سیاست > احزاب و شخصیتها – عصر ایران نوشت:باهنر در رابطه با قطع یارانه تأکید داشت که به دولت گفتیم مسئولیت قطع یارانه را میپذیریم و همچنین در مورد فعالیت حزبی گفت: به کروبی گفتم که تو حزب اصلاح طلبی بزن و من هم حزب اصولگرایی راه میاندازم. محمدرضا باهنر نماينده سابق مجلس در گفت و گويي […]
سیاست > احزاب و شخصیتها – عصر ایران نوشت:باهنر در رابطه با قطع یارانه تأکید داشت که به دولت گفتیم مسئولیت قطع یارانه را میپذیریم و همچنین در مورد فعالیت حزبی گفت: به کروبی گفتم که تو حزب اصلاح طلبی بزن و من هم حزب اصولگرایی راه میاندازم.
محمدرضا باهنر نماينده سابق مجلس در گفت و گويي از آرزويش براي ايجاد حزب فراگير حرف زد. او همچنين در مورد رابطه اش با احمدينژاد گفت:کسی الان بگوید تو طرفدار احمدی نژاد بودی برای اینکه رئیس جمهور شود معلوم می شود یا می خواهد با من بازی کند یا می خواهد سر به سرم بگذارد.
اهم اظهارات محمدرضا باهنر در اين گفتگو به اين شرح است:
*(در مورد دوران پسانمايندگي)من اگر بخواهم یک جمله بگویم هنوز خودم را پیدا نکردم. یک سری کارهای مانده معمولی از زمان مجلس دارم که آنها را جواب می دهم. بعضی از ارباب رجوع ها هم هستند. بد نیست بدانید من از سال 62 نماینده بافت بودم، تا سه سال قبل هم از بافت مراجعه داشتم متولد بافت هم نیستم اما هنوز که هنوز است عده ای می گویند ما تو را نماینده می دانیم. حالا یا تعریف می خواهند بکنند یا کار دارند.بنابراین این که ما به ارباب رجوع بگوییم ما دیگر نماینده نیستیم، می گوید برو بابا! می خواهی از زیر کار در بروی. بعضی از ارباب رجوع هامراجعه می کنند، اینها را یواش یواش باید قانع کرد که ما دیگر کاره ای نیستیم(باخنده).
*تقریبا از اولین روزهایی که دولت آقای روحانی آمد و رای اعتماد گرفت، من با تک تک وزرا این مسائل را مطرح کردم. البته وزرایی که در راستای آن کار بودند. اگر بخواهم اسم ببرم یک دور قمری کامل زده ام. اول کسی که صحبت کردم با خود آقای روحانی بود، پس از آن با آقایان جهانگیری، نهاوندیان، طیب نیا، زنگنه، آخوندی، نعمت زاده، سیف و …. برای هرکدام از اینها یک ساعت، یک ساعت و نیم صحبت کردیم. با بعضی ها مثل آقای نعمت زاده و آقای آخوندی هم سه جلسه دوتایی داشتیم با وجودی که برایشان سخت بود، ولی آمدند و اینها را برایشان گفتم که اگر این چند کار اصلاحی در کشور انجام نشود، خطرات سنگینی آینده ما را تهدید می کند.
*من همیشه دعا می کنم که ای کاش خرد جمعی دولت یازدهم با شجاعت دولت دهم می توانست ممزوج شود. آن وقت خیلی خوب بود.
*اگر بخواهم مثال خانوادگی بزنم، چند وقت پیش دخترهای من می گفتند نمی شود در این مملکت همه دست به دست هم بدهیم یک رئیس جمهور انتخاب شود همان روز اول بگوید من نمی خواهم برای دور آینده کاندید شوم، ولی مملکت این چهار مشکل را دارد که من آنها را حل می کنم شما دور بعد به من رای ندهید؟!
*گفتیم دولت يارانه را قطع کن؛ گفتند نمی شود. گفتیم مسوولیتش را ما می پذیریم باز هم قبول نکردند. آخرین سالی که ما در مجلس بودیم و بودجه را بستیم، تصویب کردیم که دولت موظف است 30درصد از یارانه بگیرها را حذف کند. یعنی تمام بار اجتماعی اش را ما قبول کردیم. شاید شما این حس را نداشته باشید اما من به شما می گویم، نماینده ای که دو ماه دیگر می خواهد دوباره از مردم رای بگیرد چنین مصوبه ای از او گرفتن خیلی سخت است. ما این کار را کردیم. اول اسفند این مصوبه را تصویب کردیم.
*من که الان دیگر در مجلس نیستم ولی واقعا مجلس ایثار کرد. فقط هم برای یک کار اصلاحی در کشور. ما که تصویب کردیم همه دولتی ها می گویند نمی شود. چند وقت پیش خدمت آقای جهانگیری بودم گفتم چرا اینکار را نمی کنید، گفتند خیلی سر و صدا می کند. گفتم آن را به من بدهید من انجامش می دهم. گفت واقعا این کار را می کنی؟ گفتم آره. چون دیگر نمی خواهم رای بگیرم و کاندیدا هم نمی خواهم بشوم، این یک کار اصلاحی به نفع منافع ملی است. البته من نمی گویم 50درصد مردم کشور ما وضع مالی خوبی دارند اشتباه نشود. برای مثال در تهران اگر کسی ماهی سه میلیون تومان درآمد داشته باشد خانه نداشته باشد بدبخت است. من این را می فهمم. اما می گویم کسی که ماهی سه میلیون تومان می گیرد، 200هزارتومان یارانه نه فقیرش می کند و نه پولدارش می کند.
*من کرمان خودمان را می گویم. اینها را آقایان می فهمند. در سال 94 در کرمان مجموع بودجه عمرانی و ملی 400میلیارد تومان بود، یارانه ای که به مردم دادیم، 1200میلیارد تومان بود. می دانید با این 1200میلیارد تومان به غیر از ساخت و سازها چقدر می توان اشتغال ایجاد کرد؟
*(در پاسخ به اين سئوال كه اگر آقاي روحاني حكم مسئول يارانه را براي شما بزند، ميرويد؟)آقای روحانی خیلی به من محبت دارند و من واقعا شرمنده هستم. اما این که می گویید حکم من اصلا دنبال حکم نیستم اما اگر یک کار انتحاری اصلاحی کسی در این مملکت به من واگذار کند حاضرم انجام بدهم.
*(نبود اتحاد و رهبري واحد در ميان اصولگرايان) درباره همه گروههای سیاسی کشور (اين موضوع) وجود دارد. اصلاح طلب ها و اعتدالیون هم این مشکل را دارند. اختلاف نظر دارند. می خواهم بگویم در همان جمع هم خود آقای عارف در انتخابات سال 92 با فشار کنار رفت. عارف جزو رهبران اصلاح طلب است و در آن انتخابات تقریبا قهر کرد و بعدا هم یک جاهایی بروز داد. یا مثلا همین انتخاباتی که اخیر انجام شده من به صحت و سقمش کار ندارم و نمی خواهم ارزیابی کنم ولی خود آقای عارف می گفت عده ای از نردبان لیست امید بالا آمدند ولی رای ندادند. این چطور رهبری واحدی است؟
*آن زمانی که آقای کروبی رئیس مجلس بود در مجلس پنجم یا فکر می کنم مجلس سوم یک بار به ایشان گفتم شما بیا همت کن حزب اصلاح طلبی را راه بینداز من هم همت کنم حزب اصولگرایی را راه بیندازم. بنشینیم با هم این کار را بکنیم. دو حزب اختلاف نظر دارند یک سری مواضعی دارند و… شرطش هم فقط این است که احزابی که ما تشکیل می دهیم نباید رقیب نظام باشند. ما باید رقیب هم باشیم در چارچوبی که نظام طراحی می کند.
*الان وزارت کشور مجوز 400حزب را داده اما اگر نگاه کنید اولا 350تا تعطیل هستند و فقط یک مجوز کاغذی گرفتند. 50تای باقیمانده هم 45تایش غیر از زمان انتخابات تعطیل هستند. نزدیک انتخابات یک مغازه ای و … را می گیرند. هفت هشت حزب هستند.
*تصور من این است که دو حزبی می توانیم، سه حزبی می توانیم، چهار حزبی هم می توانیم. خیلی تلاش كنيم، 5حزب که بگوییم حزب پنجم هم اعتدال باشند و این می تواند کار را جلو ببرد. والا شما سه رئیس جمهور اخیر ما را ببینید. آقای خاتمی تا یک ماه مانده به انتخابات 76 هیچ کس نمی دانست. خودش هم نمی دانست. بعد از انتخابات پیش آقای خاتمی برای تبریک رفته بودیم. من نایب رئیس مجلس بودم. خودش هم می دانست من رئیس ستاد رقیبش بودم. گفتم شما به سلامتی انتخاب شدی کابینه تان چه کسانی هستند؟ سیاست هایتان چیست؟ ایشان آدم خوش مشربی هم هست؛ زد زیر خنده و گفت مگر من اصلا فکر می کردم رئیس جمهور می شوم که به افراد كابينه فکر کرده باشم و… آقای احمدی نژاد هم تا یک ماه مانده به انتخابات کسی تصور نمی کرد ایشان رئیس جمهور بشود.
*من در شهردار شدن احمدی نژاد محکم رفتم ایستادم با آقای یونسی صحبت کردم و به آقای خاتمی پیغام دادم و بهشان گفتم ما اگر روی شهرداری ایشان اصرار داریم این دستگرمی است در آینده احمدی نژاد رئیس جمهور می شود. ولی همان موقع اصلا فکرش را نمی کردم دو سال و دو ماه بعد او رئیس جمهور شود. می گفتم پانزده بیست سال دیگر ایشان بیاید کار کند و رشد کند.
*دلیلش هم این بود که ما با آقای احمدی نژاد 20سال سابقه دوستی داشتیم. زمانی که ایشان کاندیدا شد باز من رئیس ستاد آقای لاریجانی بودم. کسی الان بگوید تو طرفدار احمدی نژاد بودی برای اینکه رئیس جمهور شود معلوم می شود یا می خواهد با من بازی کند یا می خواهد سر به سرم بگذارد والا دیگر از این روشن تر و واضح تر که نیست که من رئیس ستاد رقیبش بودم.
*از مجلس ششم تا الان و اصلا کلا از سال 76 و انتخاب آقای خاتمی تا الان اتفاقات زیادی افتاده. شما می گویید اصلاح طلب ها حاضر نشدند اسم آقای هاشمی را در لیست بگذارند. من یک مقدار تندتر از این بگویم؛ آقای حجاریان که خدا ان شالله سلامت بدارد، پنج شش ماه مانده به انتخابات مجلس ششم به ما پیغام داده که یا اسم هاشمی را در لیست نگذارید یا همه تان را له می کنیم. نمی گفت اسم باهنر، موحدی کرمانی، خانم بهروزی و … را نگذارید می گفت یا هاشمی را در لیست نگذارید یا همه تان را له می کنیم.
*آقای هاشمی در کشور ما یک چهره کاریزماتیک دارد. اولین نارنجک های خشن سیاسی که روی سر آقای هاشمی آمد اصلاح طلب ها شروع کردند. عالیجناب سرخپوش و قتل های زنجیره ای و هر چه بود گردن آقای هاشمی می انداختند. یعنی ایشان را آنچنان زدند تا پنچر کردند.
