزمره آنها به سرعت بهبود پيدا کند و همه این مسائل هم يکشبه از پيش پا برداشته شود. اما اين امر از نظر کارشناسي امکانپذير نيست.
رسانهها بايد مروج گرايشهاي عقلايي در جامعه باشند و واقعبينانه با اوضاع کنونی کشور و پيامدهاي آن مواجه شوند.
وظيفه رسانهها در اين زمينه پيش کشيدن مباحث کارشناسي مبتني بر منافع ملي است.
رسانهها ميتوانند نخبگان نوانديش و خوشفکر را به ميدان بکشند تا آنها در اين زمينه که چگونه ميتوان به بهترين شکل مشکلات جامعه را مديريت کرد، راهنمايي کنند.
رسانهها ميتوانند ديدگاههاي کارشناسي را مطرح کنند و راهحل نشان دهند. سادهترين دليلش هم اين است که ما در موضوع بحث انسجام عمومی با منافع ملي سروکار داريم که همه گروهها بايد بر آن اشتراک داشته باشند.
زبان رسانهاي در این دوران، باید زبان خيرخواهانه باشد نه زباني که در آن دلسردي و ناامیدی وجود داشته باشد.
جامعه «سی پی» و خانوادههای وابسته به آنها از مظلومترین و بیپناهترین اقشار کشور بشمار میروند که کمتر در رسانهها دیده شدهاند. ما بنا داریم از این حلقه ارتباط با نگاه ملی و جامعه محور بهره بگیرم و گامی هر چند اندک نسبت به همنوعان عزیزمان در انجمن حمایت از مبتلایان فلج مغزی برداریم.
اين چکيده خواسته ما از اصحاب رسانه و جامعه روزنامهنگاري است. جامعه سی پی را بصورت شایسته معرفی کنند.
4545
This entry passed through the Full-Text RSS service – if this is your content and you’re reading it on someone else’s site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.
RSS