امروز: سه شنبه, ۶ آذر ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الثلاثاء 25 جماد أول 1446 | 2024-11-26
کد خبر: 426183 |
تاریخ انتشار : 02 فروردین 1400 - 15:27 | ارسال توسط :
0
1
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر احمدرضا احمدی شعری را که در آن از هراس رفتن بهار در بی‌خبری می‌گوید، می‌خواند. به گزارش صلح خبر، همزمان با فرارسیدن دومین روز از بهار سال ۱۴۰۰ صفحه احمدرضا احمدی شعرخوانی این شاعر را از شعری بهاری اشتراک گذاشته که چنین است: «همیشه هراسم آن بود که صبح […]

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر

احمدرضا احمدی شعری را که در آن از هراس رفتن بهار در بی‌خبری می‌گوید، می‌خواند.

به گزارش صلح خبر، همزمان با فرارسیدن دومین روز از بهار سال ۱۴۰۰ صفحه احمدرضا احمدی شعرخوانی این شاعر را از شعری بهاری اشتراک گذاشته که چنین است:

«همیشه هراسم آن بود

که صبح از خواب بیدار شوم

با هراس به من بگویند

فقط تو خواب بودی

بهار آمد و رفت

از خواب بیدار می‌شوم می‌پرسم بهار کجا رفت؟

کسی جواب مرا نمی‌دهد

سکوت می‌کنند!

در پشت اتاقم باران می‌بارد

می‌پرسم شاید این بارانِ بهار است

کسی جواب مرا نمی‌دهد

سکوت می‌کنند!

پنجره را که باز می‌کنم

باران تمام می‌شود

در آینه چهره‌ام را نگاه می‌کنم

آرام آرام چهره‌ام پیر می‌شود

از پنجره زمین را نگاه می‌کنم

خیس است و ساکت

بر تن لباس می‌کنم، به کوچه می‌آیم

از نخستین عابر که در باران بدون چتر می‌دود

می‌پرسم

شما عبورِ بهار را در این کوچه ندیدید؟

عجله دارد، فقط می‌گوید نه!

از همسایه‌ها دلگیر هستم

می‌گویم آیا این ستمگری نیست

که هنگام عبور بهار از پشت پنجره‌ام مرا خبر نکردید؟

سکوت می‌کنند

سکوت همسایه‌ها برای من دشنام است.

کودکی در باران دستِ مرا می‌گیرد

به میدانی می‌برد که انبوه از فواره‌های رنگین است

من و کودک به آب‌های رنگین فواره‌ها خیره می‌شویم

اما از بهار خبری نیست!

با من می‌رود، به محله‌های قدیمی می‌روم

در جست‌وجوی چاپخانه‌ای هستم که در جوانی من حروف سربی داشت

می‌خواستم با حروف سربی نام بهار را روی دیوار روبه‌روی خانه‌ام بنویسم

بر در فرسوده‌ چاپخانه یک قفل بزرگ زنگار گرفته است

به خانه می‌آیم

در فرهنگ لغت به دنبال کلمه‌ بهار هستم

در غیبت بهار همه‌ کلمات فرهنگ بی‌معنی و پوچ است

در غیبت بهار رنج، هراس، بیم، تردید، حـِرمان، وحشت را از یاد نبرده‌ام

به دنبال تسلی هستم

چه کسی باید در غیبت بهار مرا تسلی دهد

می‌خواهم بخوابم

پرنده‌ای به پنجره‌ من نوک می‌زند

از پنجره با هرمان جهان را نگاه می‌کنم

جهان ناگهان غرق در شکوفه‌ها، گل‌های شقایق و بنفشه است

پنجره را باز می‌گذارم

باران می‌بارد

در باران می‌گویم

بهار را یافتم

بهار آمد»

انتهای پیام

منبع : Isna.ir

اگر تمایل دارید خبر یا گزارش یا مقاله ای را با دیگران به اشتراک بگذارید، از بخش خبرنگاران صلح خبر برای ما ارسال نمایید. تا پس از بررسی در مجله گزارشگران یا اخبار روز منتشر گردد.

در صورت تمایل، خبر با نام شما منتشر خواهد شد. البته در ارسال تصاویر و اخبار وگزارش های خودتان، قوانین و عرف را رعایت نمایید تا قابلیت انتشار را داشته باشند.

خبرنگار صلح خبرموسسه صلح خبر

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید