به گزارش مجله مدیا صلح خبر با این فیلمها فصل مدارس را مفرح بگذرانیم مجله دیجیکالا – صوفیا نصرالهی: تصمیم گرفتهایم هر ماه در قالب یک مطلب «چه فیلمی ببینم» فیلمهایی را معرفی کنیم که به دلایلی دیدن دوبارهی آنها خالی از لطف نیست. گاهی از فهرست سایتهای خارجی استفاده میکنیم و گاهی هم سلیقهی […]
به گزارش مجله مدیا صلح خبر
با این فیلمها فصل مدارس را مفرح بگذرانیم
مجله دیجیکالا – صوفیا نصرالهی: تصمیم گرفتهایم هر ماه در قالب یک مطلب «چه فیلمی ببینم» فیلمهایی را معرفی کنیم که به دلایلی دیدن دوبارهی آنها خالی از لطف نیست. گاهی از فهرست سایتهای خارجی استفاده میکنیم و گاهی هم سلیقهی شخصی و مناسبتهای داخلی را معیار قرار میدهیم.
فهرست این ماه کاملا برمبنای سلیقهی شخصی است. فیلمهای این ماه دو معیار دارند؛ یا آثار سرزندهای هستند که برای آنهایی که در پاییز افسرده میشوند توصیه میشود یا به نوعی ربطی به درس و مشق و مدرسه پیدا میکنند که به مناسبت شروع آغاز سال تحصیلی است.
خیلیها با آمدن فصل پاییز افسرده میشوند. به خاطر کوتاه شدن روزهاست یا آغاز فصل مدارس و صبح زود از خواب بیدار شدنها. دیدن فیلمهای سرحال کمک بزرگی است تا پاییز را به خوبی از سر بگذرانیم. به علاوه تا آمدن فیلمهای فصل جوایز فرصت خوبی است تا بتوانیم آثار خوب سینمایی را مرور کنیم.
برای فهرست این ماه هم سراغ سینمای کلاسیک رفتهایم با دو فیلم سیاه و سفید و هم فیلمهایی که در هزارهی سوم ساخته شدهاند. به علاوهی اثری مستقل از سینمای جهان که سال گذشته به نمایش درآمد و فیلم خوبی بود که باید بیشتر دیده میشد. سری به فیلمهایی زدیم که حال و هوای مدرسه دارند و فیلم ایرانی نوستالژیک را هم در فهرستمان قرار دادیم.
انتخاب آقای هابسون
عنوان اصلی: Hobson’s Choice
محصول: ۱۹۵۴
کارگردان: دیوید لین
هنرپیشه ها: چارلز لاتون، برندا دی بنزی
کمدی دیوید لین از آن فیلمهای قدرنادیده است. دیوید لین یک فیلمساز استودیویی بزرگ بود که فیلمهایی مثل «برخورد کوتاه»، «الیور توییست» و «آرزوهای بزرگ» ساخته بود. او را به عنوان کارگردان درامهای بزرگ قبول داشتند.
در نتیجه ساخت یک فیلم کمدی برایش ریسک محسوب میشد. شاید به همین دلیل هم فیلم «انتخاب آقای هابسون» به اندازهی دیگر فیلمهای دیوید لین در طول این سالها ستایش نشد در حالی که فیلم درجه یکی است.
آنهایی که از حقوق زنان دم میزنند خوب است به فیلم دیوید لین مراجعه کنند و ببینند چند دههی قبل چهطور کارگردان انگلیسی زنی را تصویر کرده که نه تنها قوی است که میتواند زندگی مردان اطرافش را هم متحول کند.
فیلم داستان صاحب یک مغازهی کفش فروشی است به نام آقای هابسون که، چون همسرش را از دست داده سه دخترش از او مراقبت میکنند. دختر بزرگتر شم تجاری دارد، اما سن ازدواج را رد کرده و آقای هابسون به صراحت به او میگوید که از ازدواج کردن او ناامید است. مگی تصمیم میگیرد با ازدواج با شاگرد مغازهی بااستعداد به پدرش نشان دهد که اشتباه میکند.
فیلمی مفرح، پر از لحظات دوستداشتنی با یک چارلز لاتون که بازی حیرتانگیزی در نقش آقای هابسون دارد. دیوید لین از آن دسته کارگردانهاست که در فیلمهایش یک پلان هدر رفته هم وجود ندارد. تعامل بین کاراکترها فوقالعاده است و کلیتی را شکل میدهد که به شدت انسانی و قابل تامل است.
شب را به خاطر بسپار
عنوان اصلی: Remember the Night
محصول: ۱۹۴۰
کارگردان: میچل لایسن
هنرپیشه ها: باربارا استانویک، فرد مکموری
شاید باربارا استانویک را بیشتر با بازی در فیلم نوآرهایی مثل «غرامت مضاعف» به یاد بیاورید، اما واقعیت این است که استانویک هنرور کمدی درجه یکی است. فیلمنامهی فیلم را پرستون استرجس ساخته که بعدها یکی از بهترین کمدیهای تاریخ سینما یعنی «بانو ایو» را خودش با بازی باربارا استانویک کارگردانی کرد.
این آخرین فیلمنامهای بود که پرستون استرجس برای دیگران نوشت و همان سال کارنامهی فیلمسازی خودش را با کارگردانی «مکگینتی بزرگ» کلید زد.
به هر حال کمدی-رمانتیک «شب را به خاطر بسپار» از جنس شوخطبعی کمدیهای استرجس بهره میبرد. شیرین، با چاشنی کمی تقلب و زرنگبازی از طرف کاراکتر اصلی و در نهایت شکل گرفتن یک رابطهی عاشقانه میان قهرمانهای فیلم.
لی لاندر (با بازی استانویک) به خاطر دزدیدن یک گردنبند از جواهرفروشی دستگیر میشود. دادستانی یکی از مدعیالعمومهای درجه یک را برای محاکمه کردن او انتخاب میکند.
درست قبل از تعطیلات کریسمس مدعیالعموم کاری میکند که جلسهی بعدی دادگاه به بعد از تعطیلات موکول شود. لی عصبانی میشود و جک (مدعیالعموم) که دلش سوخته وثیقهای میگذارد که او برای تعطیلات آزاد شود، اما لی جایی را ندارد که برود.
از این جا به بعد فیلم تقریبا قابل حدس است. چندان هم قصهی پیچیدهای نیست، اما هنرپیشه ها فیلم کاریزمای فوقالعادهای دارند و دیدنش را به تجربهای دلنشین بدل کردهاند. این فیلم شوخیهای لحظهای و کاراکترهای دوستداشتنی است.
مدرسه راک
عنوان اصلی: School of Rock
محصول: ۲۰۰۳
کارگردان: ریچارد لینکلیتر
هنرپیشه ها: جک بلک
جان میدهد برای این که مدرسه رفتن را با دیدن این فیلم ریچارد لینکلیتر شروع کنید. لینکلیتر که در هزارهی سوم با سری فیلمهای «پیش از غروب» و «پیش از نیمهشب» و درام «پسربچگی» شهرت زیادی دارد، در اوایل قرن بیست و یکم یک فیلم کمدی دیوانهوار ساخت به نام «مدرسهی راک».
دووی فین گیتاریست یک گروه راک است. درست سه هفته پیش از مسابقهی راک میان گروهها او را از گروه بیرون میکنند و شخص دیگری را جایش میآورند. از طرف دیگر او با چند نفر همخانه است که از او میخواهند سریعتر سهم اجارهاش را بدهد یا از خانه برود. این وسط دووی به جای رفیقش یک پیام تلفنی دریافت میکند از طرف مدرسهای که گفته به معلم نیاز دارند.
حالا دووی که خودش سواد درست و حسابی هم ندارد به جای معلم به مدرسهای میرود که در آن دانشآموزان مرتب و گلچینشده هستند. طبعا دووی چیزی ندارد که به بچهها یاد بدهد و خود آنها بیشتر از او از ریاضی و علوم سردرمیآورند. دووی فقط موسیقی بلد است و تصمیم میگیرد همان را به بچهها آموزش بدهد.
