به گزارش مجله سبک زندگی صلح خبر برجام پنج ساله شد؛ خواب بود هر چی که دیدیم روزنامه اعتماد: پنج سال پیش بدبینترینها هم فکرش را نمیکردند، فرجام برجام این شود، اما خب روزگار پدیدهای، چون ترامپ را رو کرد و شد هر آنچه نباید میشد. برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را در پنجمین سالروز […]
به گزارش مجله سبک زندگی صلح خبر
برجام پنج ساله شد؛ خواب بود هر چی که دیدیم
روزنامه اعتماد: پنج سال پیش بدبینترینها هم فکرش را نمیکردند، فرجام برجام این شود، اما خب روزگار پدیدهای، چون ترامپ را رو کرد و شد هر آنچه نباید میشد.
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را در پنجمین سالروز آن باید با چه کلماتی توصیف کرد؟ توافقی از دست رفته؟ زنده، اما وابسته به دستگاه تنفسی یا قاب عکسی یادآور شکست جامعه جهانی در پایان دادن به یک بحران با توسل به دیپلماسی؟
در بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده دیگر چهرههایی که در ۱۴ جولای ۲۰۱۵ در پایتخت اتریش دستان یکدیگر را به نشانه پیروزی فشردند و مقابل دوربین خبرنگاران از فصلی نو در رابطه ایران با جامعه جهانی سخن گفتند در راس ساختار سیاسی نیستند. در ایران تا یکسال دیگر دولتی که معمار برجام بود عرصه قدرت را واگذار خواهد کرد و البته که آنچه بر این توافق هستهای رفت بیتاثیر بر هویت سیاسی جانشین حسن روحانی نخواهد بود.
برجام پنج ساله شد؛ خواب بود هر چی که دیدیم؟
شاید بتوان برجام را یکی از بدشانسترین توافقهای تاریخ معاصر دانست؛ توافقی که در دو کشور اصلی در گعده ۷ کشور توافقکننده یعنی ایران و ایالات متحده بیش از آنکه ابزاری باشد برای تامین منافع ملی هر کدام از این دو کشور به ابزاری در اختیار جناحهای سیاسی تبدیل شد.
در ایران بسیاری تدبیر نظام در توسل به مذاکره برای حل و فصل بحرانی ساخته و پرداخته غرب را به برگی برای بازیهای سیاسی تبدیل کردند و منصفانه نیست که در تقسیمبندی تقصیر سهمی برای دولت حسن روحانی در نظر گرفته نشود همانگونه که نمیتوان تلاش رقبای سیاسی روحانی برای تخریب فضا پس از برجام را نادیده گرفت. در ایالات متحده امریکا نیز برجام تبدیل به ابزاری برای کینهتوزی دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده با باراک اوباما شد که به نخستین رییسجمهور این کشور تبدیل شده بود که توانست با جمهوری اسلامی ایران پس از ۴ دهه به یک توافق دست پیدا کند.
دونالد ترامپ با خروج از توافق هستهای با ایران زنجیرهای از اقدامهای ضدایرانی را آغاز کرد: بازگرداندن تحریمهای هستهای، گسترش دامنه تحریمهای غیرهستهای، قرار دادن نام مقامهای ارشد ایران در لیست تحریم از جمله محمدجواد ظریف، تلاش برای تحریک ایران در منطقه خلیجفارس و در نهایت ترور سردار شهید قاسم سلیمانی در خاک عراق. برجام در حالی وارد پنجمین سال اجرا میشود که به نظر میرسد تاریخ در این پرونده در حال تکرار است.
سه کشور اروپایی حاضر در برجام نتوانستند پس از خروج ایالات متحده از این توافق به وعدههای اولیه برای جبران خسارت عمل کنند. پس از خروج امریکا در اردیبهشت ماه ۱۳۹۷، ایران تا اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ به بازماندگان در توافق فرصت داد تا راهی برای مقابله با یکجانبهگرایی سیاسی و البته زورگویی اقتصادی ایالات متحده پیدا کنند. فرصتی که در ایران با عنوان دوره «صبر استراتژیک» شناخته شد.
در نهایت وعدههای متفاوت اروپا برای راهاندازی سازوکار مالی ویژه برای کار با ایران راه به جایی نبرد و کمپانیها و شرکتهای اروپایی یکبهیک رفتن از ایران را به ماندن ترجیح دادند. ایران در اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ اعلام کرد که در پاسخ به بدعهدی طرفهای مقابل از حق تعیین شده برای خود در برجام استفاده کرده و روند کاهش تعهدات را آغاز میکند. روندی که در ۵ گام برداشته شد و در نهایت ایران در نیمه دوم سال گذشته اعلام کرد که دیگر به سقفهای فنی تعیین شده در برجام پایبند نخواهد بود. با این اقدام ایران توازن به توافق هستهای بازگشت: پایان رعایت محدودیتهای تعیین شده در برجام در مقابل بازگشت تحریمهای ایران.
با برداشته شدن گام نهایی ایران در کاهش تعهدات برجامی، سه کشور اروپایی در مقام طلبکار ظاهر شده و اعلام کردند که مکانیسم حل و فصل اختلاف را کلید میزنند. اقدامی که کمتر از ۲۴ ساعت پس از اجرا مشخص شد در نتیجه فشارهای ایالات متحده و تهدید تیم ترامپ به وضع تعرفه بر کالاهای اروپایی بوده است. در نهایت جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به میدان آمد و اعلام کرد که سه کشور اروپایی مکانیسم حل و فصل اختلاف را به منظور کمک به حفظ برجام و نه اقدامی برای تخریب آن فعال کرده و فعلا از قید «تمدید نامحدود» فعال بودن این مکانیسم استفاده میکنند.
پس از این اظهارنظر گویا نوعی از آتشبس عملی میان ایران و بازماندگان در توافق برقرار شد. ایران همچنان متعهد به اجرای پروتکل الحاقی ماند و از کمیت و کیفیت نظارتها بر برنامه هستهای کم نکرد. در مقابل کشورهای اروپایی با تماشای جدیت ایران به سمت فعال کردن سازوکار مالی برای ارتباط ویژه با ایران موسوم به اینستکس حرکت کردند.
وضعیت میان دو طرف هرچند مطلوب نبود، اما همچنان میتوانستیم از حفظ شکلی برجام سخن بگوییم به خصوص آنکه برای ایران رسیدن به پایان مهرماه از اهمیت استراتژیکی برخوردار است، چراکه براساس برجام در این تاریخ تحریمهای تسلیحاتی ایران به شکل خودکار برداشته خواهند شد. موضوعی که به خط قرمز دولت ترامپ تبدیل شده و در همین راستا تیم او از هر دستاویزی اعم از ادعای حضور در قطعنامه ۲۲۳۱ تا پخش پیشنویس جدید در شورای امنیت برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران استفاده میکنند.
تا امروز بازماندگان در برجام با علم به عدم تحمل این مساله توسط ایران مخالفت صریح خود را با تمدید تحریم تسلیحاتی ایران اعلام کردهاند و البته که در عالم سیاست نمیتوان با قطعیت از تداوم این رویکرد در سه ماه باقیمانده سخن گفت. به موازات پرونده برجام و تحرکات در آن، ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم به اختلافی تازه برخورده است. اختلافی که ریشه آن در ادعاهای اسراییل مبنی بر در اختیار داشتن اسنادی درباره فعالیتهای هستهای ایران در گذشته است. در حالی به پنجمین سالروز برجام رسیدیم که سه کشور اروپایی حاضر در توافق، به بهانه عدم همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اعطای دسترسی به دو مکان مدنظر، قطعنامهای را علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تصویب رساندند. اقدامی که هرچند مستقیما با برجام در تماس نیست، اما به معنای تسلیم شدن آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سه کشور اروپایی برجامی به درخواستهای نامشروع رژیم صهیونیستی است.
دستاوردهایی که دیده نشدند
با مروری بر گذشته برجام، امروز ایران و ۱+۴ در حال گذراندن حیاتیترین ماهها در این توافق هستند. دونالد ترامپ ادعا میکند حاضر به مذاکره درباره توافقی بهتر و فراگیر با ایران است و تهران میگوید تنها راه بازگشت به برجام، لغو تحریمهای هستهای است. همزمان خروج امریکا از این توافق و بازگشت تحریمها وضعیت اقتصادی در ایران را حتی از حیث تامین دارو و تجهیزات پزشکی با مشکلات فراوانی روبهرو کرده است. تحولاتی که مشروعیت و مقبولیت برجام را زیر سوال برده است.
