جامعه > محیط زیست – ماهنامه دیار نوشت: در گیلان میتوان هر روز را به خاطر وجود مرکز دفن زباله سراوان، عزای عمومی اعلام کرد. چون این مرکز در ثانیه ۱۰ لیتر شیرابه سمی تولید میکند. این عدد دو رقمی ضربدر دقیقهها، ساعتها و روزهای سال یعنی ورود بیش از ۳۱۵میلیون لیتر شیرابه خطرناک در سال به […]
جامعه > محیط زیست – ماهنامه دیار نوشت: در گیلان میتوان هر روز را به خاطر وجود مرکز دفن زباله سراوان، عزای عمومی اعلام کرد. چون این مرکز در ثانیه ۱۰ لیتر شیرابه سمی تولید میکند. این عدد دو رقمی ضربدر دقیقهها، ساعتها و روزهای سال یعنی ورود بیش از ۳۱۵میلیون لیتر شیرابه خطرناک در سال به طبیعت پاک گیلان. شیرابه زباله مایعی بسیار خطرناک است که باعث آلودگی رودخانهها، آبهای زیرزمینی و دریا، نابودی خاک و گیاهان، آلودگی محصولات دامی و کشاورزی و در نهایت آسیب به انسان میشود.
-
جنگل زبالههای سراوان، بیخ گوش رشت
مرز بین افق و کوهستان، مرز بین جنگل و زباله.
-
جنگل زبالههای سراوان، بیخ گوش رشت
دره زباله شکل گرفته پایین کوه زباله مرکز دفن سراوان. از انتهای دره 20 دقیقه زبالهنوردی باید کرد تا بشود به نوک زبالهها و ایستگاه تخلیه آنها رسید.
-
جنگل زبالههای سراوان، بیخ گوش رشت
جوی شیرابه کوه زباله سراوان. در این جوی در ثانیه 10 لیتر و در 24 ساعت روز 864000 لیتر شیرابه جاری است. این مایع به شدت سمی به رود زرجوب ریخته از شهر رشت عبور میکند و وارد تالاب انزلی و دریای خزر میشود.
-
جنگل زبالههای سراوان، بیخ گوش رشت
براساس هرگونه استانداردی که برای مراکز دفن زباله فرض گرفته شود، زباله بیمارستانی در آن جایی ندارد. زبالههای بیمارستانی به علت خطر انتشار بیماریها، باید به شکل جداگانه جمع آوری و امحا شوند. خطر آلودگی آبهای گیلان با وجود این زبالههای بیمارستانی در سراوان بسیار شدید است.
-
جنگل زبالههای سراوان، بیخ گوش رشت
تولید زباله چیزی نیست که با تحریم، جنگ، پایان ساعت کاری یا هر چیز دیگری متوقف شود. بنابراین باید همواره برای زبالههای جدید جای جدید باز کرد. به این شکل که ادامه میدهیم روزی همه جا را زباله میگیرد و ما هم باید جای خودمان را به زبالهها بدهیم.
-
جنگل زبالههای سراوان، بیخ گوش رشت
در مناطق مرزی بین زبالهها و جنگل نبرد برای بقای یا نابودی به سود نابودی پیش میرود. شیرابه در این مرز جنگی، کشندهترین سلاح ما و زبالههایمان است. اما اگر چند متر از این مرز جنگی دورتر شویم و در شیب کوه بالا برویم میبینیم که جنگل چندان دلگیر چشم انداز کوه زباله نیست و با سماجت به قانون زیست خود و زمین اصرار دارد.
-
جنگل زبالههای سراوان، بیخ گوش رشت
مهمترین کار مرکز دفن زباله سراوان یعنی فشردهسازی با لودر. البته در اینجا در واقع فشردهسازی محدود به له کردن بخشی از زباله و سراندن بخشی دیگر به سوی دره و جنگل پایین دست کوه زباله شده است.
-
جنگل زبالههای سراوان، بیخ گوش رشت
زباله برای شهرداری یک معضل است و بازیافت آن برای شهرداری رشت و شهرداریهای گیلان مسالهای نیست که واقعا اهمیت داشته باشد. دادن شعارهایی از جنس شهرداریها مثل «هوای پاک»، «زمین پاک»، «یافتنی»، «ساختنی» و غیره تنها یک سرگرمی در پس جریان تخریب محیط زیست در شکل زندگی مدرن شهری است. به این بازی پوچ نمیتوان لقب فرهنگسازی داد.
