صلح خبر، گروه بین الملل ـ محمدرضا آقاپور، رامین حسین آبادیان: مسئله فلسطین سال هاست که جزو موضوعات اصلی جهان اسلام و به خصوص جمهوری اسلامی ایران بوده است. مردم فلسطین و منطقه نوار غزه طی این سال ها با ایستادگی در برابر رژیم اشغالگر قدس و جنایات وحشیانه آن ها نشان داده اند که حاضر نیستند به کسی اجازه دهند تا آن ها را از سرزمین خود بیرون کنند و حتی اگر این مقاومت ها به قیمت گرفتن جان آن ها تمام بشود، حاضر به عقب نشینی از موضع خود نیستند.
اخیرا نیز «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا طی اقدامی غاصبانه با به رسمیت شناختن قدس اشغالی به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، سفارت آمریکا در این رژیم را به این شهر منتقل کرده است. در همین راستا خبرنگار صلح خبر در گفتگوی اختصاصی با دکتر «محمد البحیصی» رئیس جمعیت دوستی ایران و فلسطین به بررسی مسائل اخیر درخصوص فلسطین پرداخته است:
*پیامد انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس برای واشنگتن چه خواهد بود؟
انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی اقدامی در راستای پیاده سازی یک توطئه علیه ملت فلسطین بود. این اقدام در امتداد یک توطئه طولانی مدت که از صدها سال پیش آغاز شده، انجام شد. این اقدام در واقع سیلی به امت اسلامی بود چراکه امت اسلامی به مسجدالاقصی به عنوان اولین قبله مسلمانان می نگرد. ترامپ با اقدام خود در انتقال سفارت واشنگتن به قدس هیچ ارزشی برای این اعتقاد مسلمانان قائل نشد. البته پیشتر آمریکایی ها انتقال سفارت واشنگتن به قدس را تصویب کرده بودند.
آنها اعلام کرده بودند که قدس غربی و شرقی پایتخت اسرائیل است. اما اکنون این مصوبه اجرا شد. بدون شک ترامپ از اوضاع نابسامان کشورهای عربی در انتقال سفارت آمریکا به قدس استفاده کرد. امروز برخی کشورها نظیر عراق، سوریه، یمن و … مشغول مبارزه با تروریسم هستند و ترامپ از این دلمشغولی استفاده کرد و سفارت آمریکا را به قدس منتقل کرد.
موضع ناامید کننده کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی نیز در انتقال سفارت آمریکا به قدس بی تأثیر نبود. رژیم هایی همچون عربستان، بقای خود در عرصه قدرت را در گرو حمایت اسرائیل می بینند و به همین دلیل به مسأله فلسطین خیانت می کنند. ما دیدیم که محمد بن سلمان صراحتا به مشروعیت اسرائیل در نزد آل سعود اشاره کرد.
لذا این مسأله نیز در انتقال سفارت آمریکا به قدس تأثیرگذار بود. از سوی دیگر، امروز ما شاهد نوعی جدایی در صفوف فلسطینیان در اراضی اشغالی هستیم و متأسفانه عدم تحقق آشتی ملی و تداوم این جدایی ها میان گروه های فلسطینی هم مزید بر علت شد تا ترامپ از فضای موجود استفاده کرده و سفارت را به قدس منتقل کند.
* یک سایت آمریکایی مطلبی مبنی بر تاثیر گذاری سه تن از ثروتمندان یهودی بر تصمیم های ترامپ و تامین منابع مالی کمپین های ترامپ منتشر کرده بود. با توجه به این موضوع، لابی های صهیونیستی چه میزان در تصمیم ترامپ در انتقال سفارت دخیل بوده اند و چرا ترامپ این اقدام را انجام داد؟ زیرا رووسای جمهور قبلی آمریکا این کار را به تعویق می انداختند.
نقش یهودی ها، در اصل صهیونیست ها در آمریکا مخفی نیست. مخصوصا الان در زمان ترامپ در آمریکا نقش آن ها روشن تر شده است. و این مسئله که ترامپ به خاطر پول چنین کاری کرده باشد، خیلی قوی نیست. و این مسئله شاید یکی از دلایلی باشد که ترامپ این کار را کرده است. و مسئله لابی های صهیونیستی و دخالت در بودجه آمریکا و دیگر مسائل، مخفی نیست. و در بخش های مختلف تاثیرات مختلفی دارد. اما اکنون در زمان ترامپ، تاثیر و حضور صهیونیست ها بسیار روشن و بی سابقه است.