امروز انتقادها پیرامون برجام از وارد دانستن ایرادهایی به اصل مذاکره تا محتوای برجام به انتقادهای بنیادیتر مانند زیرسوال بردن تلاش ایران برای رابطه با کشورهای اروپایی رسیده است. طبیعتا رفتار اروپا جای اندک دفاعی در داخل ایران باقی نگذاشته، اما در حالی که دیر یا زود ایران و بازماندگان در برجام و حتی ایالات متحده باید فکری برای خروج از این بنبست کنند، مهمترین وظیفه نگاه ملی به توافق هستهای است. توافقی در ۱۵۰ صفحه با اشاره به جزییترین مسائل فنی و پیشبینی تمام سناریوهای پیشرو و ممکن از پیشرفت خوب تا یک دهه پس از حصول تا احتمال شکست در نخستین سالهای اجرا. بسیاری از انتقادها به برجام به نحوه اجرای آن بر اساس متن توافق است.
آنچه در تحلیل منتقدان برجام مغفول مانده نگاه به اصل مذاکره و پس از آن نحوه اجراست. مذاکرات بینالمللی روندهای جاری هستند که سکون و ایستایی در آنها بیمعناست. در این مذاکرات چه موضوع بحث ما برجام باشد و چه هر سوژه بینالمللی دیگری، اجرای سند مهمتر از تولید آن است. ماحصل پیچیدهترین مذاکرات هم متنی است که در اجرا همواره طرفین تعبیر نزدیک به منافع خود را در اولویت قرار میدهند. از این حیث میتوان گفت که برجام در اجرا شبیه بازی شطرنج است. زمانی که دو طرف در بستر یک توافق مهرهها را چیده و اجرای گام به گام تعهدات متقابل را آغاز میکنند همه چیز درست و دقیق مانند تکان دادن مهرههای شطرنج است و هیچ کدام از طرفین نمیدانند که دیگری قرار است در زمین این توافق کدام مهره با کدام خاصیت را تکان بدهد.
مساله دیگر که در تحلیل خوب یا بد بودن برجام باید مدنظر قرار بگیرد، دست باز هر کدام از طرفین برای اجرای مو به موی مفاد متن است. به عنوان نمونه متن برجام به گونهای در ۱۵۰ صفحه به همراه ضمایم تنظیم شد که امروز جمهوری اسلامی ایران اجرای تمام تعهدات فنی هستهای را متوقف کرده، اما همچنان عضوی از این سند است.
امروز برخی منتقدان توافق هستهای همچنان منافع این توافق را صرفا در دو دو تا چهارتای اقتصادی جستوجو میکنند که البته اصلیترین انگیزه برای ایران در مذاکرات رفع تحریمها بود، اما آیا باید تلاش ایران برای پایان دادن به پرونده ایرانهراسی در سطح بینالمللی و حذف عنوان «تهدیدی برای صلح خبر و امنیت بینالمللی بودن» از پیشانی برنامه هستهای کشورمان در شورای امنیت را نادیده گرفت؟ آیا تا پیش از برجام در غیاب ایران قطعنامه پشت سر قطعنامه علیه کشورمان تصویب نمیشد و حتی دوستان امروز ما یعنی چین و روسیه از صحن شورای حکام تا شورای امنیت سازمان ملل متحد دستان خود دوشادوش سایر کشورها در حمایت از تحریم ایران بالا نمیبردند؟
آیا تا پیش از تدبیر نظام برای جدال تن به تن دیپلماتهای ایرانی با دیپلماتهایی از ۶ کشور، سخن از قطع زنجیره غنیسازی در ایران نبود و بر اساس برجام ۶ قدرت جهانی پذیرفتند که به جدول زمانی برای تحقیق و توسعه برنامه هستهای ایران به شمول غنیسازی تن داده و صنعتی شدن برنامه هستهای ایران را بپذیرند؟ آیا در برجام دولت ایالات متحده که طبق پروتکلهای همکاری هستهای با کشورها مجوز غنیسازی را صادر نمیکند، تن به پافشاری جمهوری اسلامی ایران برای برخورداری از این صنعت نداد؟
بیشک برنامه جامع اقدام مشترک عاری از ایراد نیست و اتفاقا اگر کارشناسان مسائل حقوقی و فنی جدا از گرایشهای حزبی دست به کار شده و متن را به عنوان نمونهای قابل قبول و موجه روی میز کارشناسی قرار بدهند، نظام میتواند از آنچه در برجام جا ماند در مذاکرات آتی استفاده کند. برای رسیدن به آن نقطه باید مقصر اصلی در آستانه فروپاشی قرار داشتن برجام را شناخت.
