این جملهها را پژمان مظاهریپور میگوید که در جشنواره سینما حقیقت، فیلم مستندی با نام «بر کرانه کاسپین» دارد. او در این فیلم از تاریخ و اسم دریاچه یا دریای شمال ایران میگوید که در قدیم «خضر» بوده و بعد به نامهایی همچون «مازنداران» و «کاسپین» رسیده است و بخش قابل تاملی از مشکلات و تعرضها به این دریا را روایت میکند.
این مستندساز در گفتوگویی با صلح خبر درباره تاکیدش بر نام «کاسپین» بر دریایی که در کشور بیشتر به نام «خزر» شناخته میشود، گفت: در عهدنامه ترکمانچای و گلستان خزر با املای متفاوتی به شکل «خضر» نوشته شده که براساس دستور نگارش دوران قاجار است، اما «خزرها» قومی در شمال غربی دریا بودند که نژادشان ایرانی نبود و مذهب مسیحی داشتند و بعد یهودی شوند. آنها به اروپای شمالی و مرکزی و نیز امریکای شمالی کوچ کردند و الان بخشی از ساکنین منطقهای هستند که ما آن را به نام فلسطین اشغالی میشناسیم و این خیلی تاسفبار است که در همه دنیا و تمام اسناد سازمان ملل این دریا به عنوان کاسپین که نام یک قوم ایرانی است شناخته میشود و خود ما در داخل کشور آن را به نام قومی که در نهایت بخشی از صهیونیستها را تشکیل میدهند، اسم گذاری و به عنوان اسم ملی این دریا گذاشتهایم. البته این اتفاق هم تصمیم مسئولان در سال ۱۳۸۱ در شورای نامگذاری اماکن جغرافیایی بود – سند آن هم موجود است – که گفتند در کلیه مکاتبات داخلی از نام خزر و در مکاتبات بینالمللی از نام کاسپین استفاده شود، در حالی که اسم این دریا یا دریاچه کاسپین است یا بهتر بگویم مازندران.
وی در ادامه درباره ساخت این مستند که در بخشی از آن به اشغال 80 تا 85 درصدی سواحل دریای کاسپین توسط سازمانها و نهادا و بانکها اشاره شده و اینکه تا به حال تلاش برای آزادسازی آن موفقیت آمیز نبوده است، درباره ساخت این مستند یادآور شد: سال 1387 فیلمی درباره دریاچه ارومیه و خشک شدن آن ساختم و دو سال بعد هم به سفارش شبکه چهار سیما درباره غبارهایی که از غرب کشور وارد میشد، فیلم ساختم. مقبولیت این فیلمها در نقد و پردازش و طرح موضوع سبب شد در سال 92 با پیشنهاد مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی درباره دریای خزر هم مستندی ساخته شود.
مظاهریپور افزود: در آن سال کار تحقیقاتی شروع شد و منابع مطالعاتی درباره دریا بر خلاف آنچه بسیاری از دوستان در حوزه مستند با آن مواجه میشوند، خیلی زیاد بود. در نهایت هر آنچه را مربوط به دریا می شد، انتخاب کردیم و در این راه کارشناسان مختلفی هم ما را همراهی کردند.
عضو هیات مدیره خانه سینما با اشاره به اینکه ساختار اصلی مستند را خودش طراحی کرده است، گفت: وقتی رافکاتها آماده شد طی یک اتفاق بابک بهداد آنها را دید و ابراز علاقه کرد فیلم را تدوین کند که من هم به شدت استقبال کردم و همین جا از او سپاسگزاری میکنم. به موازات نوشته شدن متن نهایی فیلم نیز، از مهرداد اسکویی که در مستند «دریاچهای که بود» با یکدیگر همکاری داشتیم، خواستم تا این بار هم گفتار متن را بخواند.