*آقای هاشمی در انتخابات سال 76 یک اشتباه استراتژیک کرد. دو دوره ایشان تمام شده بود، آقای ناطق از یک سال قبل کاندیدای ما بود. همه ما روی آقای ناطق وحدت داشتیم آقای خاتمی هم تا دو سه ماه مانده به انتخابات مطرح نبود. من از اینجا به جای آقای هاشمی تحلیل می کنم. ایشان سبک سنگین کرد دید یک طرف خاتمی است، یک طرف ناطق، با آقای ناطق که یار غار بود. آنقدر یار غار بودند که آن زمان آقای ناطق یک واژه ای استفاده کرد واژه سخیفی بود، آقای ناطق گفت من نوچه آقای هاشمی هستم این در رسانه ها ثبت شده. آقای هاشمی چون عادت کرده بود همه مسائل اجرایی کشور دستش باشد با یک تحلیل ساده انگارانه فکر کرد خاتمی آدم ضعیفی است و نیرو و تحلیل و برنامه ندارد، اگر رئیس جمهور بشود خب در دستش است. ناطق اما اگر رئیس جمهور بشود لیز می خورد.
*(در پاسخ به اين نكته كه هاشمي گفته است من به ناطق راي دادم.)من نمی دانم و به این مساله کار ندارم. اما باز یک خاطره از آقای ناطق بگویم. ایشان یک خاطره از قبل از انقلاب می گفت که یک بار به منبر رفتیم و وقتی آمدیم پایین، ساواکی ها ما را گرفتند. ما همینجور در ماشین دست بسته می رفتیم، گفتم من قبول دارم ضد شاه هستم اما در این منبر چی گفتم که شما الان من را گرفتید؟ فرد ساواکی حرف قشنگی زد. گفت من کار ندارم تو چه گفتی، مهم این است که آنهایی که پایین منبر هستند چه فهمیدند. تو درباره یزید حرف می زنی آنها شاه می فهمند. در مورد امام حسین حرف می زنی می فهمند امام خمینی. من هم اصلا کار ندارم آقای هاشمی چه کرد اما آنچه سیاسیون در بیرون فهمیدند آقای هاشمی طرفدار آقای خاتمی بود.
*سوال شما این است که مگر آقای روحانی اصولگرا نبود؟ چرا بود. چرا ما از او حمایت نکردیم؟ خیلی روشن است ما 5نفر کاندیدا داشتیم شاید هم اشتباه کردیم ولی 5کاندیدا داشتیم و نهایتا به آقاي ولایتی رسیدیم. این سوال باید از آقای روحانی پرسیده شود که مگر شما اصولگرا نیستی چرا رفتی از اصلاح طلب ها رای گرفتی؟
*آقای ولایتی، آقای قالیباف و آقای حداد کسی که دنبالشان نرفت که بروید کنار، شش ماه مانده به انتخابات خودشان یک جلسه تشکیل دادند و بعد بیانیه دادند گفتند ما سه نفر در انتخابات کاندیدا می شویم، اما نهایتا یک نفر از ما بیشتر نمی ماند. این بیانیه هست. ولی وسط راه که رسیدند پشیمان شدند. آقای عارف که کنار رفت با زور کنار رفت، او که داوطلبانه کنار نرفت.
*(در پاسخ به اين سئوال كه احمدي نژاد ميخواهد كانديد شود؟)احتمالا می خواهد. من مصلح خبرتش نمی دانم که کاندیدا شود.
*در سیاست هم می گوییم خوبتر و خوب و بی تفاوت، بد و بدتر. ما حتما به همین ترتیب خوبتر را به خوب، خوب را به بی تفاوت و … ترجیح می دهیم. اینکه آن زمان ما به چه نتیجه ای می رسیم باید میدان را ببینیم. یک وقتی ممکن است آقای روحانی را به همه ترجیح بدهیم.
*اگر آقای روحانی به دور دوم برود شکست می خورد اصلا هم مهم نیست چه کسی در مقابل او قرار بگیرد.
*یک وضعیتی آقای احمدی نژاد دارد که سخت می تواند آرای خودش را به شخص دیگری منتقل کند. آقای هاشمی می تواند یا آقای خاتمی می تواند ولی آقای احمدی نژاد اگر رای داشته باشد خودش رای دارد.
29217
Let’s block ads! (Why?)
RSS