باور عمومی این است که در استانهای شمالی کشور شعار شهرداری تهران یعنی «آسمان آبی، هوای پاک» در عمل وجود دارد اما این باوری اشتباه است. چون آمار سرطانهای گوارشی در گیلان بسیار بالاست و سرطان معده در این استان بالاترین رقم را در کشور دارد. افزایش نرخ بیماری سرطان رابطه مستقیم با آلودگیهای زیستمحیطی دارد. یعنی رویای سفر یا مهاجرت به شمال برای نجات از آلودگی و بیماری طرحی نقش بسته بر آب است. برای نجات از آلودگی و نیستی، تنها یک راه در سراسر ایران و جهان وجود دارد که آن حفاظت از طبیعت به عنوان عنصر نجاتبخش جهان و انسان است.
زبالههایی که بازیافت نمیشوند
زباله معضلی است که در جهان چاره ندارد. فقط برخورد زباله در برخی جاهای جهان با طبیعت نرمتر و در بعضی جاها مانند ایران برخورد سخت است. در وضعیت ایدهآل، زبالهها ابتدا در مبدا یعنی در خانهها، ادارهها و کارخانهها توسط خود ما که تولیدکنندگان زباله هستیم تفکیک میشود. فهم این تفکیک با آموزش همگانی و همچنین رعایت آن توسط خود مجموعههای آموزشدهنده باید در جامعه درونی شود. از طرف دیگر محصولات مصرفی جامعه براساس اصولی که «مالیات سبز» نام دارد، ارائه میشود. براساس این اصول، استفاده از کالای بازیافتی بایستی بهصرفهتر باشد، تولید کالاهای بازیافتی هم سودآور بوده و در مقابل واردات، تولید و مصرف کالاهایی که بستهبندی زیاد و پسماند بالا دارند با مشکلاتی چون ممنوعیت واردات، مالیات بیشتر یا قیمت بالاتر برای مصرفکننده همراه است. سپس زبالهای که تحت شرایط ذکر شده در بالا تولید شده به کارخانههای بازیافت رفته و تا جایی که جا دارد آن هم با رعایت همه استانداردهایی که آلودگی زیستمحیطی را به کمترین حد میرساند از آن بهرهبرداری شده و تنها چیزی در حد ۱۵درصد برای دفن، آن هم به شکل بهداشتی در خاک باقی میماند.
این چرخه شرایط نسبتا ایدهآل را نشان میدهد اما در ایران کارهای مربوط به زندگی مدرن شیوه خاص خود را دارد. در این گزارش، توصیفی از شرایط مرکز دفن زباله سراوان در استان گیلان و مرکز بازیافت رشت خواهد شد و سپس به آموزش و مصرف همگانی در جامعه و در نهایت آسیبهای این شکل مدیریت و زندگی جمعی پرداخته خواهد شد.
مرکز از سر بازکردن زباله سراوان
مرکز دفن زباله، یا به بیان عینیتر دفع زباله سراوان در ۲۰ کیلومتری شهر رشت در منطقه جنگلی سراوان قرار دارد. این مرکز حدود ۳۰سال پیش با پاکتراشی بخشی از جنگل سراوان در وسعتی ۲۰ هکتاری که ۱۰ هکتار آن فضای مفید است احداث شد. این بخش جنگل سراوان بزرگترین محل دفن زباله در میان ۲۱ مرکز دفن زباله استان گیلان است. در استان گیلان روزانه بیش از ۲ هزار تن زباله تولید میشود که مرکز دفن زباله سراوان، زباله بخش مرکزی گیلان یعنی شهرهایی چون رشت، شفت، ماسال، فومن، صومعهسرا و ۱۵ دهیاری و واحدهای صنعتی این مناطق را پذیراست. بخش مرکزی استان گیلان روزانه ۶۰۰ تن زباله تولید میکند که ۳۵۰ تا ۴۰۰ تن این زبالهها برای دفع به سراوان میآید. مدیریت این مرکز برعهده شهرداری رشت است.
این مرکز دفع زباله تقریبا همه نواقص و معضلات ممکن را در خود جای داده است یعنی اگر بخواهیم بدانیم که دفن زباله به چه شکلی نباید انجام شود این مرکز نمونه بسیار خوبی خواهد بود.
زبالهها در سراوان به صورت روباز ریخته میشود. مهمترین کاری که در این مرکز برای بهبود شرایط روی میدهد کاری است که به آن «فشردهسازی زباله» گفته میشود. اما کلمه فشردهسازی در برابر کاری که در عمل روی میدهد بسیار پرطمطراق است. فشردهسازی در این مرکز توسط چهار لودر انجام میشود. در روزی که ما سرزده وارد سراوان شدیم سه لودر خراب بود و فقط یک لودر کار میکرد. کاری که لودرها به عنوان فشردهسازی انجام میدهند درواقع تنها هل دادن زبالهها از جایی که کامیونها آنها را تخلیه میکنند تا انتهای دره شکل گرفته از کوه زبالههاست. وزن معنایی کلمه فشردهسازی بر دوش وزن چندتنی لودرهاست که در رفتوآمد روی این دشت وسیع زباله، آنها را کمی له و فشردهتر میکنند. براساس دستور کار مراکز «دفن زباله»، باید روی این زبالهها لایه لایه خاک ریخته شود.
براساس توضیح «عظیم احدیفر» کارشناس نظارت و پایش اداره محیط زیست استان گیلان، «در گذشته تلاش شده بود تا از نخاله ساختمانی بهجای خاک برای پوشاندن این زبالهها استفاده شود اما این تلاش به نتیجه نرسید.» درنتیجه این زبالهها هر چند مدت یک بار با شن و ماسه برداشت شده از کف رودخانهها پوشانده میشود. شن و ماسه کف رودخانه البته یک ابزار یا کالا نیست. این پدیده طبیعی نتیجه حیات واقعی رودخانههاست که طی قرنها در چرخهای زنده و پویا در بستر رودخانهها شکل میگیرند و حیات رودخانهها هم وابسته به وجود این شن و ماسههاست. هر چند در ایران به شکل قانونی و غیرقانونی این شن و ماسهها دزدیده میشود تا در ساختمانسازی، سدسازی و کارهای عمرانی استفاده شود و در مورد مرکز دفن زباله سراوان هم این شن و ماسه که پدیده اکولوژیک بسیار گرانقدری است برای پوشاندن سوءمدیریت مدیران و معضلات ناشی از سبک زندگی رو به تغییر جامعه استفاده میشود.
اما آسیبهای این مرکز به رودخانهها تنها در حد برداشت شن و ماسه از آنها باقی نمیماند. بلکه از کوه زبالههای سراوان، جویباری از شیرابه جاری است که در جایی به نام «کچا» به رودخانه «زرجوب» میریزد. رودخانه آلوده به شیرابه زرجوب از درون شهر رشت عبور کرده و در نهایت به تالاب انزلی میریزد. «عظیماحدیفر» درباره امکان کنترل این شیرابه میگوید: «سیستم تصفیه در مراکز دفن نمیتوانند کار خاصی انجام دهند و فقط کمی از خسارت کم میکنند.» درواقع گفته شده که بناست روزی در پاییندست مسیر این شیرابهها و پیش از ورودشان به زرجوب حوضچه تصفیه احداث شود تا کمی مدیریت فاجعه شکل بگیرد اما در حال حاضر چون این شیرابه سمی به درون جنگل سراوان، رود زرجوب، محصولات مصرفی مردم، تالاب انزلی و دریای خزر جاری است پس جای نگرانی نیست! عظیم احدیفر میگوید که زبالههای صنعتی و بیمارستانی دو شکل زباله بسیار خطرناکی است که در این مرکز هم دفن میشود هرچند او میگوید که مسئولان مرکز، منکر ورود زباله صنعتی به آن هستند. اما با مشاهده عینی بهراحتی میتوان حجم بالای زباله بیمارستانی در جای جای کوه و دره زبالههای سراوان را دید.
سراوان درسی که خوانده نمیشود
زبالهدان عظیم سراوان باعث آلودگی رودخانهها، آلودگی منابع آبی که از رودخانهها تغذیه میکنند و آبهای زیرسطحی، انتشار بو، آلودگی محدوده اطراف خود، آلودگیهای ناشی از تماس، انتشار گاز متان در هوا و انتشار شیرابه زبالههاست.
امروز دو رودخانه شهر رشت که تحت تاثیر زبالههای استان و همچنین فاضلابهای ورودی شهری و بیمارستانی شهر رشت هستند به کانالهای فاضلابی عظیم تبدیل شدهاند. رودهایی که رود پیربازار را در بیرون شهر رشت تشکیل میدهند و درنهایت به تن ناتوان تالاب بدحال انزلی و دریای خزر میریزند. بوی فاجعه نیز به خوبی به مشام میرسد. در ورودی شهر رشت، تابستانها بوی مرکز دفن سراوان آزاردهنده میشود. بوی مرکز بازیافت لاکانشهر هم تا 5 کیلومتری اطراف آن همسایهها را کلافه کرده است. اگر هم در تابستان کنار دو رودخانه زرجوب و گوهررود باشید بوی فاضلاب شامهتان را پر خواهد کرد چون در این زمان بیشترین حجم آلودگی در این دو رودخانه وجود دارد. آنچه به چشم میآید زبالههای درون رودخانهها، کنار جادهها، درون جنگلها و در مراکز دفن زباله است.