کلاس دووی تبدیل به مدرسهی راک میشود. فیلمی که بسیار مدیون بازی جک بلک در نقش دووی است. با ساوندترک پرضرب و ریتمیک و تدوینی که خودش شبیه یک قطعهی موسیقی سرحال فیلم خوش ریتمی میسازد.
انجمن شاعران مرده
عنوان اصلی: Dead Poets Society
محصول: ۱۹۸۹
کارگردان: پیتر ویر
هنرپیشه ها: رابین ویلیامز، ایتان هاوک
از خیلیها وقتی دربارهی معلم محبوبشان سوال میشود جواب میدهند که هیچ معلم محبوبی نداشتهاند. اما آن پسران نوجوانی که در مدرسهی اشرافی و سختگیرانهی آکادمی ولتون ثبتنام کرده بودند یک معلم محبوب داشتند: جان کیتینگ.
آکادمی ولتون مدرسهای است که بهترینها را پرورش میدهد. دانشآموزانی منضبط که از مسیر درس خواندن هیچوقت خارج نمیشوند. این مدرسه جای بهترینهاست تا زمانی که یک معلم ادبیات انگلیسی جدید به نام جان کیتینگ به مدرسه میآید. معلمی که یک سرمشق دارد: کارپهدیم که به لاتین یعنی: دم را غنیمت بشمار.
طبعا لذت بردن از زمان حال جزو تعلیمات یک مدرسهی سختگیرانه نیست. در نتیجه کلاس جان کیتینگ حکم جایی برای پرورش شورشیها را پیدا میکند.
فیلم پیتر ویر اواخر دههی هشتاد ساخته شد، اما عصیانی و آنارشیگری آن یادآور فیلمهای دههی هفتاد است. فیلم برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلمنامه شد. ایتان هاوک یکی از اولین نقشآفرینیهایش را در سینما در این فیلم ارائه داد که به شدت هم مورد توجه منتقدان قرار گرفت. فیلمی که از یک درام دربارهی یک مدرسهی پسرانه فراتر میرود و دربارهی یک سبک زندگی حرف میزند.
البته منتقدانی مثل پالین کیل هم بودند که فیلم برایشان چندان اقناعکننده نبود. فیلم بیشترین تاثیرش را از بازی ویلیامز میگیرد و کاراکتر جان کیتینگ.
ویپلش
عنوان اصلی: Whiplash
محصول: ۲۰۱۴
کارگردان: دیمین شزل
هنرپیشه ها: جی. کی سیمونز، مایلز تلر
این دومین فیلمی بود که دیمین شزل جوان قبل از این که حتی به سی سالگی برسد ساخت و نام او را بر سر زبانها انداخت. «ویپلش» هم به نوعی به مقولهی آموزش مربوط است، اما به شیوهای بسیار پیچیده یک معلم سادیستیک را به تصویر میکشد که موفق میشود استعداد و جنون را در هنرجویش شکوفا کند.
اندرو نیمن پسر جوان بااستعدادی است که در یکی از بهترین کالجهای موسیقی به نام شیفر درامز میزند. هدفش این است که یک موزیسین برجسته شود درنتیجه برای اولین قدم دوست دارد کارش مورد توجه ترنس فلچر قرار بگیرد. سختگیرترین استاد کالج. فلچر اجرای نیمن را میبیند و او را به گروه خودش میبرد، اما فلچر به راحتی از کار کسی راضی نمیشود.
در تدریساش حتی میشود گفت حالتهای سادیستیک دارد. نیمن در گروه آزار میبیند و بخاطر یک اشتباه از اجرای مهمی حذف میشود. رابطه فلچر و نیمن بعد از چند ماه که دوباره همدیگر را میبینند، شکل دیگری به خودش میگیرد.
«ویپلش» فیلم ویرانگری است. مثل بقیه فیلمهایی که رابطه میان استاد و شاگرد نتیجهاش شکوفایی استعداد هنری میشود، اینجا تاثیر استاد روی زندگی شاگردش باعث به آرامش رسیدن و ارتقای کیفیت زندگیاش نمیشود. فلچر مرشد خطرناکی است که شاگردش را تا لبه پرتگاه تاریکی میبرد.