و نسبت به زمان بوش پدر و پسر، این تاثیر پررنگ تر شده است. و همانطور که شما گفتید، تصمیم انتقال سفارت از قبل وجود داشته است، اما به تعویق انداخته می شد.اوضاع و شرایط منطقه باعث انجام این اقدام توسط ترامپ شده است و صهیونیست ها سعی کردند که نقش خود را در حکومت آمریکا بزرگ تر کنند و منظور از صهیونیست، یهودی ها نیستند و صهیونیست از مسیحی ها تشکیل شده و حتی اکنون شاید بتوان گفت که صهیونیسم عربی است زیرا اقدامات جدید سران عرب این مسئله را نشان می دهد و کارهایی از جمله آوردن تکفیری ها به منطقه و برخی از کارهایشان بر ضد حزب الله و محورهای مقاومت، شاهد این ادعا هستند. و پس از انجام این کارها، فلسطین از محوریت اصلی خارج شد.
به عنوان مثال جنگ هایی که در سوریه، یمن و عراق ایجاد شد باعث مشغول سازی شد و اولویت فلسطین و مسئله قدس فقط برای ایران باقی ماند. اگر به تاریخ ایجاد صهیونیسم نیز نگاه کنیم می بینیم که بریتانیا میخواست کشوری با عنوان عربی اسلامی ایجاد کند و از ابتدا کشورهای عربی مخالف نبودند و کمک های مالی می کردند و با استناد به قرآن نیز اعلام می کردند که یهودیان حق چنین کارهایی را دارند. و اکنون نیز سلمان و پسرش همین صحبت ها را درمورد عراق انجام می دهند. این که آیت الله خامنه ای رهبر ایران اعلام کرد که اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید و اکنون به ۲۳ سال رسیده است، یک اشاره استراتژیک است و برای فلسطین بسیار مهم است زیرا یک صحبت سیاسی مانند صحبت های نظام های عربی نیست که فقط شعار باشد.
این صحبت براساس عقاید، و محورهای اساسی است و ایشان می دانند که این صحبت تاثیر بالایی دارد و به همین خاطر پس از آن زنگ خطری برای اسرائیلی ها به صدا درآمد. اسرائیل یک غده سرطانی است و سرطان چیزی است که اگر به بدن فردی سرایت کند، تمام سیستم بدن را تحت الشعاع قرار می دهد و به همین دلیل اسرائیل باید از بین برود. اگر حتی ایران بخواهد با چنین نظام غاصبی صلح خبر کند، آن ها این کار را انجام نمی دهند. زیرا اساس نظام آن ها صلح خبر پذیر نیست. تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت تحت تاثیر حکومت های عربی صورت گرفت و اهانتی است به مسلمین.
* با توجه به اینکه اعلام کردید، ایران تنها کشوری است که فلسطین برایش اولویت دارد و فلسطین از کشورهای عربی نا امید شده است، تصمیم ترامپ چه تاثیری بر راهپیمایی بازگشت دارد و اینکه خود راهپیمایی بازگشت، چرا شروع شده است؟
شکی نیست که تصمیمات عربی با اقداماتی که انجام می دهند، ضرر زیادی به فلسطین زده اند. البته برخی استثنائات نیز در نظام های عربی وجود دارد که سعی به کمک فلسطین داشته اند، اما آل سعود همیشه تصمیمات و کارهایش به ضرر فلسطین بوده است و برخی از شعارهای آن ها برای کمک به فلسطین در حد شعار بوده است و کاری را انجام نداده اند. و بنا به تجربه، ملت فلسطین از کشورهای عربی خیانت دیده اند و سعی در از بین بردن مقاومت در فلسطین داشته اند. در سال ۱۹۴۵ میلادی، زمانی که جامعه عربی تشکیل شد و هفت دولتی که در جنگ شرکت داشتند، برخلاف قضیه فلسطین عمل کردند و سه سال بعد در سال ۱۹۴۸ میبینیم که چه مسئله ای برای فلسطین به وجود آمد و چطور فلسطین به دست یهودی ها افتاد. ملت فلسطین از عرب ها مایوس شده اند.
برخی کشورهای دیگر نیز همچون ترکیه به ظاهر از فلسطین حمایت می کنند اما آن ها، قراردادهای خود را با اسرائیلی ها دارند و اقداماتی همچون اخراج سفیر اسرائیل از ترکیه، یک اقدام نمایشی است و نمی توان به اینگونه اقدامات امید بست. متاسفانه گاهی ما شاهد هستیم که افرادی در داخل فلسطین نیز اقداماتی را انجام می دهند که برخلاف منافع فلسطین است و همچون کشورهای های عربی عمل می کنند. مقاومت مردم فلسطین سالهاست که زبانزد است. به عنوان مثال غزه که تحت محاصره از طرف مصر، از سمت دریا و دیگر کشورها قرار داشت با مقاومت مردم توانستن از این شرایط خارج شود. سید حسن نصرالله از کسانی است که در منطقه از فلسطین حمایت می کند و ملت فلسطین و نصر الله به همدیگر افتخار می کنند و شروع حزب الله با قیام فلسطینی ها همراه بود.
