سید وحید حسینی
وقت خداحافظی است، با برگ های سبز با شکوفههای خشکیدهای که یادگار تابستاناند، با سایه گرم درختان زیر هرم سوزان آفتابی که دیگر رمقی ندارند. حالا سلام باید گفت به نارنجی ها، به زردها، به درختان پربرگی که وقت خزانشان رسیده، خزان دیرهنگام. وقت سرمایشان رسیده و سر به هوا رنگ عوض کردهاند، زمین را با برگهایشان پوشاندهاند و صدای خشخش برگها زیر فشار کفشهای عابران را می شنوند وشاید غصهای بخورند. اینجا تا چشم کار میکند همین برگهای با رنگهای نارنجی و زرد و قرمز و گاهی سبزه هستند که از بالای درختان خودنمایی می کنند و آن پایین نگاه حسرت بار برگهایی بر جا مانده سنگینی میکند؛ برگهایی که بازی خزان و زمستان را باختهاند و شاید سرنوشتشان با بهار در فصلی دیگر و جایی دیگر رقم خورد. اینجا مسیر ییلاقی آهار تا شکراب در نزدیکی روستای آهار است، از دهستان رودبار قصران شهرستان شمیران استان تهران. آهار جایی میان کوه و درختان است که پاییز را در آغوش گرفته و تا چند وقت دیگر فصل خزانش هم به سر میرسد، میرود به خواب زمستانی. در همسایگی روستا که درهاش، در بهار سرسبز است و در پاییز خزان زده. شکرآب باغستانی است ییلاقی و باصفا در غرب دره آهار که چند قنات و چشمه آب از جمله چشمه برفی شکرآب بر زیباییهای آن اضافه کرده است.