به گزارش صلح خبر، روزنامه شهروند نوشت: روزی که سردبیر گفت با مجتبی عابدینی یکی از قهرمانان خوشچهره ایران گفتوگو بگیر، دنبال اسمش بین بازیکنهای فوتبال میگشتم که فهمیدم او نفر اول ورزش شمشیربازی ایران است. هرچند خودم را قانع کردم که پرطرفدار بودن و اهمیت ورزشی مثل فوتبال که از کودکی به ارث میبریم این خطای ذهن را برایم پیش آورده، اما تصمیم گرفتم که از خود «مجتبی عابدینی» هم بپرسم که به غیراز جامعه ورزشی مردم چقدر او را میشناسند؟ جواب این سوال در مصاحبه آمده و مرا قانع کرد که مقصر این اتفاق تنها اطلاعات عمومی پایین نیست.
گاهی آدمها، ورزشها و فیلمها و اصلا چیزهایی را دنبال میکنند که به آن علاقه دارند و طبیعتا بخشی از علاقهمندیهایمان هم مدیون این است که ما چقدر یک موضوع را میدانیم و چقدر دیدهایم و چقدر روی آن سرمایهگذاری شده است! درست مثل فوتبال که نهتنها انواع مختلفش روزی چند بار از شبکههای مختلف تلویزیون پخش میشود، بلکه برایش برنامه تحلیلی هم میسازند تا جایی که حالا نهتنها ورزش است، بلکه شغلی پردرآمد هم به حساب میآید. سر آخر اینکه آقای عابدینی یکی از قهرمانان پرافتخار شمشیربازی است که طبعا برای همه قهرمانیهایش مسیر سختی را پشت سر گذاشته که به قول خودش هیچوقت از شمشیر زخم نخورده، اما از دیگران زخم خورده است.
شمشیر بازی ورزش روتینی نیست و طبیعتا باید شمشیرباز شدن مجتبی عابدینی پیشینهای داشته باشد. علاقه به این رشته از کجا شروع شد؟
وقتی بچه بودم پسرداییام شمشیرباز بود و من هم به این ورزش علاقهمند شدم. آن موقعها یعنی در دهه ٦٠ زندگی ما مثل بچههای الان نبود که موبایل و تبلت و انواع و اقسام اسباببازیها را داشته باشیم؛ اما پدرم که میدانست من به شمشیربازی علاقه دارم برایم یک شمشیر چوبی ساخت که خیلی هم بین بچه محلهایمان معروف شد. این علاقه ادامه پیدا کرد تا بالاخره ٢٦تیر سال ٧٦ یعنی وقتی ١٣ سالم بود وارد ورزشگاه شهید کلاهدوز شدم و از آن موقع تا الان به صورت جدی شمشیربازی میکنم.
شمشیربازی ورزش لذتبخشی است؟
هر ورزشی سلیقهای است و جذابیت شمشیر بازی برای من به این دلیل است که میتوانم ذهن طرف مقابلم را بخوانم. کسانی که شطرنج بازی میکنند این موضوع را خیلی خوب درک میکنند، چون در بازی علاوه بر خواندن دست حریفت باید در صدم ثانیه هم تصمیم بگیری و هم عملیاش کنی.
شما نفر اول شمشیربازی ایران هستید و تقریبا همه نوع مدال را در مسابقات گرفتهاید. این موضوع احساس خاصی برایتان دارد یا نه؟
فکر میکنم به همه خواستههایی که در مسابقات آسیایی و جهانی داشتهام، رسیدهام. حس بزرگی برایم است. چون برای رسیدن به جایگاهی که میخواستم برسم، تلاش کردم و به دستش آوردم.
اینکه میگویید به همه خواستههایتان در ورزش شمشیربازی رسیدهاید و به قولی مدالهایش را هم درو کردهاید، باعث نمیشود به خودتان بگویید «دیگر برای چه چیز بالاتری تلاش کنم؟» یعنی هدف یا خواستهای وجود ندارد که به آن نرسیده باشید؟
من در المپیک چهارم شدم و هنوز گرفتن مدال طلای المپیک در دلم مانده. انگیزهام الان گرفتن مدال طلای المپیک ٢٠٢٠ است.
موضوعی که در حواشی ورزشهایی مثل شمشیربازی وجود دارد، این است که طبیعتا ورزشکارانش به اندازه فوتبالیستها یا والیبالیستها دیده نمیشوند. ممکن است خیلیها مثل شما مدالها و افتخارات زیادی کسب کرده باشند، اما مردم با آنها آشنا نشدهاند. مردم چقدر «مجتبی عابدینی» نفر اول شمشیربازی ایران را میشناسند؟
شاید از ١٠ نفر ٣ تا ٤ نفر مرا بشناسند.
