این منتقد از جمله کسانی بوده که اولین مصاحبه را با جمشید مشایخی برای بازی در «هزاردستان» پس از انقلاب اسلامی انجام داده است، او در گفتوگویی با صلح خبر درباره سالها فعالیت این هنرور تازه درگذشته گفت: جمشید مشایخی را میتوان به شیوههای مختلف قضاوت کرد. او به همراه عزت الله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، پرویز فنی زاده و داوود رشیدی از تئاتر وارد سینما شدند و در واقع با این اتفاق معیارهای بازیگری در ایران را تغییر دادند.
او ادامه داد: این گروه با پشتوانه تواناییهای تئاتریشان با حضور در سینمای ایران حتی در فیلمهای تجاری هم تغییر ایجاد کردند. آقای مشایخی در طول دوران فعالیت هنریاش در چندین فیلم تجاری بازی کرد. به خصوص بعد از انقلاب در انبوهی از فیلمها و سریالها ایفای نقش کرد اما به هر حال مشایخی بودن خود را همیشه حفظ کرد و پشتیبانی هنری و تئاتریاش به کمکش میآمد تا غرق در فیلم فارسی نشود و در کنار انبوه فیلمها، تعداد قابل توجهی فیلم شاخص در تاریخ سینمای ایران وجود دارند که نام جمشید مشایخی را بر تارک خود دارند.
این نویسنده با تاکید بر اینکه “اوج کار جمشید مشایخی را در “سوتدلان” میببینیم” گفت: یکی از بهترین کارها و به تعبیری شاه نقشهای او بازیاش در همین فیلم است. در واقع «سوته دلان» با او شروع و تمام میشود. البته مشایخی قبل از آن در «سلطان صاحبقران» علی حاتمی نیز ایفای نقش کرده بود و نقش ناصرالدین شاه باعث درخشش او شد و در این کاراکتر توانایی خلاقانهای از خود نشان داد و ثابت کرد چگونه میتواند در نقش یک شاه فرو برود. او پیش از آن نیز در «داستانهای مولوی» علی حاتمی که به صورت سریال از تلویزیون پخش میشد، نقش اصلی را در چند قسمت برعهده داشت.
طالبی نژاد اضافه کرد: او با ایفای نقش در ژانرها و شخصیتهای مختلف نشان داد که چقدر انعطافپذیر و آماده پذیرش نقشهای پیچیده، چند وجهی و بزرگ است. این نوع بازیگرها، بازیگرهای تیپ نیستند و بنا به کاراکتر متغیر عمل میکنند. به نوعی آنها شخصیت را بازی میکنند و نه تیپ را! کمال الملک یک نقش چند وجهی و پیچیده است یک شخصیتی که هم در دربار بود و هم جزو درباریان محسوب نمیشد او یک هنرور خلاق بود و مشایخی هم هنرمندانه آن نقش را بازی کرد. در «هزار دستان» وقتی نقش رضا خوشنویس یا رضا تفنگچی را بازی میکند درحالی که این دو نفر یکی هستند او توانست دوگانگی را به درست ترین شکل به نمایش بگذارد.
وی با انتقاد از اینکه “مشایخی با وجود توانایی بسیاری که داشت بازی در نقشهای کوچک و فیلمهای غیرحرفهای را هم میپذیرفت” گفت: او از جمله آدمهایی بود که میشود این گله را از او کرد چرا به هر پیشنهادی جواب مثبت می داد و قدرجایگاه خودش را نمیدانست؟ او آدمی بسیار با سواد بود و ادبیات کلاسیک را به خوبی می دانست همواره در بحثها و گفت وگوها از ضرب المثلها و کلمات و اشعار قصار استفاده میکرد که همه نشان از علاقه او به فرهنگ و هنر و ادبیات است. اما وقتی پیشنهاد بازی در فیلمی سطحی به او میشد آن را می پذیرد. البته من معتقدم که یک هنرور باید برای گذران زندگیاش کار انجام دهد و چقدر میتواند منتظر بماند تا کسی مانند کیمیایی، حاتمی، فرمانآرا به او پیشنهاد کار بدهد؟
این منتقد افزود: در توجیه این کار میتوان گفت، او به دلیل داشتن خصلت مهربانی و تواضع بیش از حدش پیشنهادهایی که به او می شد را رد نمیکرد و خصلتهای جوانمردانهای که در او وجود داشت باعث شده بود نتواند به کسی “نه” بگوید.
طالبی نژاد ادامه داد: اکنون افسوس من از این است که چرا فیلمسازان جوان و نسل نو کشور مانند اصغر فرهادی، کیانوش عیاری و امثال آنها به سراغ آقای مشایخی یا حتی آقای انتظامی نرفتند تا ما در سالهای آخر عمر این پیشکسوتان دوباره شاهد یک شاه نقش دیگر از آنها باشیم و خاطره بهتری از آنها در ذهنمان باقی بماند.
او با اشاره به اینکه “بهترین راه تجلیل از یک هنرور این است که تا وقتی زندهاند به آنها نقشهای خوب پیشنهاد داده یا حتی برایشان نقشی نوشته شود” تصریح کرد: این اتفاقی است که از آقای مشایخی دریغ شد اما افرادی مانند علی حاتمی وقتی میدید یک هنرمندی که خلاق است و خانه نشین شده و کار نمیکنند برایش در فیلمهایی که میساخت، نقش میتراشید. فرمانآرا نیز چنین خصلتی دارد و مثلا در فیلم «یک بوس کوچولو» از مشایخی استفاده کرد و حواسش بود که این آدمها را کنار هم جمع کند.
این نویسنده و منتقد سینمایی در پاسخ به اینکه کدام یک از بازیهای جمشید مشایخی ماندگارترین اثر اوست و چه ویژگی شخصیتی در او بارز بوده، توضیح داد: «شازده احتجاب» بهمن فرمانآرا، «نفرین» ناصر تقوایی «کمالالملک» و «سوته دلان» بهترین، غیرمتعارفترین و ماندگارترین آثار مشایخی است. آدم مهربانی بود و بیش از حد تواضع به خرج میداد. او عادت داشت شانه دیگران را ببوسد درصورتی که خودش کسی بود که ما باید دست یا شانهاش را میبوسیدیم. از دیگر ویژگیهای او این بود که ایران را بسیار دوست داشت و هربار با شنیدن نام ایران اشک در چشمانش جمع میشد.
احمد طالبینژاد در پایان گفت: مشایخی در بین همنسلان خودش بسیار خوش چهره بود و حضورش در یک فیلم باعث جذابیت آن اثر میشد. سیمای مردانه و جذابی داشت با این حال در سالهای فعالیتاش معمولا نقشهایی را بازی کرد که از سن واقعیاش بیشتر بود. اولین نقش مهمی که در سینمای ایران برعهده گرفت یعنی نقش خان دایی در فیلم «قیصر» با وجود اینکه تنها ۳۵ سال داشت نقش یک پیرمرد ۶۰ ساله را بازی کرد. بر این اساس ستاره کاریزماتیکی بود و کسی نمیتوانست در مقابل چهره و برخوردش او را ستایش نکند. “یادش گرامی باد”
جمشید مشایخی 13 فروردین ماه از دنیا رفت و فردا 17 فروردین ماه مراسم تشییع او راس ساعت 9:30 از تالار وحدت برگزار میشود.
انتهای پیام