هنرور اصلی «ویپلش» خود دیمین شزل کارگردان است که فیلمش مثل ضربههای درام تمام مدت ریتمش را حفظ میکند. کلوزآپهایی که از دستهای فلچر و نیمن میگیرد، جزو بهترین نماهایی هستند که سال ۲۰۱۴ در سینما دیدیم.
رز وحشی
عنوان اصلی: Wild Rose
محصول: ۲۰۱۸
کارگردان: تام هارپر
هنرپیشه ها: جسی باکلی
در میان فیلمهای بزرگ و پرسروصدای سال گذشته ممکن است دیدن این فیلم مستقل درخشان را از دست داده باشید. یک درام موزیکال که لحظات شوخطبعانه هم دارد، اما نمیشود جزو دستهی کمدیها قرارش داد. بیشتر فیلم سرحالی است.
رز لین دختری است که به جرم قاچاق مواد مخدر در زندان بوده و تازه آزاد شده است. دو فرزند دارد که مادرش در این مدت از آنها مراقبت کرده. رز یک رویا دارد. این که خوانندهی کانتری شود. استعدادش را هم دارد، اما آرزویش این است که از شهر کوچکی در انگلستان که آن جا زندگی میکند به نشویل در آمریکا برود. جایی که زادگاه ستارگان موسیقی کانتری است.
مادرش معتقد است که رز باید مسئولیتپذیری بیشتری از خودش نشان بدهد. رز به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میشود، اما دلش با موسیقی است. صاحبکارش به او کمک میکند تا صدایش را به گوش یکی از مطرحترین برنامهسازان موسیقی رادیوی بی. بی. سی برساند، اما رز به فکر نشویل است.
بازی جسی باکلی در نقش رز فوقالعاده است. نوسانات احساساتش از هیجان تا اندوه را شگفتانگیز به نمایش میگذارد. ساوندترک فیلم به وجدتان میآورد و در بسیاری از لحظهها فیلم خلاف کلیشهها عمل میکند. «رز وحشی» از آن فیلمهایی است که هم خوب ساخته شده و هم سرگرمکننده است و هم یک هنرور درجه یک به سینما هدیه میکند.
خانهی دوست کجاست؟
محصول: ۱۹۸۷
کارگردان: عباس کیارستمی
هنرپیشه ها: بابک احمدپور، احمد احمدپور
فیلمی که برندهی جایزهی یوزپلنگ جشنوارهی لوکارنو شد و بنیاد فیلم بریتانیا آن را در فهرست ۵۰ فیلمی قرار داد که باید پیش از ۱۴ سالگی ببینید. فیلمی به خلوص دوران دانشآموز دبستانی بودن.
عباس کیارستمی یکی از شاهکارهای سهل و ممتنعش را در فیلم «خانهی دوست کجاست؟» رقم میزند. داستان یک پسربچهی دبستانی که متوجه میشود دفتر همکلاسیاش را به اشتباه به خانه آورده و فردا وقتی معلم بخواهد تکالیفشان را بررسی کند او مشقش را ننوشته و تنبیه میشود. در نتیجه تصمیم میگیرد فقط با یک اسم خانهی همکلاسیاش را پیدا کند.
سفر اودیسهواری شروع میشود که با قاببندی نفسگیر کیارستمی و سادگی پسرک و مناظر شمال کشور تبدیل به فیلمی بالغانه و به شدت تاثیرگذار میشود.
تصویر آن تک درخت روی تپهها تبدیل به قابی نمادین نه فقط در سینمای ایران که در سینمای جهان شده است. پیوند انسان با طبیعت که در بسیاری دیگر از فیلمهای کیارستمی هم شاهد آن هستیم.
فیلم مربوط به زمانی بود که هنوز مشق شب در مدارس باب بود و معلمان دانشآموزان را بابت ننوشتن تکلیف جریمه میکردند. دورانی که شاید دانشآموزان امروز برایشان غریب باشد، ولی «خانهی دوست کجاست؟» برای متولدین دههی شصت نه فقط یک اثر سینمایی بزرگ از کارگردانی بزرگ که یادآور یک دوره از تاریخ است.
منبع :Bartarinha