می توان بر مردم فلسطین و به این مقاومت ها تکیه کرد اما چیزی که این مردم کم دارند، یک فرمانده است و فرمانده و رهبر نقش اساسی در قیام ها دارد و بدون فرمانده، قیام ها ضعیف می شود. ما متاسفانه رهبرهای های راستگویی نداشته ایم. آن ها همیشه گفته اند که با تکیه بر آمریکا و دیگر کشورهای غربی می توان به نتیجه رسید. شرف مسجد الاقصی با خون های شهیدان حاصل شده است و زمانی که این مسجد تحت یک حکومت یهودی باشد، این شرافت به دست نمی آید و فقط با مقاومت و خون رزمندگان به دست می آید.
*با توجه به اینکه مذاکره و امتیاز دادن ها تاثیر مثبتی نداشته است، آیا راهپیمایی های غزه به کرانه باختری کشیده خواهد شد؟ و با توجه به لابی های آمریکایی صهیونیستی در مجامع بین المللی آیا مراجعه گروه های سازشکار فلسطینی به مجامع بین المللی مثمر ثمر است؟ و مراجعه تشکیلات خودگردان به این سازمان ها برای رفع تکلیف است یا واقعا به دنبال راهکار هستند و می توان انتقال سفارت را از طریق حقوقی پیگیری کرد؟
ملت فلسطین یک ملت است چه در کرانه باختری و چه در غزه. اما برخی سعی دارند که این دو را از هم جدا کنند. برخی قوانین جغرافیایی وجود دارد، اما دلیل بر جدا بودن این دو گروه نمی شود. حتی آن فلسطینی هایی که در سال ۱۹۴۸ هویت اسرائیلی گرفتند، دراصل فلسطینی هستند. کرانه باختری به خاطر موقعیت خود حتی از غزه مهم تر است زیرا اعتقاد به حکومت حضرت داوود در آن مکان وجود دارد.
در غزه دو نوع اشغال داریم، یکی حکومت است و یکی اسرائیلی ها، چون در همه کارها حکومت فلسطینی حاکم در آنجا کمک می کند. به عنوان مثال در بازداشت مردم به اسرائیلی ها کمک می کنند. الان من به عنوان فردی که در غزه زندگی میکنم، اعلام میکنم که کرانه باختری اهمیت بیشتری دارد. همانطور که رهبر انقلاب اسلامی، «آیت الله خامنه ای» گفته اند، کرانه باختری باید نظامی بشود و باید از لحاظ نظامی مسلح بشود، و این مسئله به خاطر شرایط حاکم در آن منطقه است. کرانه باختری با اردن دارای مرز مشترک است و اقدامات آن ها درخصوص فلسطین حتی بدتر از اقدامات آل سعود است.
اکنون مقاوت در غزه است، و روزی می رسد که این مقاومت در کرانه باختری نیز شکل می گیرد. به عنوان مثال در سوریه جوانانی که فلسطین را ندیده اند، در تظاهرات ها شهید شدند و اگر به جوانان کرانه باختری نیز فرصت داده شود، آنان نیز مقاومت می کنند.
مراجعه به نهادها و سازمان های بین المللی برای شکایت از رژیم صهیونیستی به دلیل اقدامات خصمانه آن علیه فلسطینیان و انتقال سفارت ایالات متحده آمریکا به قدس اشغالی به دلیل نفوذ صهیونیستها در این نهادها عملا نتیجه ای به دنبال ندارد. البته این بدان معنا نیست که نباید در عرصه بین المللی اقدامی علیه صهیونیستها کرد. ما پیشتر نیز شاهد آن بودیم که برخی شکایت ها از اسرائیل در نهادهای بین المللی قانونی منجر به اتخاذ تصمیماتی علیه مقامات این رژیم شد و همین تصمیمات در برهه ای از زمان موجب می شُد تا مقامات تل آویو نتوانند برخی سفرهای خود را به دلیل صدور احکامی علیه خود، به راحتی انجام دهند. لذا راه مقابله با این دست از اقدامات رژیم صهیونیستی، گزینه مقاومت است و در عین حال، مراجعه به نهادهای بین المللی هم ممکن است خالی از لطف نباشد و به نتیجه ای ختم شود. اما همانطور که گفته شد، راه اصلی و اساسی مقابله با صهیونیستها، آمریکایی ها و متحدان آنها چیزی جز گزینه مقاومت نیست.