بنابراین نسبت به اندازهای که برای جامعه ورزش افتخار به دست آوردهاید، دیده نشدهاید. این موضوع در مقایسه با مثلا فوتبالیستهایی که خیلی هم موفق ظاهر نشدند، اما بین مردم مشهور هستند، برایتان ناخوشایند نیست؟
بعضی از مواقع شاید ناراحت شوم و به خودم بگویم. ولی در کل هیچ توقعی از مردم ندارم. بههرحال مردم میتوانند هرکسی را دوست دارند دنبال کنند و بشناسند.
منظورم توقعتان از جامعه ورزشی است. اینکه به امثال شما یا رشتههای ورزشی اینچنینی بیشتر اهمیت بدهند تا ورزشکاران موفق این ورزشها هم به اندازه حقشان دیده شوند.
این مبحث طولانی است. جامعه ورزش ما به رشته ورزشی نمیرسد و نادیدهاش میگیرد. من با اینکه کاپیتان تیم شمشیربازی ایران هستم، خیلی گلایهها دارم چه برسد به بچههایی که هنوز اول راه هستند.
خب گلایههایتان را بگویید.
در مسابقات جهانی شمشیربازی که در مجارستان برگزار شد، برای نخستین بار در تاریخ ایران مقام سوم را در رشته شمشیربازی جهانی را به دست آوردم. اما وقتی به ایران برگشتم نه از فدراسیون و نه از کمیته المپیک، هیچکس به استقبالم در فرودگاه نیامد. بههرحال خیلی چیزهای دیگر هم بوده و هست که نمیخواهم دربارهاش حرف بزنم. فقط در یک کلام باید بگویم که از دید من، جامعه ورزشی و مسئولانش فقط برای خودشان کار میکنند نه برای ورزشکار. من یک ورزشکار هستم و وقتی میبینم که خواستههایم عملی نمیشود، متوجه میشوم که مسئولان هم به دنبال خواستهها و کار خودشان هستند نه ما.
اوضاع مالی شمشیربازها چطور است؟
شمشیربازها بچههای بسیار خوشتیپ و شیکپوشی هستند، اما از نظر اوضاع مالی واقعا ساپورت نمیشوند. به جرأت میتوانم بگویم در حق ما جفا شده است.
منبع در آمدتان از کجاست؟
خیلی وقتها از من پرسیدهاند شغلت چیست و من هم گفتهام شمشیربازی. میپرسند فقط همین؟ من هم میگویم فقط همین!
میشود به شمشیربازی به چشم یک شغل نگاه کرد؟
دوست داشتم شغل دیگری میداشتم چون ورزش ایران ثابت کرده تا زمانی که قهرمان هستی خواهان داری و اگر یک روز به هر دلیلی نتوانستی قهرمانشان باشی شاید دیگر کسی سراغت را هم نگیرد.
شمشیربازی از دید تماشاگر خیلی نفسگیر است یا اینکه لباس مخصوص و گارد محافظ دارید ولی بیننده هر لحظه احساس میکند مکمن است که شمشیر به بازیکن برخورد کند؛ خودتان نمیترسید؟
رشته شمشیربازی اصلا ترس و واهمهای بابت هیچ آسیبی ندارد. شاید دلهرهاش به خاطر این است که بیننده این ورزش را درک کرده و نگران تماشاچی برای برد یا باخت مسابقه است. شمشیربازی یکی از ٣ رشته امن ورزش دنیا است و اگر رشتهای امکان آسیبرساندن به ورزشکار را داشت از المپیک حذف میشد.
تا به حال در این ورزش زخم شمشیر نخوردید؟
از شمشیر زخم نخوردم ولی از خیلیهای دیگر خوردم. (میخندد)
آقای عابدینی ٢ تا دختر دارید، درست است؟
بله؛ پارمیس ٨ سال و پرنیان ١٨ ماهش است.
بنابراین طبیعتا فعلا پرنیان ورزش پدرش را بیشتر میشناسد؛ به شمشیربازی علاقه دارد؟
به هر حال چون خواهرزادهها و برادرزادههایم هم در رشته شمشیربازی فعالیت میکنند و پارمیس هم من و آنها را میبیند به شمشیربازی خیلی علاقهمند شده است.
طبعا خواهرزادهها و برادرزادههایتان با دیدن شما به شمشیربازی علاقهمند شدند. آنها هم به صورت جدی این ورزش را دنبال میکنند؟
بله؛ مثلا خواهرزادهام امیرحسین شاکر نفر اول تیمملی جوانان و نوجوانان شمشیربازی ایران است.
همسرتان چطور؟
بله؛ همسرم هم خیلی شمشیربازی را دوست داشت اما خودش قهرمان تنیس روی میز و مربی شنا است.
شما به بچههایتان توصیه میکنید که بین ورزشها شمشیربازی را انتخاب کنند؟
من نظری نمیدهم ولی اگر خودشان دوست داشته باشند، تلاش میکنم که به هدفشان برسند.
آقای عابدینی سبک زندگیتان چطور است؟ به غیر از ورزش به سینما و موسیقی یا تئاتر هم علاقه دارید؟
بله سینما میروم و تئاتر هم گهگاه جنگهای شبانه و کمدی را دوست دارم و میروم. به موسیقی هم علاقه دارم ولی هنوز قسمت نشده که کنسرت بروم.
دوست دارید کنسرت چه خوانندهای بروید؟
احسان خواجه امیری، هوروش بند و رضا صادقی را هم دوست دارم.
یک شمشیرباز چه سبک فیلمهایی را میپسندد؛ اکشن و جنگی؟
نه؛ اتفاقا فیلمهای طنز و کمدی خانوادگی را دوست دارم.
چه بازیگری را دوست دارید؟
پرویز پرستویی و خیلی هم دوست دارم از نزدیک او را ببینم. یادم است ١٥ سال پیش ایشان را در یک مجموعه ورزشی دیدم ولی خب آن موقع چیزی نبود که بتوانم با او عکس بیندازم اما همیشه فیلمهایی که بازی میکند را میبینم و پیگیرش هستم.
چند سال پیش یک فیلم خارجی در مورد زندگی یک قهرمان شمشیربازی ساخته شد که در جشنوارههای مختلف هم جایزه گرفت؛ این فیلم را دیدید؟
بله؛ فکر کنم زندگی یک شمشیرباز استونی بود.
در بعضی از فیلمها حرکات نمایشی با شمشیر وجود دارد؛ مخصوصا فیلمهای رزمی. تصاویر شمشیربازی در فیلمها چقدر به واقعیت نزدیک است؟ اصلا نمایشهای شمشیربازی در فیلمها خوب از کار درمیآیند؟
من سریالها و فیلمهایی که در آن حرکات شمشیربازی است را خیلی دوست دارم و بهم انرژی میدهد؛ ولی به هر حال تصاویر شمشیربازی در فیلمها دقیقا مثل رشته شمشیربازی نیست. ما باید فکر حریف را بخوانیم و بیمحابا جلو نمیرویم مثل فیلمها که میبینید تند تند شمشیرهایشان را به هم میزنند ولی احساسم بر این است که اکثر حرکات نمایشی فیلمها به واقعیت هم نزدیک است؛ بهخصوص شمشیرهایی که در فیلمها نمایش داده میشوند اصلا با شمشیرهای ما فرق میکنند، قطرشان بزرگتر است و اگر از آنها دست من بدهند شاید نتوانم با این نوع شمشیر بازی کنم. با آنها در فیلم آدم میکشند وخون میآید! (میخندد)
اهل فضای مجازی هم هستید؟ اینستاگرام دارید؟
بله دارم و کم و بیش فعالیت میکنم.
میدانید الان دقیقا چقدر فالوور دارید؟
١١هزار و ٦٠٠ تا.
در صفحههای اینستاگرام افراد مشهور معمولا بدو بیراه و فحاشی و کامنتهای منفی هم زیاد است؛ در صفحه شما هم این اتفاقات میافتد؟
با اینکه خیلی از ورزشکاران از این موضوع گلایه دارند ولی تا الان هیچوقت در پیج من کامنتهایی که بی احترامی یا بد و بیراهی نثارم کنند، وجود نداشته است.
به نظرتان چه اتفاقی میافتد که یکسری از ورزشکارها یا افراد مشهور کامنتهای منفی زیادی میگیرند؟ به نظرتان عملکرد حرفهایاش ممکن است باعث این اتفاق شود یا سبک زندگی شخصیاش؟
من نمیدانم؛ در مورد من باید بگویم محبت مردم است و من همیشه گفتم که برای مردم کشورم تلاش میکنم. هیچوقت هم باختهایم را گردن مسئول یا مربی یا افراد دیگری نینداختم و همیشه خودم گردن گرفتم. شاید روراست بودن از همه چیز مهمتر باشد.
انتهای پیام