به گزارش صلح خبر، نشست انتقال تجربه با حضور «رسول صدرعاملی» در«مرکز نوآوری صبا» تهران بصورت مجازی همزمان با جشنواره فیلم کودک و نوجوانان برگزار شد.
در این کارگاه، صدرعاملی درباره این موضوع «چگونه میتوان ستاره بود؟» گفت: شرایط خاصی در تاریخ بشریتبه وجود آمده است. شما شانس زندگی در این شرایط را دارید. موضوعی که من انتخاب کردهام این است که چگونه میتوان ستاره بود.این که شما توانستید موانع را کنار بگذارید و در المپیاد امسال باشید، اتفاق مهمی است. فضای مجازی در ابتدا آلوده بود اما امروز فرصت خوبی برای تعامل با جهان است.این که شما در چارچوب المپیاد قرار گرفتهاید، نشان دهنده خاص و متفاوت بودن شماست. خاص بودن همان قدر که جذاب است، دشوار است. اراده و همت میطلبد و در نهایت نتیجه جذاب میشود و لذت میبرید چون شما چندگام از دیگران جلوتر هستید.
او در ادامه با اشاره به اینکه متفاوت بودن به شرایط خانواده بستگی ندارد، بلکه هدفمندی مهم است، توضیح داد: هر انسانی در وهله اول مجذوب شنیده شدن اسمش میشود، اما به مرور متوجه دشواری آن خواهد شد. نوجوان خاص، گوشهگیر نیست و میتواند دوستیابی کند. من بچههایی را میشناسم که با همسالانشان هم نمیتوانند خوب ارتباط برقرار کنند، چون اعتماد به نفس ندارند. از امروز تصمیم بگیریم که تاثیرگذار باشیم؛ تاثیرگذاری یعنی شما چند رمان و فیلم بیشتر دیدهاید و به آن فکر میکنید و به دنبال پاسخ سوالاتتان میروید؛ راهی که به نظر دشوار است، با درست نگاه کردن آسان میشود.
این کارگردان با تأکید بر اینکه چهرههای همه ما زیباست و هرکس جذابیت خود را دارد و میتواند با شناخت خودش جذاب و دوستداشتنی باشد، توضیح داد: میتوان با نگاه کامل به اطراف متفاوت باشیم؛ کسی که شما را کنجکاو کند آرتیست است، برای ستاره بودن لازم نیست شاعر، فیلمساز و بازیگر مشهوریم باشیم. درک چگونه خاص بودن؛ شما را موفق و ارتباط شما با جهان هستی را دوست داشتنی میکند.
او با طرح این پرسش که «باید چگونه رفتار کنیم که سینما به ما نیاز داشته باشد؟» گفت: نباید التماس کنیم که ما را در کاری شرکت دهند! شما باید خاص باشید تا سینما به شما نیاز داشته باشد، قرار ما بر ساخت فیلم خوب است و یک فیلمساز عزیزترین فرد زندگیاش را از کار حذف میکند، اما کسی را انتخاب میکند که کار را درست انجام میدهد.
کارگردان فیلم «دختری با کفشهای کتانی» با بیان اینکه باید رویاهای ما با واقعیت شخصیتی و هویتی ما مطابق باشد، گفت: برای متفاوت بودن باید بفهمیم که چه کسی هستیم.همه ما الزاما خوب تربیت نشدهایم، اول باید خود را از جایی که هستیم بالاتر ببریم واین با شناخت نقاط قوت و ضعف شکل میگیرد. بازیگر خوب بودن به چهره و فیزیک و بدن نیست؛ ۷۰ درصد به درک و فهم است و اینکه توانایی برقرار ارتباط و جذب دیگران را داشته باشد. بازیگر موفق نباید ایرادهای فیزیکی از خود بگیرد و اول خود را دوست داشته باشد و تصمیم بگیرد که همه از حضور او شاداب شوند. کار بازیگری بازی با احساسات دیگران است. این بازی با احساسات، تو را به اعتماد به نفسی میرساند که زمانی که مقابل یک کارگردان قرار میگیری و با خود میگویی که از پس کار برمیآیم، به آن کارگردان حس امنیت میدهی.