او در پاسخ به اینکه در راستای آگاهی بخشی و تاثیر برای پیگیری از سوی مسئولان چه اتفاقی برای فیلمهای قبلی رخ داده که انتظار میرود برای «بر کرانه کاسپین» هم تکرار شود؟ گفت: وقتی فیلم «دریاچهای که بود» را در سال ۸۷ ساختم تقریباً به شکل عمومی موضوع رسانهها یا محیط زیست و خبرهای روز نبود، ولی بعد از آن اتفاقهای خوبی افتاد و این مسئله به عنوان یک اتفاق ملی و فراملی مطرح شد تا جایی که برای نجات بخشی دریاچه کارگروهی تشکیل شد. «غبار سرخ» هم در سطح ملی و فراملی بسیار گسترده بود تا کاری برای مهار غبارها صورت گیرد. هر دو اینها در ایجاد حساسیت بر این بحرانها تاثیرگذار بودند و نکته مهم این است که این فیلمها اصولا برای جایزه ساخته نمیشوند بلکه برای دیده شدن هستند.
وی ادامه داد: فکر میکنم پخش آنلاین جشنواره حقیقت میتواند الگوی خوبی برای پخش این نوع فیلمها باشد و ما هم در پی این هستیم تا حتما نمایش گستردهای به صورت آنلاین در داخل کشور و خارج کشور و نیز در جشنوارههای محیط زیستی به ویژه آنها که بر حوزه دریایی متمرکز هستند و نیز در چهار کشور آلودهساز دریای کاسپین تدارک ببینیم.
این مستندساز تاکید کرد: سیاستمداران تاثیر گذار در این دریا هم باید نسبت به اتفاقی که در این جا میافتد مخاطب باشند. البته در این چند روز جشنواره متوجه شدم بجز کسانی که برای تفریح و سفر به کنار دریا میروند و کارشناسان محیط زیست، یک بخش دیگری از مخاطبان فیلم من کودکان بودند که میتوانند آموزش ببینند، چون بازخوردهایی از آنها داشتم که میگفتند دیگر در ساحل زباله نمیریزند.
مظاهریپور درباره ارزیابی خود از جشنواره آنلاین سینما حقیقت و بازخوردی که از مخاطبان گرفته گفت: آنلاین بودن این جشنواره اتفاق بسیار خوبی بود، چون مخاطبان فیلمهای مستند بخصوص جشنواره سینما حقیقت را چند برابر کرد و من این موضوع را از بازخورد هایی که شخصی دریافت کردهام، برداشت میکنم. الان کاملا شرایط برای تماشای فیلم فرق کرد و دیگر ترافیک و مکان برگزاری و خیلی موارد دیگر تاثیر گذار نبود به طوری که از ساعت ۷ صبح تا ۱۲ شب فرصت برای دیدن فیلم است و حتی خود من نسبت به سالهای قبل، فیلمهای بیشتری دیدم. از آن طرف باید توجه کنیم که جشنواره در ایران یعنی فیلم دیدن و بازار مستند نداریم که نگران کپی شدن فیلمها باشیم و اگر کسی بابت این موضوغ دغدغه دارد، میتواند در جشنواره شرکت نکند. فیلمهای مستند در ایران با پول دولت ساخته می شوند و کسی به هیچ عنوان نمیتواند ادعا کند که فیلمی را با پول خود ساخته و شخصی است، در اینصورت قطعاً اسناد آن باید دقیق بررسی شود.
وی افزود: آیا اگر ما چیزی به نام سرمایهگذاری خصوصی در ایران داشتیم وضعیت سینمای مستند این بود که قراردادهای فیلم مستند ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان باشد؟ این اسفبار است که کارگردانها و تهیه کنندههای مستند، حقوقی در حد ۲ میلیون تومان یا کمتر در ماه میگیرند.
مظاهری پور در پایان گفت: فیلم من قرار نیست در این جشنواره جایزه بگیرد و من با وجود احترامی که برای نظر داوران قائل هستم، معتقدم دنبال کننده کسی مثل حمید سهیلی هستم که در این جشنواره برایش بزرگداشت برگزار شد. او هیچ گاه جایزه درجه اول نمیگرفت اما امروز بعد از مرگش نام او خیلی پررنگتر از بسیاری فیلمسازان دیگر است.
انتهای پیام