به گفته کارشناس محیط زیست گیلان، رقم ۲ هزار تنی زباله روزانه گیلان شامل روستاهایی که زباله خود را میسوزانند، دفن میکنند یا در دره و جنگلی رها میکنند نمیشود. تیر آخر را در این گزارش میدانی از گیلان، یکی از معاونان اداره محیط زیست این استان زد. وقتی از او پرسیدم که برای سراوان چه کار میتوانید انجام دهید؟ پاسخ او این بود: «۳۰ سال آن را تحمل کردهایم ۱۵ سال دیگر هم صبر میکنیم تا ظرفیت آن پر شود.» تلخی پاسخ را فقط میتوان با شعر شاعری فقید پاسخ داد؛ «نومید مردم را معادی مقدر نیست.»
مرکز مصدوم بازیافت شهر رشت
شهر رشت مرکز بازیافتی دارد که سالها پیش توسط دولت ساخته شده و به شهرداری رشت تحویل شده است. اما این مرکز در طی سالها فرسوده شده و چرخ آن تقریبا نمیچرخد. ظرفیت اسمی این مرکز بازیافت ۵۰۰ تن زباله در روز است اما فعالیت فعلی آن به ۲۰۰ تا ۲۵۰ تن در روز میرسد. این مرکز در حال حاضر ۵۰درصد ریجکت زباله دارد یعنی تنها نیمی از زباله ورودی را استفاده کرده و نیمی دیگر را برای دفن به سراوان میفرستد. رقم ریجکت زباله در کشورهایی که بازیافت خوب کار میکند تنها ۱۵درصد است. این رقم در ایران هم ۳۰ درصد است.
۵۰ درصد مالکیت مرکز بازیافت لاکانشهر متعلق به شهرداری رشت و بقیه متعلق به هفتشهرداری دیگر استان است. گردانندگان این مرکز همواره درگیر هزینههای آن و همکاری نکردن شهرداریها در اداره آن هستند. حتی شهرداری رشت هم پولی ندارد تا به بازیافت و کمپوست اختصاص دهد. عظیم احدیفر میگوید: «کسانی که این مرکز بازیافت را درست کردند در این تصور بودند که زباله طلاست. این تصور توهمبرانگیز باعث شد تا فکر کنند که نباید پولی برای نگهداری اینجا اختصاص دهند.»
این مرکز از چهار، پنج سال پیش دچار رکود شدید شده و حتی در مواردی خطوط تولید کاملا به خواب رفتهاند. در بازدید از این مرکز به وضوح دیدیم که ماشینآلات یا چندان نای کار کردن ندارند یا به طور کلی از کار افتاده هستند. یکی از مسئولان این مرکز در توضیح میگوید: «از همه توان خود برای حفظ خط تولید با کمترین هزینه بهره میبریم. همین چند روز پیش به یکی از تسمه نقالههای پاره شده ۷۰ بست زدیم تا کار کند.»
بوی زباله این مرکز که سولههای باز دارد تا پنجکیلومتری آن یعنی درون شهر رشت میرسد اما فقط بوی تعفن تنها مشکل نیست بلکه مسائل اصلی افزایش زباله دفنی در سراوان به خاطر ضعف بازیافت لاکانشهر و همچنین ورود شیرابه این مرکز به دیگر رود شهر رشت یعنی «گوهررود» است که از کنار مرکز بازیافت شهر رشت میگذرد. شیرابه رسمی این مرکز در حال حاضر چیزی در حدود ۰.۷ لیتر در ثانیه و ۳۰ هزار لیتر در روز است. اما این مرکز بازیافت به علت نگهداریگاه و بیگاه زبالهها در فضای باز و بارانی بودن استان، در بسیاری از روزها شیرابه غیر رسمی بیشتری هم تولید میکند و این شیرابه که از گوشه و کنار کارخانه به جنگل پشت آن و گوهررود وارد میشود بیش از سه برابر این اعداد رسمی است. یعنی در روزهای بارانی میتوان انتظار حدود ۲لیتر در ثانیه شیرابه را داشت که یک پنجم شیرابه مرکز دفن سراوان است و در سیستم مدیریت شهری و محیط زیستی شهر رشت، گویا رقم ناقابلی است.
قرار است کارخانه زبالهسوز در همین زمین ۴۰هکتاری لاکانشهر ساخته شود. این وسعت ۴۰هکتاری، جنگلی است که متعلق به منابع طبیعی بوده اما این سازمان دست و دلباز، این جنگل را برای کارخانه بازیافت به شهرداری واگذار کرده که البته کارخانه بازیافت در بخش کوچکی از آن احداث شده است.
۴۷۴۷
Let’s block ads! (Why?)
RSS