او با تاکید براینکه فیلمنامه قواعد استاندارد دارد، توضیح داد: در فیلمنامه، رمان را ترجمه تصویری میکنیم. برای رسیدن به فیلمنامه خوب باید موضوعی را انتخاب کنید که از درونتان نشات گرفته باشد چون تمام افکار ما سرشار از ایدهها است و باید با اعتماد به نفس به آن پرداخت.
صدرعاملی توضیح داد: نظر من و شما درباره فیلم خوب متفاوت است. فیلم متفاوت از جایی میآید که با سلیقه و دانش خود به آن نگاه کنید. این راز، بقای هنر و سینما است. کار المپیاد ایدهیابی است، طراوت ایدهها و متفاوت بودن آن برای من ارجحیت دارد تا کار خوش شکلی که شبیه دیگران است.
او همچنین در این نشست مجازی خطاب به نوجوانان گفت: دکوپاژ و زیباییشناسی یکی نیستند. دکوپاژ ترجمان تصویری فیلمنامه است. کسی باهوش است که قبل و بعد آن صحنه را بداند و این ضرب و ریتم و تمپو در ذهن فیلمساز ایجاد میکند. زیبایی شناسی وقتی به دل مینشیند که در خدمت مفهوم باشد. هرچه مخاطب با کاری که تو میکنی، ارتباط برقرار کند، زیباتر است. کارگردانی یعنی درک اندازهها… شما به بازیگر میگویید گریه کن و باید اندازه آن را شما تعیین کنید.
صدرعاملی گفت: درک اندازهها، زیباییی شناسی است. تا تلخی نباشد شیرینی معنا ندارد. اگر تاکید به قهرمان محور بودن دارید باید نقشهای منفی داشته باشید. شاید حتی ضد قهرمان در پایان خود قهرمان شود. گاهی کسی فیلمنامه مینویسد و به همه کارگردانها میفرستد؛ این غلط است شما باید فیلمنامه خود را به کارگردانی بفرستید که به آن نوع سینما که تو نوشتهای شناخت داشته باشد. باید باهوش باشید جهان برای آدمهای باهوش است.
او در بخشی از این نشست مجازی با اشاره به اینکه هر فیلمساز جهان ذهنی خود را دارد، گفت: ایدههایی هستند که محکوم به نابودیاند؛ خیلی از ایدهها گولزننده هستند و به سرانجام نمیرسند،اما ایدههایی که روزها در ذهنت میماند و خارج نمیشود به نتیجه میرسند. من سعی میکنم در این شرایط رمان مرتبط بخوانم و ایده را گسترش بدهم.
صدرعاملی خطاب به نوجوانان گفت: برای دیالوگنویسی آدمها را بشناسید. بعد از آن از گفتوگوها مراقبت کنید که هر کس متناسب با شغل و جایگاهش دیالوگ بگوید. این کار نیاز به تحقیق دارد. دیالوگنویسی نیازمند استعداد است و میتوان از دیگران هم کمک گرفت. برای بازیگر شدن اول باید اعتماد به نفس داشت. در روزگاری که صدای بچههای بازیگر به جایی نمیرسد با دوستان شبیه خود، گروه تئاتر تشکیل دهید چون نتیجه خوبی دارد. تا زمانیکه بازیگری را تجربه نکرده اید نمی دانید استعداد دارید یا نه. معمولا کسی موفق شده که فکر نکرده که به سرعت وارد سینما می شود او از همان روزهای گروه تئاتر لذت می برد. بازیگر خوب باید خود را به سینما تحمیل کند. جنس بازیگری و نوع اتودی که میزنید اهمیت دارد. موقعیت شناسی و هوش هم مهم است. آدرس غلط ندهید.
او در این نشست گفت: امیدوارم این المپیاد با تغییر مدیریت تعطیل نشود و منتورها ذهن شما را سانسور نکنند و ببینند در ذهن شما چه میگذرد. شما باید به قدری به استادتان اعتماد داشته باشید که بلند فکر کنید.
انتهای پیام