به گزارش صلح خبر بر اساس خبر رسیده، چهارمین نشست نشر «سیب سرخ» به حلاج بخش هفتاد و دوم «تذکره الاولیاء» عطار اختصاص داشت که با حضور حجت بداغی و منیرالدین بیروتی در دفتر این نشر برگزار شد.
حجت بداغی در ابتدای این نشست گفت: بازخوانی متون کهن ارتباطی به تصحیح متون ندارد. پس از دوره مشروطه تصحیح متون در ایران مرسوم شد و آثار عطار نیز از جمله متون کهنی است که تاکنون توسط مصححان متعددی تصحیح شده و همواره از جنبههای مختلف درباره وجوه برتری هر یک از این نسخهها بحث شده است.
او افزود: متاسفانه کمتر پیش آمده که به متون کهن با رویکردهای مدرن پرداخته شود. تا زمانی که ما به این متون صرفا به عنوان گنجینه نگاه کنیم هرگز نمیتوانیم به آنها نزدیک شویم و از آن ها بهره بگیریم.
بداغی خاطرنشان کرد: عرفا درباره خودشان نمینویسند و یکی از ویژگیهای مهم و بارز «تذکره الاولیاء» این است براساس ساختار «منطق الطیر» نوشته شده است، در «تذکره الاولیاء» عطار به جستوجوی خودش است.
سپس منیرالدین بیروتی گفت:کتاب «تذکره الاولیاء» به ویژه بخش حلاج آن یکی از متون مورد علاقه من است که تاکنون درباره آن حرفی نزدهام. اگر بدون سوال به سراغ کتابی برویم این کار ما تنها جنبه تفریحی پیدا میکند و برای ما هیچ دستاوردی نخواهد داشت. آثار عطار به ویژه «تذکره الاولیاء» از جمله کتابهایی است که اگر بدون سوال به سراغ آن برویم، معلوم نیست چه اتفاقی برایمان خواهد افتاد. متن «تذکره الاولیاء» با متن تاریخ بلعمی بسیار فرق دارد. در طول تاریخ در زبان فارسی کتابهای متعددی داشتهایم که در گذر زمان از بین رفتهاند. بیشک کتابهایی چون «شاهنامه» فردوسی و «تذکره الاولیاء» ویژگیهایی داشتهاند که همچنان برای ما ماندهاند.
به گفته بیروتی، زمانی که قرار است به سراغ کتابی برویم باید نویسندهاش را بشناسیم و اگر با این ذهنیت که فقط کتابِ نویسنده اهمیت دارد و باید خودش را باید به فراموشی بسپاریم، سراغ کتاب برویم، اشتباه کردهایم. با شناخت عطار است که میتوانیم روایت او را دریابیم.
او افزود: اگر به تاریخ ادبیات فارسی رجوع کنیم، متوجه میشویم که هیچ عارفی نمیآید بگوید من عارف هستم و در پی این باشد که زندگینامه برای خودش بنویسد. این دیگران هستند که درباره عرفا مینویسند. عطار در «تذکره الاولیاء» زندگینامه ۷۲ عارف را نوشته و در این کتاب حتی سطری درباره خودش ننوشته است. او در این اثر راوی را نادیده میگیرد، راوی حرفهایی که نقل می کند، مشخص نیست. عطار نخستین کسی است که روایت شفاهی را کتابت کرده است.
بیروتی اعلام نمود: عطار یکی از بزرگترین عرفای ما است و پدر مولانا در جریان حمله مغول شهر به شهر سفر کرد تا به همراه پسرش به دیدار عطار برود و در همین دیدار است که عطار به پدر مولانا نوید میدهد که روزی فرزند او عارف بزرگی خواهد شد.
بیروتی با بیان اینکه عرفا و صوفیان هر یک زبان خاص خودشان را دارند، گفت: یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که تفاوتی میان خوب خواندن و درست خواندن قائل نیستیم. خوب خواندن به معنای زیاد خواندن نیست. زمانی که ما میخواهیم با متنی چون «تذکره الاولیاء» روبهرو شویم باید خودمان را جای عطار بگذاریم و ببینیم اگر ما ۸۰۰ سال پس از عطار قراربود این کتاب را بنویسیم، چگونه این کتاب را مینوشتیم. با این رویکرد بهتر میتوانیم این نویسنده را بشناسیم.
او افزود: متونی چون «تذکره الاولیاء» و سفرنامه ناصر خسرو یک کتاب معمولی نیستند و از ارزشمندترین متون زبان فارسی هستند و به راحتی نمیتوان از کنار آن گذشت. فهم ما از متنی چون «تذکره الاولیاء» نهایت ندارد. عطار یکی از غولهای ادبیات و عرفان ماست. او پیر و مرشد نداشت و پس از۳۰ سال چلهنشینی و طلب پیر از خدا در خواب حلاج را دید و حلاج به او گفت که پیر و مرشد اوست. این در حالی است که حلاج ۲۰۰ سال پیش از عطار به دار آویخته شده بود و در کتاب «تذکره الاولیاء» آخرین کسی که دربارهاش می نویسد حلاج است.
این نویسنده با بیان اینکه عطار در «تذکره الاولیاء» به نوعی زندگینامه خودش را مینویسد، اظهار کرد: عطار در هر روایتی که از عرفا مینویسد به نوعی بخشی از زندگی خودش را به تصویر میکشد. عطار در بدترین دوره تاریخی ایران زندگی کرده است. با استقرار مغولها در ایران، حاشیهنویسی مرسوم شد و با هرکسی که قرار بود حرف تازهای بزند همچون حلاج برخورد میشد، او را یا میکشتند یا میسوزاندند.
به گفته بیروتی، عطار در نگارش«تذکره الاولیاء» از شگردهای مختلف نویسندگی بهره گرفته است که یکی از آنها پنهانکاری است و از این شگردها میتوان برای داستاننویسی بهره گرفت.
انتهای پیام