برجام نه نخستین سندی بود که ایالات متحده به دلیل آنچه لحاظ نشدن منافعش در آن میخواند از آن خارج شد و نه آخرین مورد بود. ندیدن منافع سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی برجام برای ایران تا پیش از خروج ترامپ از این توافق، طناب نجاتی نیست و نخواهد بود. تخریب برجام به عنوان سندی که حتی خروج از آن هم توانست دست امریکای ترامپ برای هر اقدامی علیه ایران را باز کند، جز تخریب توان دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران و تضعیف جایگاه مذاکرهکنندگان امروز و فردا از هر طیف و تبار سیاسی دستاورد دیگری ندارد.
۲۳ ماه مذاکره برجام اندازه ۳۰ سال تجربه برای ایران به ارمغان آورد
احمد توکلی، نماینده پیشین مجلس و فعال سیاسی اصولگرا:
این توافق مملو از متون طولانی و مبهم است. به هر حال طرف مقابل تجربه داشت، نیروی انسانی کافی داشت و الفاظی در توافق گنجاندند که دوپهلو بودند و به آنها اجازه میداد که از زیر بار تعهداتشان فرار کنند.
البته من همواره این را تاکید کردهام، جملهای است که بارها گفتهام و باز هم تکرار میکنم: ۲۳ ماه مذاکره برجام اندازه ۳۰ سال تجربه برای ایران به ارمغان آورد چرا که یک طرف وزیر خارجه ما با چند معاون مدیرکلهایش مینشست و در سوی دیگر میز ۶ قدرت جهانی با یک عقبه کارشناسی و دیپلماتیک قدرتمند.
نفس همین دور میز نشستن و مذاکره کردن، خیلی تجربه دیپلماتیک و مذاکراتی ما را تقویت کرد. به نظر من باید تیم مذاکراتی ما، تمام روند مذاکرات منتهی به برجام را مستندسازی بکند با هدف استفاده از این تجربه. مستند شدن این مذاکرات برای تاریخ ایران لازم است، برای تجربههای بعدی لازم است و برای درس گرفتن ضرورت دارد.
نیاز اروپاییها به امریکا مانع نقشآفرینی مستقل آنهاست
«شیرین هانتر» کارشناس مسائل ایران و استاد دانشگاه جورج تاون واشنگتن:
من فکر میکنم برجام مرده است و باید طرحی نو در انداخت. به عقیده من برجام زمانی مرد که ایالات متحده از برجام خارج شد و طرف اروپایی نتوانست به تعهداتش در قبال ایران عمل کند. اروپا در توافق هستهای تعهد داده بود که تحریمها برداشته میشوند و علاوه بر برقراری تجارت و مبادلات بازرگانی معمول، سرمایهگذاریهایی نیز در ایران صورت خواهد گرفت. در عمل، اما زمانی که امریکا تصمیم به خروج از برنامه جامع اقدام مشترک گرفت، همه این تعهدات به کنار رفت و اروپا نتوانست در تأمین منافع اقتصادی تهران نقشی ایفا کند.
در شرایط فعلی من امیدی ندارم که اروپا تمامقد به صحنه بیاید و با امریکا رودررو شود تا بخواهد توافق هستهای را نجات دهد چرا که این مساله با واقعیات موجود در روابط اروپا و ایالات متحده همخوانی ندارد. ما میدانیم نه رفتار امریکا و نه رفتار اروپا براساس «حق» و «قانون» نیست، اما در روابط بینالملل این حق و قانون نیستند که تعیینکنندهاند.
واقعیت امر این است اروپا و آمریکا که دست کم در میانمدت روابط نزدیکی در حوزههای اقتصادی و امنیتی خواهند داشت مگر آنکه امریکا مستقلا تصمیم بگیرد به حمایت امنیتی و نظامی از اروپا پایان دهد. باید توجه کرد که هنوز اروپا و به ویژه کشورهای اروپای غربی، روسیه را یک تهدید میدانند. شاید نه یک تهدید بالفعل بلکه یک تهدید بالقوه که ممکن است در آینده خطرساز شود. به همین دلیل بر اساس موازنه و اصل بازدارندگی کشورهای اروپایی میخواهند امریکا از آنها حمایت کند. طبیعی است که این حمایت نظامی و امنیتی یک بهایی دارد و بهای آن نیز به عقیده من استقلال اروپا در تصمیمگیریهای بینالمللی است.
منبع : Bartarinha