امروز: جمعه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ / قبل از ظهر / | برابر با: الجمعة 10 ذو الحجة 1446 | 2025-06-06
کد خبر: 346505 |
تاریخ انتشار : 18 اسفند 1398 - 15:18 | ارسال توسط :
0
1
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر «دفترهای تآتر» ویژه عباس نعلبندیان به همراه داستان «صدای مردان» نوشته حمید امجد راهی بازار شده است. به گزارش صلح خبر،  دفتر شانزدهم «دفترهای تآتر» ویژه عباس نعلبندیان با کوشش ژیلا اسماعیلیون زیر نظر حمید امجد در ۱۶۴ صفحه با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان در […]

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر

«دفترهای تآتر» ویژه عباس نعلبندیان به همراه داستان «صدای مردان» نوشته حمید امجد راهی بازار شده است.

به گزارش صلح خبر،  دفتر شانزدهم «دفترهای تآتر» ویژه عباس نعلبندیان با کوشش ژیلا اسماعیلیون زیر نظر حمید امجد در ۱۶۴ صفحه با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان در انتشارات نیلا منتشر شده است.

این شماره با این مطالب همراه است: «داستان بارش مرگ» از بابک احمدی، «خوانشِ نعلبندیان در متن زمانه‌اش» از حمید امجد، «نعلبندیان و تجربه‌ تأتر» نوشته محمد چرم‌شیر، «سفری کوتاه به دیار دور و غریب یک تک‌افتاده هنجارستیز مرگ‌اندیش» از امیرحسین‌ سادت، «تجربه نابسنده‌ نعلبندیان بودن» از سهند عبیدی، «پیوندانِ ۱» (سه گفت‌وگو با نعلبندیان)؛ «من نمی‌توانم ذهنیتم را مهار کنم!» (هفته‌نامه تماشا)، «اصلا آدمی به نام عباس نعلبندیان وجود ندارد» نوشته همایون علی‌آبادی، «گفت‌وگوی «آیندگان» در سه بخش»: «راه درست بیان جنبش درونم را نیافته‌ام»، «آقای نعلبندیان، چرا نمایشنامه‌های‌تان را اجرا نمی‌کنند؟» و «جنسیت در حجاب برایم دلپذیر است» از همایون علی‌آبادی، «پیوندان ۲» (نمایشنامه‌ای از نعلبندیان): «درباره «داود و اوریا»» از حمید امجد و نمایشنامه «داود و اوریا» نوشته عباس نعلبندیان.

 همچنین  داستان «صدای مردگان» نوشته حمید امجد در ۸۰ صفحه با شمارگان ۲۲۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان در نشر یادشده راهی بازار شده است.

در ابتدای این داستان می‌خوانیم: این‌جور نگاهم نکن مادر. همه‌چیز مرتب است و حواس من هم جمع است. یعنی اگر این‌جور توی آینه جلو به چشمم زُل نزنی حواسم جمع‌ می‌ماند و اقلا تصادف نمی‌کنم. خرافاتی نیستم ولی اگر همین‌جور پیله‌ کنی و به پروپایم بپیچی، یک تصادف دیگر هم روی دست این خانواده می‌ماند. نه. نه. شوخی کردم. نگران نباش مادر. دمِ غروبِ جاده البته خلوتِ وقتِ سحرش را ندارد – آن ساعتِ همیشگی رفت واقعا آرامشی می‌دهد که آدم راحت می‌تواند توی عالم خودش باشد،  هرچه را بخواهد مرور کند و فقط صداهایی را که می‌خواهد بشنود – ولی کلا هر ساعتی، این جاده هم دیگر هوای من را دارد. خیالت تخت.

انتهای پیام

منبع : Isna.ir

اگر تمایل دارید خبر یا گزارش یا مقاله ای را با دیگران به اشتراک بگذارید، از بخش خبرنگاران صلح خبر برای ما ارسال نمایید. تا پس از بررسی در مجله گزارشگران یا اخبار روز منتشر گردد.

در صورت تمایل، خبر با نام شما منتشر خواهد شد. البته در ارسال تصاویر و اخبار وگزارش های خودتان، قوانین و عرف را رعایت نمایید تا قابلیت انتشار را داشته باشند.

خبرنگار صلح خبرموسسه صلح خبر

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید